تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۸۶ - ۰۶:۵۹

محمدرضا منصوریان: با مشخص شدن 3 سهمیه قطعی وزنه‌برداری ایران برای حضور در بازی‌های المپیک 2008 پکن، کاملاً روشن است که مرکز ثقل تمامی برنامه‌های فدراسیون وزنه‌برداری حداقل برای یک سال آینده متمرکز بر کسب یک یا 2 مدال از این بازی‌هاست.

 بهرام افشارزاده رئیس این فدراسیون بلافاصله بعد از رقابت‌های قهرمانی جهان در تایلند تغییرات موردنظر خود را شروع و با انتقاد از عملکرد کادرفنی تیم ملی، کورش باقری و هادی پانزوان را از تیم‌ملی بزرگسالان جدا کرد. متعاقب آن لیویوهونگ و ژئوپیشون 2 مربی چینی را جانشین آنها ساخت و با اعلام اینکه هانچارنکا مربی اهل بلاروس عملکردش راضی‌کننده نبوده، پایان فعالیت وی در ایران را به اطلاع همگان رساند.

 سرعت تغییر و تحولات صورت گرفته در روزهای اخیر در فدراسیون وزنه‌برداری نشان از آن دارد که افشارزاده در این تشکیلات تجدیدنظر کرده و ظاهراً فعلاً هیچ اندیشه‌ای جز موفقیت در المپیک ندارد. این حرکت تازه وی مغایر با اهداف کلانی است که این مدیر باتجربه ایران آنها را در ابتدا مورد توجه قرار می‌داد.

 به باور و یقین عمومی، در المپیک پکن تنها شانس کسب مدال طلا در وزنه‌برداری و حتی شاید کل ورزش ایران هنوز هم حسین رضازاده است. افشارزاده اتفاقاً در همان شروع فعالیتش در وزنه‌برداری این موضوع را مورد توجه قرار داد و بنابه خواسته این قهرمان، کورش باقری را به عنوان مربی در کنارش قرار داد. به خوبی مشخص بود که باقری جوان به دلیل کمبود تجربه قادر به حفظ و آماده‌سازی این وزنه‌بردار نامی نیست و در نهایت هم این گونه شد.

 همکاری این 2 نفر سرانجام خوبی نداشت و رضازاده آمادگی حضور در رقابت‌های جهانی را پیدا نکرد. افشارزاده که در انتصاب باقری به راحتی مقابل رضازاده تمکین کرده بود اشتباه خود را زمانی کامل‌تر کرد که بعد از مسابقات جهانی تایلند او را کنار گذاشت. حال اگر قرار است رضازاده در المپیک پکن مدال طلا بگیرد، سئوال این است که چگونه می‌تواند برای کسب این موفقیت خلاء باقری را در کنار خود پر کند؟

رضازاده که در سال‌های اخیر بیشترین برنامه‌های تمرینی و شخصی خود را با باقری هماهنگ می‌کرده، چگونه توانسته با این روند کنار بیاید؟ به نظر می‌رسد که افشارزاده با تعمق لازم این کار را انجام نداده و باید تدابیر لازم را در این جهت بیندیشد.

 از قرار معلوم بهمن زارع همچنان سرمربی تیم‌ملی وزنه‌برداری باقی مانده است و 2 مربی چینی جذب‌شده هم قرار است به عنوان دستیاران او به عنوان اعضای کادرفنی، تیم 3نفره وزنه‌برداری ایران را در بازی‌های المپیک هدایت کنند. با این حساب برای باقری و دیگر مربیان ایرانی جایی برای حضور در تیم‌ملی باقی نمانده است. البته افشارزاده هم خیلی صریح گفته که دیگر بهمن زارع دستیار ایرانی ندارد.

 این جمله افشارزاده که گفته است سرمربی تیم‌ملی بزرگسالان دستیار ایرانی نخواهد داشت از منظر دیگری هم قابل تأمل است. پیش از آنکه بحث حضور مربیان خارجی و نحوه فعالیت آنها در ایران مطرح شود، دیدگاه مدیریت کنونی فدراسیون حول این محور قرار داشت که مربیان خارجی برای انجام کارهای پایه‌ای و بسط و گسترش وزنه‌برداری در کل کشور به ایران خواهند آمد.

 حتی از برنامه کاری آنها در مناطقی که وزنه‌برداری دارای پتانسیل‌های بالاتری است سخن به میان آورده شد که می‌توانست با کمی حوصله و صبر، استراتژی مناسبی برای توسعه این رشته باشد.

 اما گزارش دقیقی از نحوه فعالیت مربیان جذب‌شده خارجی در دست نیست و آنچه مشاهده می‌شود این است که هانچارنکا اصلاً در قد و قواره یک مربی خوب نبوده و مربیان چینی هم فعلاً قرار نیست از کنار تیم‌ملی بزرگسالان تکان بخورند. البته نصرالله دهنوی مدیر تیم‌های ملی هم گفته است این روزها مربیان چینی تمرینات تیم‌های جوانان و نوجوانان را از نزدیک مشاهده می‌کنند و قرار است بهترین‌ها را انتخاب کنند.

 این سخن دهنوی را افشارزاده به گونه دیگری کامل کرده است. او می‌گوید: بنا را بر این گذاشته‌ایم که از این پس شیوه مدیریت بر تیم‌های ملی یکپارچه باشد و همه مربیان ما چینی باشند.

 این حرکت شاید در مقطع کنونی کارساز باشد، اما تضمینی بر توسعه همگانی این ورزش نیست. بهتر این بود مربیان چینی که در کشف استعدادها و پرورش وزنه‌برداران، شهره خاص و عام هستند با دامنه فعالیت گسترده‌تری در ایران کار می‌کردند. محصور کردن دانش آنها در اردوی تیم‌ملی کار عقلانی نیست.

وزنه‌برداری ایران دارای سرمایه‌های پنهانی است که عملاً به دلیل بی‌توجهی و نبود برنامه‌ریزی‌های لازم در اقصی نقاط کشور به راحتی هرز می‌روند. حال در چنین شرایطی متمرکز کردن تمامی فعالیت‌های این رشته بر روی 2 یا 3 وزنه‌بردار برای حضور موفقیت‌آمیز در المپیک کار درستی نیست.

 وزنه‌برداری ایران به زعم بسیاری از کارشناسان در حال حاضر کاملاً بدون پشتوانه است و تمامی تغییر و تحولاتی که در آن صورت می‌گیرد باید در جهت رشد و توسعه کارهای زیربنایی باشد.