احسان رعنایی، فعال میراث فرهنگی ومحیط‌زیست: هنگامی که در سال ۱۹۵۰ میلادی، دکتر لارنس لکهارت انگلیسی از کارو اون میناسیان ارمنی‌اصفهانی (که آن روزها در لندن دانشجوی پزشکی بود) پیرامون قلعه شاه‌دژ می‌پرسد، در اصفهان تقریبا هیچ‌کس از وجود چنین بنایی خبر ندارد و زمانی که میناسیان جوان به شهر خود بازمی‌گردد و از قدیمی‌ترها سراغ می‌گیرد و کسی جواب قانع‌کننده‌ای به او نمی‌دهد، خود به کوه صفه می‌رود و با فرض اینکه دیوارها و طاق‌های نسبتا مخروبه بر فراز آنجا بقایای شاه‌دژ باشند، به پژوهش و عکسبرداری و گزارش‌نویسی می‌پردازد و کتاب معروف «شاه‌دژ» را می‌نویسد.

چندين سال بعد و اواسط دهه 70خورشيدي، جوان ديگري كه دانشجوي باستان‌شناسي است به بالاي صفه مي‌رود و به گفته خود، نخستين بررسي‌هاي باستان‌شناسي را در آن محوطه آغاز مي‌كند. دكتر عليرضا جعفري‌زند، باستان‌شناس و استاد دانشگاه، طبق نتايج پژوهش خود، مدعي مي‌شود كه اين قلعه، احتمالا شاه‌دژ ساخته‌شده به‌دست اسماعيليان نيست بلكه قدمت آن به قبل از اسلام، يعني دوران ساساني يا شايد هخامنشي بازمي‌گردد كه بعدها در دوران آل‌بويه و سلجوقيان نيز مورد استفاده قرار گرفته.

وي هم‌‌اكنون به‌عنوان استاد باستان‌شناسي و عضو هيأت علمي دانشگاه هنوز بر نتيجه‌ گيري خود پافشاري دارد و از ساخت‌ و ساز در محوطه باستاني بالاي كوه صفه و اصرار و شتاب مسئولين براي كشاندن انبوه جمعيت به آنجا، پيش از تكميل كاوش‌ها، بسيار متأسف و گله‌‌مند است.

اين روزها اخبار مختلفي پيرامون كوه صفه و قلعه باستاني آن منتشر مي‌شود. از طرفي مديران شهري عزم خود را براي احداث و گسترش انواع و اقسام پاتوق‌هايي كه به‌قول خودشان براي خدمت به شهروندان و گردشگران ساخته مي شوند، آن هم ديوار به ديوارِ بقاياي سنگي بجامانده از قلعه جزم كرده‌اند و از طرف ديگر تيم كاوش به سرپرستي خانم دكتر سعيدي، هرازگاهي خبرهاي جديدي پيرامون يافته‌هاي تاريخي و نتايج بررسي‌هاي علمي خود ارائه مي‌دهند.

پس بي‌مناسبت نخواهد بود گفت‌وگو با «دكتر عليرضا جعفري ‌زند» باستان‌شناس و استاد دانشگاه كه طي اين سال‌ها تقريبا در تمامي محوطه‌هاي باستاني ايران و همچنين در كشورهاي اسپانيا و ايتاليا به‌عنوان عضو يا سرپرست هيأت، فعاليت كاوش داشته و علاوه بر كوه صفه، سرپرست هيأت باستان‌شناسي تپه اشرف اصفهان در نزديكي پل شهرستان نيز بوده است.

  • شما بيشتر پيرامون كدام دوره‌هاي تاريخي فعاليت داشته ايد؟

بيشترين تمركز مربوط به دوره پيش از اسلام بوده ولي تعدادي از كاوش‌ها ازجمله قسمت‌هايي در تپه اشرف، مربوط به دوران بعد از اسلام هستند.

  •  درباره بقاياي تاريخي ارتفاعات كوه صفه چطور؟

نه تنها كوه صفه بلكه بهتر است بگوييم تمام ارتفاعات اصفهان! از اوايل دهه 70، روي تمام آثار آنها بررسي داشته ام ولي آثاري كه روي كوه صفه ديده مي شد بيشتر از سايرين بود. بر فراز كوه صفه، داده‌هاي سطح و لايه‌نگاري قسمت هايي كه روي آن دكل‌هاي نظامي نصب شده بود را بررسي كردم. تمام داده‌ها به آزمايشگاه ميراث فرهنگي سپرده شد كه در كتاب «اصفهان پيش از اسلام» و همچنين مقاله ام در «دومين كنگره معماري و باستان‌شناسي» سال 1386در بم، نتايج آن را ارائه دادم.

با اين فعاليت‌ها، توانستم دوره‌هاي تاريخي آثار صفه را مشخص كنم و نخستين شخصي بودم كه اعلام كردم اين آثار پيشينه ساساني و حتي پيش از ساساني دارد. البته براساس يافته‌ها، نه براساس حدس و گمان! شواهدي كه در آنجا پيدا كردم نشان مي داد در واقع آثار قلعه اي است كه پيش از اسلام ساخته شده. همچنين معتقدم نخستين دوره اسلامي كه از اين قلعه استفاده شده، دوره سلجوقي نيست بلكه ابتدا در قرن چهارم هجري و سپس دوره سلجوقي مورد استفاده مجدد بوده است. ولي با اين حال اعتقاد چنداني به اينكه اينجا شاه دژ باشد، ندارم؛ هيچگونه شواهدي مبني بر اين ادعا موجود نيست.

  • مي دانيد كه تعدادي از پايه‌هاي خط دوم تله كابين نصب، و ساختمان ايستگاه سوم نيز در نزديكي محوطه تاريخي ساخته شده و قرار است تعداد زيادي بازديد كننده به آنجا منتقل شوند. نظر شما راجع به آسيب هاي خط دوم تله كابين به اين محوطه و آثار چيست؟

اين پايه‌ها علاوه بر اينكه ساختار و لايه‌هاي باستاني را از بين مي برد، از نظر بصري نيز چهره و فضاي تاريخي محوطه را مخدوش مي‌كند. الان هم آسيب رسانده چرا كه براي ساخت بايد زير آنها تخريب و فونداسيون اجرا شود. اصل موضوع، مخدوش كردن حريم منظر آثار تاريخي است چون اصالت آن را گرفته اند. در هيچ جاي دنيا اين اتفاق نمي افتد كه در يك محوطه تاريخي، چنين فضايي ايجاد كنند تا زيبايي و اصالت آن را بگيرد. امروز نبايد فقط به اين فكر كنيم كه تعداد زيادي توريست براي بازديد بيايند، اصلا در هيچ‌جاي دنيا اينطور نيست، اتفاقا مي‌گويند تعداد زياد بازديد باعث فرسودگي آثار مي‌شود.

تمام اين تيرها و ساختارهاي فلزي، ابهت و زيبايي دژ را گرفته اند؛ يعني ديگر هيچ‌گاه در اينجا يك فضاي تاريخي مشاهده نمي كنيد. درعوض ساختار مدرني مي بينيد كه به ديوارها و ويژگي‌هاي تاريخي قلعه دهن كجي مي‌كند. همچنين فضاي تاريخي را تحت الشعاع قرار داده و ابهت آن را گرفته است. يك ديوار شكسته در مقابل اين ساختار چه وضعي پيدا مي‌كند جز اينكه به حالتي حقير و ويرانه به چشم بيايد؟ مگر در اينجا ديوار نگاره يا سنگ نگاره داريم كه بيايند و بازديد كنند؟ در اينجا يك قلعه هست كه هنوز حرفش را نزده و كاوش و لايه برداري آن به‌طور كامل انجام نشده است. كاري كه اكنون انجام مي‌شود مخدوش كردن آثار است!

  • اقداماتي كه در اين محوطه انجام مي گيرد تا چه اندازه با معيارها و استانداردهاي كلي پروژه‌هاي كاوش و مرمت مطابقت دارند؟

آنچه در كشور ما به نام مرمت در حال انجام است به هيچ عنوان با استانداردهاي بين المللي همخواني ندارد. در واقع يك نوسازي است و دانشي پشت آن نيست و ما آنها را به‌عنوان مرمت قابل‌قبول نمي‌شناسيم. هم اكنون شما در كوه صفه، نوسازي مي بينيد به‌جاي مرمت. به‌عنوان معيار، اصالت بنا بايد حفظ شود. ما نمي‌توانيم ديواري را بسازيم كه وقتي كسي آن ‌را ديد تصور كند ديواري تازه‌ساز است، همانطور كه در كوه صفه اين اتفاق افتاده؛ يعني شما ديگر اثر تاريخي مشاهده نمي كنيد، يك ساختار جديد بازسازي‌شده مي بينيد!

اصلا در اينجا استاندارد‌هاي مرمت رعايت نشده‌اند. كافي است سري به اروپا، مصر يا ديگر كشورهاي تاريخي بزنيد. در فضاهاي تاريخي آنجا اصلا متوجه نمي شويد روي آنها مرمت انجام گرفته! نوسازي نمي‌بينيد. آنقدر مرمت دقيق بوده كه خودشان قسمت‌هاي مرمت شده و مرمت نشده را مشخص كرده اند؛ اينكه كدام قسمت اصيل و كدام قسمت مرمت شده. همچنين در كشورهاي نزديك به ما شبيه هندوستان يا عراق پيش از صدام، سعي مي شد روش مرمت آثار اصولي باشد.

ولي صدام، يكسري از آثار را نوسازي كرد، مثلا سقف ساخت و به توريست ها اجاره داد و محوطه‌هاي «بابلي» و «آشوري» را براي تبديل به هتل تغيير داد و از تمام دنيا به او انتقاد شد كه اين روش درست نيست. قبل از او عراق رتبه بالايي در زمينه مرمت داشت كه در مقايسه با رتبه برخي كشورهاي اروپايي نيز برتر بود. به‌هرحال اينكه به مرمت به‌عنوان نوسازي نگاه كنيم و سپس از تميزي و زيبايي كار تعريف كنيم، يك ديد غيراصولي است؛ اتفاقي كه در كوه صفه افتاده و وقتي به بنا نگاه مي كنيد گويي آن را به تازگي ساخته اند. ديگر هيچ قدمت و اصالتي نمي بينيد.

  • با توجه به مناقصه سازمان نوسازي و بهسازي شهرداري اصفهان در سال 91 به‌منظور ساماندهي محوطه تاريخي قلعه معروف به شاه دژ، نظر شما پيرامون صلاحيت و عملكرد نهادهاي دخيل در اجراي پروژه مرمت آثار كوه صفه چيست؟

پيرامون مرمت، بي‌شك سازمان ميراث فرهنگي متولي اين آثار است ولي سؤال اينجاست كه سازمان ميراث فرهنگي به مرمت‌گران با چه سطح تحصيلات و تجربه مجوز كار داده است؟ آيا فقط سازمان نوسازي و بهسازي قادر به انجام اين كار است؟ و اگر قادر است، چند نفر متخصص مرمت با چه رزومه قابل‌قبولي در تيم‌هاي خود دارند؟

  • ولي گفته مي‌شود فعاليت‌ها با نظارت سازمان ميراث فرهنگي انجام مي‌شود!

ناظران چه كساني هستند؟ معرفي بشوند، رزومه ايشان را منتشر كنند كه اين افراد قبلا كجا كار كرده اند و تحصيلات آنها چيست؟ ممكن است كساني ادعاي تحصيل در رشته اي داشته باشند ولي بايد از آنها خواست تا زمينه فعاليت كاري و سابقه خود را نيز ارائه دهند. متأسفانه اين نوسازي ها باعث ازبين رفتن تمام شواهد تاريخي خواهد شد.

  •  با توجه به شرايط فعلي پروژه و برنامه‌هاي آينده، ازجمله توسعه تله كابين و دسترسي آسان‌تر گردشگران بيشتر به قسمت‌هاي بالاي كوه و محوطه باستاني، راهكار پيشنهادي شما چيست؟

اگر تجربه اي در اين مورد نداريم بايد از كساني كه سابقه بيشتري دارند پيروي كنيم. پروژه‌هاي آنها را ببينيم كه به چه نتايجي رسيده‌اند و سپس روي اثري اينچنيني، كار كنيم. به‌عنوان مثال، شهري باستاني به‌نام «ماچاپيچو» مربوط به تمدن اينكا، در كشور پرو، بالاي ارتفاعات كوه آلپ قرار گرفته.

توريست‌هاي زيادي از اين بنا ديدن مي كنند چون يك بناي معروف جهاني ثبت‌شده در يونسكو است. اوايل دهه 2000ميلادي، دولت پرو تصميم گرفت به‌دليل استقبال زياد، يك تله كابين و يك هتل 5ستاره در محل احداث كند كه با اعتراض شديد دانشمندان و باستان‌شناسان مواجه شد چون علاوه بر اينكه چهره فرهنگي آنجا را مخدوش مي كرد، تردد زياد توريست باعث تخريب آثار مي شد؛ بنابراين جلوي كار را گرفتند!

ضمن اينكه در كشورهايي مثل چين كه آثار و معابد باستاني روي ارتفاعات دور از دسترس است، به‌خاطر اينكه شكوه آثار را نشان دهند، سعي مي-كنند همان راه باستاني آن را احيا كنند؛ يعني براي رسيدن به آنجا مقداري سختي تحمل شود تا عظمت آن مشخص شود. در كوه صفه نيز بايد چنين شود تا متوجه شوند كه در زمان ساساني چه قلعه-اي ساخته شده و براي بالا رفتن، اينقدر دچار مشكل بوده اند. بنابراين ضمن جذابيت بيشتر، باعث مي‌شود توريست غيرفرهنگي نيايد كه باعث تخريب شود.

ما تنها كشوري نيستيم كه از اين قلعه‌ها در ارتفاعات بلند داريم. برخي از قلعه‌هاي خارج از ايران را خودم از نزديك ديده ام، شما مجبوريد مسافتي طولاني را طي كنيد تا وضعيت قلعه را در همان زماني كه ساخته شده، احساس كنيد و همان فضا تداعي شود. حال به‌عنوان نمونه دوره اسلامي: «غار حرا»! هزار پله بايد بالا برويد تا به اين غار برسيد، آيا نمي شد تله‌كابين زد؟ در شبه جزيره «سينا»، «كوه طور» محلي كه حضرت موسي تجلي حق را ديد، از پايين تا بالاي كوه (جايي كه حضرت موسي رفته) بيش از هزار پله هست و جهانگردان مذهبي براي ديدن آنجا، رنج راهپيمايي و كوهنوردي را تحمل مي كنند.

در ايران ما «دژ بابك خرمدين» در كوه‌هاي كليبر استان اردبيل را داريم كه براي رسيدن به آن پله‌هاي زيادي ساخته شده و مسير صعب العبور آن‌را بازسازي كرده اند! متأسفانه كوه صفه الگوي ناشايستي براي محوطه‌هايي شبيه دژ بابك خرمدين خواهد بود تا به‌جاي پله‌ها، از تله كابين استفاده كنند. ولي مگر الان مشكلي هست؟

مگر با وجود مسير دشوار، هزاران نفر براي بازديد از دژ بابك تا بالاي كوه نمي روند؟ گاهي نيز بعضي از افراد با مقداري پول اضافه از اسب استفاده مي كنند. اصالت اين مكان‌ها را بايد اينگونه حفظ كرد، نه با احداث تله كابين!

اگر در پايين صفه تله كابين ساختند و فضاسازي كردند، آيا بايد تا بالاي كوه ادامه پيدا كند؟ من يكي از مخالفين جدي اين پروژه بوده و هستم و هر بار از من سؤال شده، واضح و شفاف گفته ام، چرا كه رفتار با آثار ديگر كشورهاي دنيا را ديده ام. بايد راه باستاني اين قلعه را احيا كنند.

البته مي‌توانند تمهيداتي درنظر بگيرند كه عبور و مرور كمي راحت-تر انجام شود. تله‌كابين در ناژوان هم هست. اينجا كوه‌هاي شمال تهران نيست كه مسافت زياد باشد و هيچ اثر تاريخي نداشته باشد. مگر در اصفهان تعداد كمي گردشگر مي‌آيند؟ اگر فضاي مناسبي ايجاد شود، بدون كوه صفه هم به اصفهان خواهند آمد. ولي علاقه‌مندان يا آنهايي كه عميق تر به اين آثار نگاه مي كنند سختي را به جان مي خرند و پياده به بالاي كوه مي روند.