تابستان: رود از شدت گرما به خودش می‌پیچد دشت تب‌دار است نه نسیمی می‌آید نه کسی

         خبری از باران دارد

حتی

  خود تابستان هم

                دارد از هُرمِ نفس‌های خودش می‌سوزد

 

تصويرگري: كارين هارليك

 

  • حال من

 

با کتاب و شعر

با ترانه، ساز

با آواز

با دوات و رنگ و نقاشی

با خطوط و ترمه و اسلیمی و کاشی

حال من جور است

نسبتم با هر چه جز این‌ها

نسبتاً دور است!