اصالت پاسخگوبودن به مردم در جوهره دين و مكتب ماست. مردم بايد بدانند مدعيان مديريت كشور قبل از انتخاب يا انتصاب چه وعدههايي دادهاند و براي تحقق وعدههاي خود چگونه عمل ميكنند؟ پرسشگري مردم يك حق است و پاسخگو بودن يك مسئول، وظيفه. اگر به اين حق و وظيفه بياعتنايي شود، تشكلها ميتوانند جلوي اين بياعتنايي را بگيرند و مسئولين را وادار به پاسخگويي كنند.
تشكلها با تأكيد بر مسئوليتپذيري و مسئوليتشناسي و اهتمام به امور مردم ميتوانند نقشآفريني كنند و بر مشاركت مردمي در امور حاكميتي بيفزايند.
تشكلهاي ايثارگري هم از اين قاعده مستثنا نيستند و با پذيرش آگاهانه، ميتوانند نقش مثبتي در بهبود شرايط ايفا كنند.
تشكلهاي ايثارگري ميتوانند به عنوان صداي عدالت و رابط ايثارگران با حوزههاي مديريت كلان كشور باشند. ايثارگران اكنون داراي تشكلهاي متعدد و مختلفي هستند كه برخي از آنان با اخذ مجوزهاي قانوني به صورت رسمي فعاليت ميكنند و بخشي ديگر بدون اخذ مجوزهاي قانوني به صورت غيررسمي به فعاليت خود ادامه ميدهند. اما سؤال اساسي اين است كه هدف از تأسيس اين تشكلها چيست؟ آيا تعدد آنان فرصت است يا تهديد؟ با بررسي وضعيت تشكلهاي ايثارگري در چندسال اخير نكاتي قابل تأمل پيشروي ما خواهد بود كه فعلا به دنبال بيان تاريخچه آن نيستيم بلكه در اين مقال سعي داريم رسالتي كه بر دوش اين تشكلها وجود دارد را بيان كنيم و به بررسي آسيبها و آفتهايي كه اين تشكلها را تهديد ميكند بپردازيم.
اهداف كلاني كه تشكلهاي ايثارگري ميتوانند براي تحقق آن تلاش كنند عبارتند از:
- 1- اطلاعرساني، آگاهسازي و هدايتگري
تشكلهاي ايثارگري نقشمحوري در اطلاعرساني و آگاهسازي جامعه ايثارگري ايفا خواهند كرد. تشكلي كه خود فهيم، مطلع، آگاه و كارشناس در حوزه ايثارگران باشد با محوريت خود ميتواند چارچوبهاي لازم در حوزه ايثارگران را ايجاد كرده و دستگاههاي اجرايي را به سمت آن هدايت كند. دولتها و نمايندگان مجلس براي دورههاي محدودي فعاليت ميكنند و در اين دورههاي محدود، توانايي تسلط بر همه مشكلات، نيازها و مسائل جامعه ايثاگري را نخواهند داشت. تشكلها اگر به جايگاه خود واقف باشند مديريت حوزه فكري، مشاورهاي و كارشناسي امور ايثارگران را براي دولت و مجلس خواهند داشت. اگر قرار باشد هر دولت و هر مجلسي از ابتدا به حوزه ايثارگران ورود پيدا كند اين فرصتسوزيها مجال تسريع در رسيدگي به امور ايثارگران را از آنان خواهد گرفت. وضعيت بنياد شهيد كه در هر دوره دولت، مديري را بر سر كار ميبيند نيز از اين مشكلات مستثنا نيست. قانون جامع خدماترساني نمونه بارز اين مشكل است كه چند دولت و مجلس را به خود ديده ولي همچنان فاقد ضمانت اجرايي لازم است. به دليل اينكه دولتها و مجالس طي اين دوران نتوانستند به ابعاد آن شناخت كافي پيدا كنند، لذا گرفتار تناقضات آشكار در پيگيري مطالبات قانوني ايثارگران شدند. بنياد شهيد هم به عنوان يك نهاد زيردستي در دولت، توان كافي براي پيگيري مشكلات اين قانون و ساير قوانين را در خود نديده است.
معاونتهاي حقوقي و امور مجلس ناكارآمد در بنياد نيز بر اين ضعف و ناتواني صحه گذاشتند و به دليل تغييرات دائمي و عدم تسلط بر سوابق قوانين ايثارگران علاوه بر آنكه نتوانستند نقش مثبتي ايفا كنند، اثرات منفي از خود بر جاي گذاشتند. تشكلهاي ايثارگري ميتوانند ضعفهاي موجود را با تلاش مضاعف و پيگيري جدي مرتفع كنند و به دستاويزي براي حل مشكلات جامعه ايثارگري تبديل شوند.
- 2- مشاوره تخصصي به نهادهاي مرتبط
تنوع و تعدد طرحها و برنامههاي ارائه شده در حوزه ايثارگري توسط دولت، مجلس و بنياد از نوعي بينظمي و افسارگسيختگي در حوزه قوانين و مقررات ايثارگران حكايت دارد. لوايح و طرحهاي متعددي كه ارائه ميشود بدون بهرهمندي از مشاورههاي تخصصي به نوعي اتلاف وقت تلقي ميشود. تشكلهاي ايثارگري با بهرهمندي از توان ايثارگران به ويژه ايثارگران تحصيلكرده ميتوانند از عنصر مهارت و تخصص به خوبي بهره برده و در زمان محدوديتري به تصويب قوانين و مقررات كمك مؤثري داشته باشند. تشكلهاي ايثارگري از همه گروههاي ايثارگري تشكيل شدهاند لذا با همه ابعاد نيازهاي ايثارگران آشنايي داشته و ميتوانند در طراحي لوايح و طراحها نقش مفيد و مؤثري داشته باشند.