این روزها هم که بیشترین تقابلها، بین کاربران ایرانی و سعودی اتفاق میافتد. راستی چه اتفاقی در شرف افتادن است و این فراگیر شدن چه خوبیها و بدیهایی دارد؟ در این مورد، پای صحبتهای دکتر فرشاد مهدیپور، کارشناس و فعال رسانه و نویسنده و پژوهشگر کتابهایی چون «رسانهها و سیاستهای انقلابی» و «پیامک خبری» نشستهایم.
- اول نظر شما را درباره کارزارها و کمپینها و هشتگسازیهای شبکههای مجازی بدانیم تا برسیم به بحثهای بعدی...
سابق بر این، ما در فضای مجازی با مقولهای به نام کیبوردها و کلیدواژهها روبهرو بودیم که آنها را پای مقالات و خبرها و مطالب مینوشتیم تا مخاطب بتواند این متنها را بازیابی کند؛ یعنی با مفهوم تگها و هشتگها روبهرو نبودیم؛ مثلا اگر خبری منتشر میشد، زیر آن کلیدواژههایی زده میشد تا موتورهای جست وجوی داخلی و خارجی آن را بتوانند بازیابی کنند. اما به مرور که شبکههای اجتماعیای چون فیسبوک و اینستا راه افتادند، برای این تگها اتفاق تازهای افتاد؛ یعنی با هشتگهای پیوندیابنده روبهرو شدیم؛ یعنی تگهایی که زده میشد، باید ویژگیهایی خاصی میداشت؛ مثلا یک یا دو کلمه میبود و اگر بیشتر بود، باید با سیستم خاصی به هم متصل میشد تا قابل بازیابی باشد و اینکه یک سلسله از تگها را داشتیم که به هم پیوند میخوردند؛ مثلا شما انتخابات 96 را که میزنید، به متنها و اطلاعات انتخابات 88، 92 و ... هم شما را متصل میکند. در حالی که ممکن است به هم ارتباطی هم نداشته باشند؛ شاید یکی ورزشی باشد، یکی سیاسی، یکی در حوزه خانواده و ... . اتفاق مهمتری که در این میان در شبکههایی مثل فیسبوک و اینستاگرام افتاده ولی هنوز در تلگرام به طور کامل نیفتاده، این بوده که این تگها معیار سنجش محتوای تولید شده در شبکهها هم شدند.
- شما ماجرای هشتگسازی و کارزارهای موجود در شبکههای اجتماعی را ذاتا مثبت ارزیابی میکنید یا منفی؟
پاسخ شما بازمیگردد به اینکه چه تصویری از فضای سایبر یا مجازی داریم. به نظرم تصویر ذاتی مثبت یا منفی نداریم، اموری جاری هستند که اتفاق میافتند و به هر حال، خوب و بد بودن آنها به نحوه استفاده ما برمیگردد. به نظرم باید بیشتر به وجه تکنولوژیک و فناورانه هشتگها توجه کنیم. الان ما با پدیدههای ابرهای هشتگی و مفهومی و ... روبهرو هستیم که فضای شبکههای اجتماعی تحت موبایل را تحتتأثیر خودش قرار داده؛ به نوعی با جهانی هشتگی روبهرو هستیم.
- حضور و وجود این هشتگها و کمپینها را واقعی میدانید یا اینکه صرفا تخلیه هیجانی کاربران است و زیاد نباید جدی گرفته شود؟
کارزارها، کارزارهایی واقعی است؛ این را باید درک کنیم. فضای مجازی هم عرصه این کارزار شده است؛ این یک نکته. نکته بعدی آن است که تمرکز روی هشتگها نسبت مستقیمی دارد با ضریب نفوذ فضای مجازی در نقاط مختلف دنیا و در نتیجه متفاوت است. ما از این نظر جزو 20 کشور اول دنیا هستیم؛ یعنی ضریب نفوذ اینترنت در کشورمان بالاست. پس قدرت اثرپذیری از هشتگها در کشورمان بالاست.
- آیا میشود ادعا کرد که مردم با هشتگسازی و کمپینسازی و...، کارکردهای مغفول مانده واقعی رسانهها که توسط اصحاب رسانه عملیاتی نمیشود را دارند به گونهای دیگر و با سبک خودشان عملیاتی میکنند؟
معتقد به این نیستم. هنوز هم در نظرسنجیها، بیش از 60درصد مردم از رسانههای رسمی برای دریافت اخبار و اطلاعات استفاده میکنند. شاید بشود گفت که این هشتگها و کمپینها، جانشین رسانههای غیررسمیای شدهاند که مردم از آنها استفاده میکردند. البته این هم قابلکتمان نیست که اثرپذیری رسانههای رسمی از این هشتگها و شبکههای اجتماعی و کارزارها زیاد شده است ولی رسمیها کماکان جایگاه خودشان را حفظ کردهاند.
- بیاخلاقیهایی در این کارزارها مشاهده میکنیم. نظرتان درباره نسبت اخلاق با این کارزارها چیست؟
مردم در خیابان دعوا میکنند و به هم فحش میدهند. الان همین رفتارهای غیرقابل پوشش در فضای رسمی رسانهها، به فضای مجازی هم منتقل شده.
- یعنی امتداد همان رفتارها را داریم در فضای مجازی میبینیم؟
بله، درست است. فقط اینکه نوعی رمزآلودگی در هویتها را هم مشاهده میکنیم که کاربران میتوانند به صورت مخفیانه و پنهانی، نسبت به این گونه فحاشیها و بیاخلاقیها اقدام کنند و تصورشان این است که آزادی عمل بیشتری دارند.