در اين مورد عجيب و كمسابقه، تحركات بيرون ميدان جنگ به اندازه تحولات داخل مناطق درگيري مهم و تأثيرگذار است و در عين حال هيچ كدام از اين دو دسته تحركات، از نظر توان تأثيرگذاري دست بالا را ندارند. هر رويدادي با بدلش كه به فاصلهاي اندك روي ميدهد، خنثي ميشود و به اين ترتيب همهچيز روي دور تكرار قرار دارد. تصاوير، اظهارنظرها، داستانهاي واقعي و ساختگي و حالا ژستهاي ديپلماتيك و جدالهاي لفظي در مجامع عمومي چون شوراي امنيت، بخشي از اين جنگ است.
مذاكرات طولاني 12ساعته وزراي خارجه آمريكا و روسيه كه با پذيرايي با پيتزا از خبرنگاران منتظر، شوخيها و طعنههاي دوديپلمات كهنهكار (كري و لاوروف) و جذابيتهايي چون توافق محرمانه آتشبس همراه شده، سطح جنگ 5ساله سوريه را كه ابتدا جنگ داخلي و بعد مناقشه منطقهاي خوانده ميشد، به يك رويارويي كمسابقه مستقيم واقعي ميان دو ابرقدرت سابق تبديل كردهاست.
اگرچه باراك اوباما در سخنرانياش در مجمع عمومي سازمان ملل ايران و عربستان را بهعنوان دو عامل درگير در جنگ سوريه خطاب قرار داد اما دستكم تحولات هفتههاي اخير سوريه نشان ميدهد، اين جنگ جنگي فراتر از خاك اين كشور و منطقه خاورميانه است. جنگي كه ابزارش تنها جنگنده و موشك نيست و تلفاتش هم به كشتار مردم سوريه و آوارگي يك ملت خلاصه نميشود. آمريكا ميخواهد در اين جنگ ثابت كند روسيه ديگر قدرت قابل اعتنايي نيست و بايد در نظم مورد نظر واشنگتن حل شود.
روسيه اما اين جنگ را فرصتي ميداند براي احياي قدرت خود و جبران آنچه در اوكراين از دست داده و تحكيم جايگاهش در خاورميانه. دو طرف از هرگونه احتمال رويارويي مستقيم نظامي بهشدت پرهيز ميكنند چون از خطر بالا و كنترل نشده آن آگاهند. وقايعي چون حمله اشتباهي به سربازان ارتش سوريه يا حمله مشكوك به كاروان كمكهاي سازمان ملل، اين رويارويي را به اوج ميرساند.
اين رويارويي ميان آمريكا و روسيه تماشاچيان جهاني دارد كه به قضاوت نشستهاند. تا اينجا قضاوت رسانههاي غربي درباره اين رويارويي با دادن امتياز به پوتين بهخاطر «هوشمنديهايش» و شماتت اوباما بهخاطر «كوتاهيهايش» همراه بودهاست. مبناي اين قضاوت البته اين است كه اوباما بايد زودتر از روسيه وارد عمليات نظامي تمامعيار در سوريه به سبك عراق و ليبي ميشد.اين رويارويي در چندماه باقيمانده از دولت اوباما تندتر خواهد شد اما سرنوشت جنگ سوريه نه در اين چندماه روشن ميشود و نه با تعيين برنده و بازنده.