او حتي با ارسال پيامكي براي شوهرش وانمود كرد كه ربوده شده و به قتل رسيده تا كسي دنبال او نگردد اما وقتي به شهر مرزي رسيد، همه روياهايش نقش برآب شد. اواسط شهريور بود كه مأموران پليس پايتخت با پروندهاي عجيب روبهرو شدند. مردي نگران و مضطرب راهي اداره آگاهي شد و براي پيدا كردن همسرش درخواست كمك كرد. او گفت: همسرم به نام ليلا 25ساله، ساعاتي قبل براي خريد از خانه خارج شد اما پس از گذشت 2ساعت با ارسال پيامك، از من درخواست كمك كرد. همان لحظه با تلفن همراهش تماس گرفتم اما خاموش بود. احتمال ميدهم اتفاق بدي برايش افتاده است.
با اظهارات اين مرد پرونده در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت و تيمي از كارآگاهان تحقيقات براي يافتن ردي از زن گمشده را شروع كردند. ساعتي از اين ماجرا گذشته بود كه همسر ليلا پيامك ديگري از گوشي همسرش دريافت كرد. اين بار در پيامك نوشته شده بود كه همسرش به قتل رسيده و جسد او در بيابانهاي اطراف بهشتزهرا رها شده است.
ماجرا عجيب بهنظر ميرسيد و درحاليكه مرد جوان كاملا گيج شده بود و نميدانست چه حادثهاي براي همسرش رخ داده، كارآگاهان به پيگيري ماجرا پرداختند. آنها راهي محلي شدند كه وانمود شده بود جسد ليلا در آنجا رها شده است. حتي از كلانتري محل نيز پيگيري كردند اما نه جسدي پيدا شد و نه پروندهاي در كلانتري درباره پيدا شدن جسد يك زن در آن حوالي وجود داشت.
اين ماجراي مرموز ادامه داشت و كارآگاهان همچنان در جستوجوي يافتن ردي از زن گمشده بودند تا اينكه از شهرستان اروميه خبر رسيد زني به نام ليلا با مراجعه به پليس مدعي شده كه از سوي افرادي ربوده شده اما توانسته از دام آنها فرار كند. وقتي معلوم شد كه ليلا همان زن جواني است كه شوهرش با مراجعه به پليس پايتخت خبر از ناپديد شدنش داده بود، با هماهنگي لازم او به تهران منتقل شد و چند روز پيش مقابل كارآگاهان اداره يازدهم آگاهي قرار گرفت.
- روياي برباد رفته
زن جوان گرچه مدعي بود كه عدهاي او را ربودهاند اما وقتي نتوانست ادعايش را ثابت كند حقيقت را برملا كرد و گفت: آدمربايي در كار نبود من قصد داشتم به اروپا بروم و براي همين از خانه فرار كردم.او ادامه داد: حدود 3ماه پيش در يكي از گروههاي تلگرامي با فردي به نام مژگان آشنا شدم. مدتي با هم چت ميكرديم و او از زندگي در اروپا گفت و اينكه ميتواند از طريق دوستان و بستگاني كه دارد مرا بهصورت غيرقانوني به تركيه برده و از آنجا راهي اروپا كند. در مدتي كه دوستي ما ادامه داشت، مژگان مدام درباره رؤياي زندگي در اروپا حرف ميزد و اينكه ميتوانم در آنجا خوشبخت شوم. حرفهايش آنقدر در من اثر گذاشت كه بيآنكه چيزي به شوهرم بگويم تصميم به مهاجرت گرفت.
- فرار از خانه
زن جوان ادامه داد:يك روز همه 3ميليون تومان پولي را كه در خانه داشتيم برداشتم و به بهانه خريد از خانه خارج شدم. همان روز به ترمينال رفتم و سوار اتوبوس اروميه شدم. در بين راه به شوهرم پيامك زدم كه به كمك احتياج دارم. بعد هم تلفن را خاموش كردم و كمي بعد پيامك زدم و وانمود كردم كه عدهاي مرا به قتل رسانده و جسدم را در بيابانهاي اطراف بهشتزهرا رها كردهاند. چند ساعت بعد بالاخره به اروميه رسيدم.
مژگان گفته بود كه در ترمينال بهدنبالم خواهد آمد اما برخلاف انتظارم، در مقابل ورودي ترمينال مردي حدودا 40ساله با يك دستگاه خودروي شخصي به سراغم آمد و مدعي شد كه از طرف مژگان آمده است. ترسيده بودم و به همين دليل زمانيكه اين شخص قصد داشت مرا سوار ماشين خود كند، در يك لحظه از ماشين پياده شدم و فرار كردم اما در هنگام فرار كيفم به همراه گوشي تلفن همراه و مدارك شناساييام نزد او ماند. پس از فرار چون هيچ آشنايي در آن شهر نداشتم تصميم گرفتم به پليس مراجعه كنم.سرهنگ مكرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران با بيان اين خبر گفت: تحقيقات تكميلي درخصوص اين پرونده از سوي كارآگاهان ادامه دارد.