فریبا خانی: فکرش را بکن ۴۰ سال پیش یک عکاس سوئیسی به نام «گئورگ ژرستر» سوار هواپیما می‌شد و از فراز آسمان تصویرهای زیبایی از ایران ثبت کرد.

گئورگ ژرستر، عكاس سوئيسي

 

رودها و كوه‌ها، ارگ بم، تپه‌هاي شني در حال حركت در بيابان‌هاي وسيع سيستان و بلوچستان... بناهاي تاريخي، شوش دانيال نبي (ع)، خط ساحلي چابهار،  قله‌هاي سبلان و دماوند، تصوير جاده‌ي‌ ماهان، بم... يا كاروان شتر با سايه‌هاي بلندشان در دره‌ي صوغان و...

نمایشگاه عکس‌هاي هوايي گئورگ ژرستر (برفراز ايران با چشمان هما، نگاه به ايران از فراز آسمان) اين‌روزها در فرهنگ‌سراي نياوران تا 10 مهر 95 برپابود.

 

نگه‌داري خاك، استان آذربايجان

 

با ديدن اين تصويرها مي‌نويسم كه بعضي وقت‌ها عكس‌ها، فقط عكس  نيستند، شعرند! بعضي وقت‌ها عكس‌ها فقط عكس نيستند، يك جغرافياي واقعي‌اند يا يك لحظه از زمين، در يك زمان خاص كه جاودانه شده است.

با اين نمايشگاه مي‌تواني40 سال عقب بروي و به ايران 40 سال قبل سفر كني. گئورگ ژرسترمي‌گويد: «اين عكس‌ها در طول چهار سال گرفته شده‌اند. البته بعد از انقلاب اين پروژه ديگر ادامه پيدا نكرد.»

او در پاسخ به اين سؤال كه كدام عكس را از بين اين آثار بيش‌تر دوست داريد مي‌گويد: «همه‌ي عكس‌ها را دوست دارم، اما عكسي كه از مقبره‌ي كوروش گرفته‌ام برايم عكس ديگري است.»

 

كاروان شتر، استان كرمان

 

ژرستر مي‌گويد: «زمان عكاسي اين عكس‌ها در اواخر بهار و تابستان بود؛ چون به‌خاطر شكوفايي درختان و مزارع مي‌توانستم رنگ‌هاي بيش‌تري در عكس‌ها داشته باشم و در زمستان‌ها به‌خاطر شرايط نامساعد جوي، عكاسي نمي‌كردم.»

گرفتن اين عكس‌ها در آن سال‌ها سختي‌هاي خودش را داشت. ژرستر در مراسم افتتاحيه‌ي نمايشگاه گفت: «فضايی نامحدود ازشرق تا غرب و ازخلیج‌فارس تا دریای خزر عکاسی شده است و این کار بزرگ، برنامه‌ریزی دقیقی می‌خواست.

 

مقبره‌ي كوروش، استان فارس

 

البته جا دارد از همه‌ي کسانی که در آن زمان با من همکاری و براي اجازه‌ي پرواز در آسمان ایران كمكم كردند، تشکر کنم. ما با برنامه‌ریزی دقیق در زمان‌های خاص از مناطق مختلف ایران تصویربرداری کردیم و خاطرات شیرین آن روزها را هرگز فراموش نمي‌کنم.

ما با یک هواپیمای ساده کار را آغاز کردیم. من روی دم هواپیما قرار می‌گرفتم و عکس‌ها را ثبت می‌کردم. درطول عکاسی با مشکلات زیادی روبه‌رو بودم. گاهی دوربین و گاهی لنز دوربین را ازدست می‌دادم.

 

تپه‌اي در استان گلستان

 

هم‌چنین در تمام مدت عکاسی باید باخلبان هواپیما هماهنگ مي‌شدم و با او صحبت می‌کردم. صدای زیاد موتور این اجازه را به من نمی‌داد، به‌‌همین دلیل گاهی خلبان مجبور بود موتورهواپیما را خاموش کند و با موتور خاموش برفراز آسمان پرواز می‌کردیم واین کارخطرهاي زیادی داشت.»

 

 

عكاسي از نمايشگاه: محمود اعتمادي