نكته مهمي كه اين خبر به همراه داشت، اينكه چرا فردي كه دست به جنايت زده بود، بخشيده شد و فرصت پيدا كرد از زندان آزاد شود و جنايت دوم را رقم بزند؟
درباره اينكه «بخشش يك قاتل از سوي خانواده مقتول» بهصلاح جامعه است يا نه، نظرات مختلفي وجود دارد. بعضي ميگويند فردي كه يكبار مرتكب جنايت شده، هيچ تضميني وجود ندارد كه پس از آزادي از زندان دوباره مرتكب قتل نشود. آنها معتقدند كه بخشش، حتي ممكن است قاتل را جريتر كرده و باعث شود او به تصور اينكه درصورت ارتكاب جنايت باز هم آزاد خواهد شد، از قتل هراسي نداشته باشد و جنايتي ديگر را رقم بزند.
اما در مقابل عدهاي هم بخشش را الزامي ميدانند. آنها ميگويند بسياري از كساني كه مرتكب جنايت ميشوند، قاتل بالفطره نيستند و ممكن است هر كسي در شرايط و موقعيت آنها قرار بگيرد، همان تصميم اشتباه را بگيرد و دست به جنايت بزند. بنابراين سزاوار نيست كه بهخاطر يك تصميم اشتباه در زندگي، جان آنها را گرفت.
هر چند به ظاهر اين دو ديدگاه كاملا متفاوت و در نقطه مقابل هم قرار دارند، اما بهواقع ميتوان گفت كه همسو و همجهت هستند. به اين معني كه دسته نخست، عقيده دارند كه وقتي احتمال دارد قاتلي كه بخشيده ميشود به جاي اينكه توبه كرده و زندگي تازهاي در پيش بگيرد، دوباره دست به جنايت بزند، پس بخشش او اشتباه است و نسبت به چنين فردي هرگز نبايد گذشت كرد. اين همان نظري است كه دسته دوم نيز به آن اذعان دارند؛ آنها نيز معتقدند جز مجرماني كه ناخواسته و در شرايطي مرتكب قتل ميشوند كه به سختي ميتوان تصميم درست از غلط را تشخيص داد، بقيه قاتلان سزاوار گذشت نيستند و بيشك قصاص آنها كاري صواب و بهنفع جامعه است.
حال اين سؤال مطرح است كه چطور ميتوان قاتل مستحق بخشش را شناسايي و حتي براي نجات او از قصاص و گرفتن رضايت خانواده مقتول تلاش كرد؟ براي پاسخ به اين سئوال بيشك نقش نظارت بر رفتار قاتلان در زندان از اهميت زيادي برخوردار است. هر چند اين روزها مددكاران و هيأتهاي صلح و سازش در زندانها اين نقش را برعهده دارند و براي آموزش و اصلاح مجرمان تدابير زيادي انديشيدهاند اما بهنظر ميرسد كه اين برنامهها درباره قاتلان بايد بهصورت ويژهاي دنبال شود.
استفاده از روانشناسان و روانكاوان در داخل زندان، زير ذرهبين قراردادن رفتار آنها هنگام حبس و... ميتواند شناختي نسبي از وضعيت روحي و رواني اين افراد ارائه دهد كه حتما در تصميم خانواده مقتول براي گذشت تأثيرگذار خواهد بود. از سوي ديگر نبايد از نقش رسانهها در بهوجود آمدن جو رواني براي بخشش يك قاتل غافل بود. رسانهها هنگام انتشار اخبار «گذشت از قصاص» بايد به همه ابعاد پرونده توجه كنند و سراغ پروندههايي بروند كه در آنها ندامت، پشيماني و اصلاح قاتل براي مددكاران و مسئولان زندان كاملا مسلم شده است تا مبادا با انتشار خبري، باعث بخشش قاتلي شوند كه سزاوار بخشيدن نبوده است. به خاطر داشته باشيم كه خداوند در سوره بقره درباره قصاص ميفرمايد:
«و براي شما در قصاص، حيات و زندگي است» و شهيد مطهري در تفسير اين آيه ميگويد: «كشتن اينچنين را، كشتن و ميراندن تلقي نكنيد، اين را حيات و زندگي تلقي كنيد، ولي نه حيات اين فرد، حيات جمع. يعني با قصاص يك نفر متجاوز، حيات جامعه و حيات افراد ديگر را حفظ كردهايد.»