اواسط شهريورماه، مأموران پليس شهرستان كهنوج استان كرمان در جريان حادثه وحشتناكي قرار گرفتند. در اين حادثه يك دستگاه خودروي زانتيا كه در جاده رودبار-كهنوج در حركت بود، پس از اينكه هدف اصابت گلوله قرار گرفت، در آتش سوخت و زن جواني به همراه دختربچه خردسالش در ميان شعلههاي آتش جان باختند.
با حضور كارآگاهان جنايي در محل حادثه معلوم شد كه خودروي زانتيا توسط سرنشينان يك خودروي پژو به رگبار بسته شده است. شاهدان گفتند: زانتيا با سرعت در حركت بود و رانندهاش سعي ميكرد از دست سرنشينان يك خودروي پژو كه در تعقيبش بود، فرار كند. حوالي رودخانه مظفرآباد، سرنشينان پژو، زانتيا را به گلوله بستند و آن را متوقف كردند. سپس به سمت زانتيا دويدند و راننده را كه مردي جوان بود از داخل ماشين بيرون كشيدند و ربودند. اما قبل از فرار آنها خودروي زانتيا بهخاطر تيرهايي كه به آن اصابت كرده بود، آتش گرفت. همسر و دختربچه راننده نيز داخل خودرو گرفتار شدند و جانشان را از دست دادند.
اظهارات شاهدان از يك گروگانگيري مرگبار حكايت داشت اما هنوز مشخص نبود كه اين گروگانگيري از سوي چه كساني و با چه انگيزهاي رخ داده است. درحاليكه تحقيقات ادامه داشت، ماموران باخبر شدند كه سرنشينان پژو ساعاتي پس از فرار از صحنه جنايت، راننده زانتيا را درحاليكه غرق درخون بوده، در ميدان عاشوراي شهرستان رودبار رها كرده و متواري شدهاند. راننده مجروح توسط شاهدان به بيمارستان منتقل شده بود و مأموران براي تحقيق از او راهي آنجا شدند. مرد جوان در تحقيقات گفت: از مدتي قبل با يكي از دوستانم دچار اختلاف مالي شدم. او روز حادثه همراه چند نفر ديگر به مقابل خانهام آمد. آنها شروع به سر و صدا كردند و دوستم ميگفت كه پولش را ميخواهد. با اين حال با وساطت همسايهها، ماجرا خاتمه يافت و آنها مجبور شدند محل را ترك كنند.
وي ادامه داد: پس از آن تصور ميكردم كه ديگر خبري از آنها نخواهد شد تا اينكه با غروب آفتاب و تاريك شدن هوا آن حادثه رخ داد. من و همسرم همراه دخترمان سوار زانتيا بوديم و ميخواستيم به خانه مادرزنم در كهنوج برويم اما در بين راه، ناگهان دوستم و افرادي كه اجير كرده بود با پژو به تعقيب ما پرداختند. قصد فرار از دست آنها را داشتم كه ماشينم را به رگبار بستند.
من و همسرم مجروح شديم اما دخترم آسيبي نديد. مجبور شدم كنار جاده توقف كنم. لحظاتي بعد دوستم و همدستانش مرا از داخل ماشين بيرون كشيدند تا گروگان بگيرند اما زماني كه ميخواستند آنجا را ترك كنند، ناگهان ماشينم بهخاطر گلولههايي كه به آن اصابت كرده بود، منفجر شد و آتش گرفت. همسر و دخترم مقابل چشمانم سوختند و آنها مرا سوار ماشين كردند و ربودند اما ساعتي بعد وقتي به ميدان عاشوراي رودبار رسيديم، بهدليل خونريزي شديد و از ترس اينكه داخل ماشين بميرم، مرا به بيرون پرت كردند و گريختند.
با اظهارات اين مرد، تحقيقات مأموران براي دستگيري عامل اين جنايت و همدستانش شروع شد. كارآگاهان با مشخصاتي كه از متهم بهدست آورده بودند راهي محل زندگي وي شدند اما اثري از او نبود. با اين حال مأموران با شناسايي پاتوقهاي وي، آنجا را زيرنظر گرفتند و در نهايت موفق شدند مخفيگاه مرد جنايتكار را شناسايي و او را دستگير كنند. او پس از انتقال به اداره پليس به تيراندازي به سوي خودروي زانتيا اعتراف كرد و مدعي شد كه بهخاطر اختلافات مالي دست به اين كار زده است. او گفت: با راننده زانتيا بر سر معاملهاي كه انجام داده بوديم، اختلاف داشتم. اما او زير بار نميرفت و حاضر نبود پولم را بدهد.
من و همدستانم قصد داشتيم او را گروگان بگيريم تا خانوادهاش مجبور شوند بدهي او را پرداخت كنند و به همين دليل سر راهش كمين كرديم اما وقتي ديديم قصد توقف ندارد، به سمت ماشين شليك كردم و خبر نداشتم كه اين كار باعث آتش گرفتن زانتيا و مرگ همسر و فرزند او در شعلههاي آتش ميشود. با اعترافات متهم، همدستان او نيز دستگير شدند و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.