هشتم ژانویه 2006 میلادی، (8 دی ماه 84)، زن جوانی با چهرهای مضطرب و صورتی اشک آلود وارد مرکز پلیس هامبورگ شد. شیلا زن ایرانی الاصل مدعی بود دختر 4 ساله او به نام ملیکا ساعاتی قبل به همراه شوهر سابقش برای ملاقات قانونی خارج شده و دیگر به خانه بازنگشته است.
او گفت: «چندی پیش از همسرم جدا شدم و ملیکا حاصل آن زندگی ناموفق است. با حکم دادگاه قرار بود که کودکم نزد من باشد و پدرش در زمانهای مقرر او را با خود ببرد، اما امروز هنگامی که او کودکم را با خود برد دیگر باز نگرداند.
در ابتدا فکر کردم که ممکن است برای آنها حادثهای رخ داده باشد اما بعد از آنکه دیگر از بازگرداندن ملیکا از سوی پدرش ناامید شدم مطمئن شدم او دخترم را برخلاف قانون آلمان ربوده است.»
کارآگاهان پلیس هامبورگ با شنیدن اظهارات شیلا بررسیهای خود بر روی این پرونده را که طبق قانون آلمان یک نوع کودکربایی به حساب میآمد آغاز کردند، این در حالی بود که پدر ملیکا دختر 4 سالهاش را با اولین پرواز از آلمان به ایران انتقال داده بود و از آنجایی که ملیکا فرزند قانونی او بود، برطبق قانون جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرمی نشده بود.
شیلا وقتی از تلاشهای پلیس آلمان برای باز گرداندن کودکش ناامید شد خود بار سفر بسته و به ایران آمد تا از سرنوشت کودک 4 سالهاش مطلع شود.
زن جوان بعد از بازگشت به ایران به شعبه 264 دادگاه خانواده (2) مراجعه کرد و ضمن شکایت از همسر سابقش در خصوص انتقال ملیکا از آلمان به ایران گفت: «6 سال پیش با همسر سابقم (پدر ملیکا) که یک دندانساز مقیم آلمان بود از طریق یکی از دوستانم آشنا شدم.
او 15 سال قبل از ازدواجمان به آلمان رفته و مقیم آن کشور بود، بعد از پایان مراسم خواستگاری و برگزاری جشن عروسی به آلمان رفتیم ولی آن زمان بود که دریافتم ما با یکدیگر تفاهم نداریم. اختلافات خانوادگی آنقدر بالا گرفت که با داشتن کودکی تازه به دنیا آمده به نقطه پایان رسیدیم و از یکدیگر جدا شدیم.»
اما او مدتی قبل ملیکا را که دادگاه آلمان حضانت او را به من سپرده بود با خود به طور غیرقانونی به ایران انتقال داده است. رئیس دادگاه خانواده ایران با شنیدن اظهارات شیلا و بررسی ادعاهای وی با اینکه سرگذشت ملیکا هنوز در هالهای از ابهام قرار داشت حضانت این دختر را همانند قاضی آلمان به مادرش سپرد.
بدین ترتیب به دلیل شرایط قانونی ایران، پرونده توسط ریاست قوه قضائیه مورد بررسی قرار گرفت و با دستور ویژه آیتالله شاهرودی کارآگاهان اداره یازدهم آگاهی تهران بزرگ جستجوی گسترده برای شناسایی مخفیگاه پدر ملیکا را آغاز کردند.
6 ماه در جستجوی کودک
تلاشهای پلیس ادامه یافت تا اینکه در نهایت ردی از پدر ملیکا در منطقه کن پیدا شد. کارآگاهان در بررسیهای غیرمحسوس خود دریافتند پدر این دختر 4 ساله که عشق به فرزند او را از آلمان به ایران کشانده بود بعد از اینکه ملیکا را به ایران باز گرداند اسم کودکش را از ملیکا به عسل تغییر داده و با اجاره منزلی در منطقه کن ارتباط خود با اقوامش را قطع کرده و با کودک زیبای خود زندگی جدیدی را در تهران آغاز کرده است.
کارآگاهان بهرغم درک علاقه شدید پدر ملیکا به کودکش چارهای جز بازداشت پدر این دختر 4 ساله را نداشتند. عصر روز یکشنبه پدر ملیکا در خانه ویلاییاش در کن از سوی پلیس بازداشت شد و بدین ترتیب روز گذشته ملیکا بعد از چندین ماه دوری مادرش را در دادسرای امور جنایی تهران در آغوش گرفت.
مادر و دختر در شعبه 2 دادیاری دادسرا تمام دلتنگیهای خود را با قطرات اشک از یاد بردند. دادگاه، ملیکا را تا مشخص شدن وضعیت دقیق قانونی به مادرش سپرد و تحقق از پدر ملیکا همچنان زیر نظر دادیار سبحانیفر ادامه خواهد یافت.
بنا به این گزارش پدر ملیکا نیز روز گذشته مدعی شد که او و همسرش به صورت رسمیاز هم جدا نشدهاند و او فقط به صورت موقت حضانت دخترش را به همسرش سپرده است، علاوه بر این، او فرزندش را کاملا قانونی و از طریق سفارت به ایران آورده است.