با مروری به فیلمهای کارگردانان جوان بهنظر میرسد شاهد فیلمهایی از یک نسل هستیم که در آن تنوع زیادی دیده میشود؛ برخی فیلمها خاص و تجربهگرا هستند و برخی هم مخاطب عام را هدف قرار میدهند اما «من»، هم تجربهگراست هم مخاطب عام میتواند از تماشای آن لذت ببرد.
معتقدم اين فيلم نوعي اداي دين به سينماي نوآر (Noir) آمريكاست؛ با اين تمايز كه در فيلم من به جاي قهرمان مرد خلافكار و زيرك، يك زن بهعنوان قهرمان حضور دارد. اين زن يك خلافكار واقعي است و قدرتي خاص دارد و ليلا حاتمي اين نقش را در مقايسه با ديگر نقشهايش بسيار متفاوت بازي ميكند. تماشاگر كه هميشه او را با بازي در نقش زنان مظلوم، حساس و شكننده ميشناسد، اين بار در نقش زني قدرتمند، خلافكار و طغيانگر ميبيند و البته حاتمي هم به خوبي از عهده آن برآمده است.
البته اين را هم بايد درنظر گرفت كه بازيگر نقش اصلي فيلم من كاملا حسابشده عمل ميكند. او كاملا ويژگي قهرمانان فيلمهاي نوآر را دارد؛ قهرماني كه با وجود زيرك بودن، در نهايت بهخاطر احساسات و اعتمادي كه به افراد ميكند، ضربه ميخورد. در فيلم من، نقش بهنوش بختياري هم كه هميشه در فيلمها و سريالهاي طنز و كمدي ديده شده، بسيار متفاوت است و بهنظر نوعي آشناييزدايي در نقش او وجود دارد.
بيرقي توانسته در نخستين فيلم بلند داستاني خود به شكلي جسورانه تصويري تازه از نوع و ارتباط آدمها را به تماشاگر نشان دهد. من كاملا شخصيتمحور است و معتقدم بدون حاتمي نميتوانست فيلمي قابلقبول از آب درآيد. با اين حال فيلم مولفههاي معمايي و پليسي هم دارد كه ميتوان به برخي بخشهاي آن ايراد وارد كرد. اگر گرههاي پليسي عميقتر نشان داده ميشد، شايد ميتوانست براي تماشاگر توجيهپذيرتر باشد و توجه او را بيشتر به قهرمان فيلم جلب كند. با اين حال، من بيرقي فيلم انتزاعي و دور از ذهن نيست و ديدن آن براي تماشاگران ايراني لذتبخش خواهد بود.
- منتقد و مترجم