بايد خوشسليقهتر به سينما نگاه كنيم. هر وقت دخالت كمتر بوده و به اهالي سينما اعتماد شده، مردم هم استقبال بيشتري از فيلمها كردهاند. طبيعي است كه با توليد فيلمهايي كه نه توجيه اقتصادي دارند و نه حتي توجيه هنري، به جايي نرسيم. سينما در پيوند عميق با جامعه است كه معنا پيدا ميكند. مثل گذشته كه وقتي سينما رونق داشت هم تخمهفروشي فروشاش بالاتر ميرفت و هم ساندويچي جنب سينما شلوغتر ميشد. سينما شغل مشروطي است.
مشروط به اينكه مثلا فرزند شما درسش را خوب خوانده باشد، زن و شوهر بينشان اختلافي نباشد، وضعيت اقتصادي خانواده نامناسب نباشد و خلاصه در شرايط مطلوب است كه سينما رفتن ميتواند اولويت مردم قرار گيرد. متأسفانه دخالتهاي مديران و اعمال سليقههاي شخصي، باعث فاصله گرفتن سينماگران از مردم شده است. موضوع هم منحصر به امروز نيست، در همان دهه60 وقتي من فيلم پرفروش «شبشكن» را كارگرداني كردم، 4سال اجازه فعاليت نداشتم. گناه من اين بود كه فيلمم خوب فروخته بود.
در همان دوره هرچه فيلم ژاپني بود را پخش كردند. فيلمهايي كه در خود ژاپن هم موفق نبودند. مديري كه پشت ميز نشسته گاهي هيچ شناختي از خواست و سليقه مردم ندارد و به دنبال سينمايي است كه خودش ميپسندد يا در مواقعي ترجيح ميدهد فيلمهاي خنثي توليد شود كه به جايي برنخورد. وقتي اعمال سليقه شخصي جاي قانون را ميگيرد ميشود سيستم درجهبندي فيلمها در دهه60. زماني كه غيرجذابترين فيلمهاي ما الف ميگرفتند و اغلب فيلمهايي كه براي مردم جذابيت داشتند درجهشان ج بود. روزگاري كه اصرار داشتند همه فليني شوند. نتيجهاش هم سينمايي شد كه از مخاطب فاصله گرفت. استقبال تماشاگر از چند فيلم هم نشانه رونق نيست. اينها استثنا هستند و قاعده خلوت بودن سالنها در بيشتر سانسهاست.
- نويسنده و كارگردان سينما