سال گذشته 2فيلم يعني «امكان مينا» و سيانور درباره يك موضوع ساخته شد اما فيلم كمال تبريزي به واسطه اغراق زيادي كه در آن اعمال شده بود، نتوانست تماشاگر جذب كند اما فيلم تازه بهروز شعيبي تا حدي توانسته اعتدال را در بازخواني تاريخ اجتماعي سياسي نگه دارد و نسبت به ديگر فيلمهايي كه درباره سازمان مجاهدين ساخته شده، در يك نسبت معقولتر عمل كند. بهنظرم نميتوان درباره فيلمهايي كه در اين موضوعها ساخته شده قضاوت كرد.
اصل رويداد در تاريخي اتفاق افتاده كه از جنبههاي مختلف قابل خوانش است و از منظرهاي مختلف ميتوان به آن نگاه كرد؛ از زاويه شخصيتي كه ترور شده، شخصي كه حالا نيست، سازماني كه وجود داشته و حالا متلاشي شده، از منظر مأمور ساواك كه اين افراد را تعقيب ميكند و مردمي كه كم و بيش اخبار اين موضوع را پيگيري ميكردند.
اين نوع فيلمها نميتوانند گوياي 100درصد واقعيت باشند بلكه برشي از آن اتفاق را روايت ميكنند و سيانور هم برشي از يك واقعه تاريخي است كه در حد و اندازه خود خوب عمل كرده و خوشساخت است. فيلم شعيبي از نظر ساختار هنري با امكان مينا قابل مقايسه نيست و ارزشهاي فني آن بالاتر است؛ در حدي كه ميتوانست در جشنواره فيلم فجر سال گذشته بهتر ديده شود.
البته بحث ما اينجا جشنواره نيست. در رويدادهاي بينالمللي هم فيلمهاي سياسي كه قرائتي از يك برهه تاريخي دارند، ديده نميشوند و ملاك خوب و بد بودن فيلم، جشنواره و جايزه نيست. سيانور دومين فيلم شعيبي پس از «دهليز» و نشاندهنده آن است كه سر اين كارگردان جوان براي موضوعهاي خاص و حتي در محدوده خطوط قرمز درد ميكند. او به مضامين حساس علاقهمند است و اميدوارم اين حساسيت از روي ميل و علاقه باشد نه آنكه چون كسي اين كار را نكرده، او بخواهد انجامش بدهد.
شعيبي در كارگرداني، روايت و داستانپردازي موفق عمل كرده و توانسته شخصيتهايي قابلقبول خلق كند. بازيگران آن بهويژه مهدي هاشمي و هانيه توسلي موفق بودهاند و سيانور هم به بخشي از مطالبات و پرسشهاي مردم در بازخواني تاريخ معاصر پاسخ داده است.
- نويسنده و منتقد