نوروز سال 90بود كه مأموران پليس كرمان در جريان ناپديدشدن زني جوان و دختربچه 6ساله او به نام ريحانه قرار گرفتند. بستگان اين مادر و دختر وقتي براي سر زدن به آنها به خانهشان رفته بودند از غيبت آنها باخبر شده و مأموران را خبر كرده بودند. تحقيقات اوليه نشان ميداد كه اين مادر و دختر در خانهاي در حاشيه شهر زندگي ميكردند و پدر خانواده مدتي بود كه بهدليل اختلافات خانوادگي خانه را ترك كرده و جدا از آنها زندگي ميكرد اما اينكه ريحانه و مادرش كجا رفته بودند و به چه سرنوشتي دچار شده بودند، كسي خبر نداشت.
از همان زمان تحقيقات براي يافتن ردي از آنها شروع شد. در بررسي داخل خانه و تحقيق از همسايهها سرنخي كه سرنوشت مادر و دختر را فاش كند بهدست نيامد. از آنجا كه خودروي اين خانواده نيز ناپديد شده بود، اين احتمال وجود داشت كه آنها خانهشان را ترك كرده و زندگي تازهاي را در پيش گرفتهاند اما با گذشت زمان وقتي اثري از ريحانه و مادرش بهدست نيامد، رفته رفته اين فرضيه كه آنها قرباني جنايتي شده باشند قوت گرفت.
كارآگاهان پليس در اين مرحله به شناسايي افرادي پرداختند كه به خانه اين مادر و دختر رفتوآمد داشتند. در جريان تحقيقات چند مظنون دستگير و به اداره آگاهي منتقل شدند اما در بازجويي از آنها هيچ سرنخي بهدست نيامد. زمان ميگذشت و راز اين پرونده همچنان سر به مهر باقي مانده بود تا اينكه از مدتي قبل تحقيقات تازهاي زيرنظر قاضي شهسواري، بازپرس شعبه سوم دادسراي كرمان آغاز شد.
- رد پاي آشنا
ماموران بهدنبال ردپايي از فردي آشنا در اين پرونده بودند چرا كه در خانه ريحانه و مادرش هيچ اثري از درگيري يا ورود اجباري به چشم نميخورد. اگر آنها به قتل رسيده بودند، بيشك فردي آشنا كه توانسته بود به راحتي وارد خانه مادر و دختر شود دست به اين جنايت زده بود. جستوجوهاي پليسي از سر گرفته شد و اين بار مأموران به مرد جواني كه از آشنايان اين خانواده بود و به خانه قربانيان رفتوآمد داشت مشكوك شدند.
بررسيها نشان ميداد كه اين مرد و يكي از دوستانش با شناسايي زنان بيسرپرست با آنها طرح دوستي ريخته و پس از جلب اعتماد طعمههايشان دست به سرقت اموال آنها ميزنند. اين احتمال وجود داشت كه آنها با انگيزه سرقت وارد خانه مادر ريحانه شده و پس از قتل اين زن و دخترش، اموال آنها را دزديده باشند. در چنين شرايطي تمامي رفتوآمدهاي مرد جوان و همدستش زيرنظر گرفته شد تا اينكه در ادامه سرنخهايي بهدست آمد كه نشان ميداد مرد آشنا راز ناپديد شدن ريحانه و مادرش را ميداند.
- اعتراف به جنايت
دادخدا سالاري، دادستان عمومي و انقلاب كرمان در گفتوگو با همشهري گفت: با اين اطلاعات دستور بازداشت مرد جوان صادر شد. او در بازجوييها راز ناپديد شدن مادر و دختر را فاش كرد و مدعي شد كه آنها را با همدستي دوستش به قتل رسانده است. اين مرد اعتراف كرد كه از قبل نقشه سرقت پولها، طلاها و خودروي مادر ريحانه را در سر داشته اما از آنجا كه وي از آشنايانشان به شمار ميرفت، براي اينكه ردي از خود بهجا نگذارد، با همدستي دوستش بهعنوان مهمان به خانه آنها رفته و در فرصتي مناسب مادر و دختر را خفه كردهاند. سپس اجساد آنها را با خودرو به بيابانهاي اطراف منتقل كرده و با حفر گودالي، در آنجا دفن كردهاند.
دادستان كرمان ادامه داد: با اعترافات اين مرد مأموران پليس همراه وي راهي محل دفن اجساد شدند و به اين ترتيب بقاياي جسد قربانيان كشف شد. در همين حال شهسواري، بازپرس پرونده نيز گفت: قاتلان سوابق متعدد كيفري ازجمله آدمربايي و تجاوز به عنف و ايراد ضرب و جرح عمدي در كارنامه سياه خود دارند و از آنجا كه مدام تغيير چهره ميدادند و مخفيگاه خود را عوض ميكردند، عمليات دستگيري آنها به درازا كشيد. به گفته وي هر دو متهم در بازداشت بهسرميبرند و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.