زود میایستی مثل هرروز
توی صف، دست بر شانهی دوست
با دو چشمی که لبریز شادی است
میزنی دست و میخوانی آواز
توی دفترچهی مهربانی
مینویسی: چه آبیست پرواز
زنگ آخر: به امید دیدار
بوسهای میفرستم برایت
خوب دقت کن افتاده انگار
عکس یک سیب بر گونههایت