تمنا منصوری که رسالهاش با راهنمایی دکتر سعید رضا عاملی و با مشاوره دکتر یونس شکرخواه شکل گرفته بود در این رساله که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران از آن دفاع شد؛ مواردی از جمله موارد زیر پرداخت:
- اهمیت خاطرات در زندگی و هویت بخشی به حیات فردی و اجتماعی انسان بهویژه با ورود رسانههای جدید و فضای مجازی به تمام عرصههای زندگی در عصر حاضر
- توجه به سوگ و سوگواری و یادآوریهای بازماندگان از فرد درگذشته و امتداد کردارهای مرتبط با خاطرات به فضای مجازی به عنوان پدیدهای بدیع در رفتارهای آنلاین کاربران
- نقش ساختار شبکهای فیسبوک و ویژگیهای پایداری، ناهمزمانی و تعاملی بودن این شبکه اجتماعی در تغییر کردارهای مرتبط با یادآوری خاطرات سوگوارانه و تجربه کاربران سوگوار ایرانی در جریان امتداد از فضای واقعی به فضای مجازی
نگارنده ارائه خود را پس از ذکر مقدمهای کوتاه که در برگیرنده طرح مسئله، ضرورت پرداختن به این موضوع و سؤال تحقیق بود آغاز کرد. پس از پرسش از چیستی، چرایی و چگونگی بروز یادآوری خاطرات افراد متوفی به مثابه یک کردار اجتماعی و فرهنگی در فضای مجازی تمنا منصوری به معرفی دیدگاه نظری منتخب خود برای نگاه به این موضوع پرداخت. او کوشیده است در این پایاننامه با استفاده از چشمانداز نظری بدیع و میانرشتهای به موضوع خاطرات سوگوارانه در عصر دیجیتال بپردازد.
درحالیکه پژوهشهای معدود اجراشده در این موضوع بیشتر از دیدگاههای روانشناسی مشاوره یا جامعهشناسی خاطرات سوگوارانه جمعی در سطح کلان استفاده کردهاند این پژوهش سه نگاه نظری ارتباطات، جامعهشناسی و روانشناسی را کنار هم گردآورده است.
بهاینترتیب که پارادایم اصلی نظری این پژوهش که به خط اصلی و الگوی تبیینی مسئله جهت میدهد دو فضایی شدنهای دکتر عاملی است. این پارادایم بر جریان موازی دوجهان اول (واقعی) و دوم (مجازی) در پی ورود اینترنت به عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی تأکید میکند. دو دیدگاه دیگر که عبارتاند از خاطرات ارتباطی یا روزمره و شناخت اجتماعی در بازسازی گذشته نیز در کنار توجه ویژه بر واسطه مندی تعاملهای اجتماعی در بستر فضای مجازی همگی با عینک دوفضایی شدن بهعنوان یک جریان همیشه حاضر در دنیای کنونی نگریسته شدهاند.
منصوری در توضیح فصل سوم به فرایند روششناختی این پایاننامه اشاره کرد. اهمیت تجربه معنادار و آگاهانه بودن رفتارها نزد کنشگران و در اینجا کاربران سوگوار نکته قابلتوجه رویکرد کیفی نگر پژوهش مزبور به تحلیل تجربه یادآوری خاطرات سوگوارانه در فضای اجتماعی فیسبوک است. میدان پژوهش این پایاننامهفیسبوک است. این شبکه اجتماعی با امکانات ساختاری خود که دربرگیرنده وجوه مختلف ارتباط اعم از متن، صدا و تصویر است از ظرفیتهای بسیاری برای به اشتراکگذاری، تولید و یادآوری خاطرات بهطورکلی و خاطره از افراد درگذشته بهطور خاص برخوردار است و درکنارویژگیهای مرتبط با سازه این شبکه که سوگواری بدون ارتباطات چهره به چهره و غیرهمزمان را فراهم میکند میتوان از برنامهای با عنوان on this day نام برد که بهطور مشخص برای اشتراکگذاری خاطرات با دیگران در فیسبوکطراحیشده است که موردتوجه نگارنده این پایاننامه نیز بوده است.
با۱۶ کاربر فیسبوک که به روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شده بودند بهعنوان شرکتکنندگان این پژوهش مصاحبههای عمیق و نیمه ساختیافته انجام شد که تجربه آنهادادههای اصلی برای تجزیه و تحلیل بوده است.
ارائه دادههای گردآوریشده در فصل چهارم در سه سطح تحلیل شدهاند که با پرسشهای ابتدای تحقیق مطابقت دارند.
ابتدا بازیگران اصلی که دستاندرکاران یادآوری خاطرات فرد متوفی و امتداد آنها به شبکه اجتماعی فیسبوک بودند در پاسخ به سؤال چیستی و تکمیلکننده مباحث نظری گذشته معرفی شد. سپس دلایل و انگیزههای کاربران سوگوار شرکتکننده برای استفاده از شبکه اجتماعی فیسبوک به منظور جمعی ساختن خاطرات فرد درگذشته طرح شدند که با تکیه به دیدگاه شناخت اجتماعی و انگیزهها و اهداف بازسازی گذشته و بهرهگیری از سایر مباحث نظری و مفهومی، دانشجو آنها را به سه دسته انگیزههای مرتبط با متوفی، مرتبط با دیگران و انگیزههای مشترک تقسیم کرده بود.
در بخش آخر تحلیل در پاسخ به پرسش چگونگی بروز و نمود یادآوری خاطرات از فرد درگذشته در شبکه اجتماعی فیسبوک چهار کردار کاربران سوگوار ارائه شد که هم با یکدیگر و نیز با انگیزههای مذکور در ارتباط بودند.
فصل نهایی این پایاننامه به بحث و تفسیر و نتیجهگیری اختصاص داشت که با تشریح تجربه خاص کاربران سوگوار از یادآوری خاطرات در فضای سوم توسط تمنا منصوری ارائه شد؛ ارتباط فراجسمانی- به معنای ادامه ارتباط با فرد درگذشته در فضایی مانند شبکه اجتماعی فیسبوک بدون بازخورد اما همچنان اثرگذار و معناساز- تجربهای ویژه برای این دسته از کاربران به حساب میآید که در جریان در همریختگی دو فضای واقعی و مجازی رخ میدهد و نیز انباشتگی بایگانی خاطرات دیجیتال اما مادی شده از فرد درگذشته بهمثابه پساخاطره عمل میکند که این امکان بالقوه را فراهم می سازند که تکیهگاهها و لنگرگاههای یادآوری بهتدریج از واقعیت رخ داده در فضای اول به بازنماییهایی گزینششده و به اشتراک گذارده شده از سوژهای (فرد متوفی) که عاملیتی در خاطرات خود ندارد تغییر کند.
پس از پایان ارائه این دانشجو که با طرح محدودیتها و پیشنهادهای پژوهشی به پایان رسید استاد داور، دکتر دهقان در سه سطح ویرایشی-نگارشی، نظری- مفهومی و روششناختی به ایراد انتقادها و نظرهای خود پرداخت و دکتر عاملی و دکتر شکرخواه نیز دیدگاههای خود را در مورد بداعت این تحقیق و اهمیت و جایگاه طرح چنین مباحثی در پژوهشهای ارتباطات بیان کردند.
موضوع این پایاننامه که در سطح جهانی نیز از قدمت چندان بالایی برخوردار نیست برای اولین بار در ایران انجام شده است و بهمنزله نقطه شروعی برای اجرای پژوهشهای گستردهتر در خصوص دیجیتالی شدن خاطرات و چگونگی کردارهای یادآوری و فراموشی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مختلف و فراگیر در میان ایرانیان محسوب میشود.