چه شب زیبایی! گوش کن:

پروانه‌ها

پشت هم نام تو را مي‌خوانند

«من پر از اندوهم»

تو پر از اميدي

راستي

پروانه‌ها

از كجا نام تو را مي‌دانند؟

 

* سطري از شعر سهراب سپهري

 

فاطمه‌سادات حسينيان، 15ساله

خبرنگار افتخاري از تهران

 

  • خط‌ها

 

خط

خط...

پر از خط بود

چهره‌ي مادربزرگ

و من

سواد خواندن نداشتم

به مدرسه رفتم

خواندن را بلد شدم

اما ديگر...

مادربزرگ را نداشتم!

 

آناهيتا ايلخاني‌زاده

 17ساله از تهران

 

عكس: محمدمهدي پورعرب، خبرنگار جوان از كرج

 

  • سه رباعي

 

(1)

من درددلِ هواي ابرآلودم

يك صبحِ به شب رسيده‌ي نابودم

هرگز نشود فاش غم سينه‌ي من

مي‌سوزم و دم نمي‌زنم چون عودم

 

(2)

اي كاش هميشه يك معما باشي

يا مثل حباب‌هاي دريا باشي

من از خود واقعيِ تو مي‌ترسم

بهتر، كه خيال و خواب و رؤيا باشي

 

(3)

من معني سرنوشت را فهميدم

وقتي كه تو را در دل مردم ديدم

گفتي كه چرا سكوت كردي‌؟ گفتم:

برعكسِ تو از ديده‌شدن ترسيدم

 

زهرا نوراني، خبرنگار جوان از تهران

برچسب‌ها