اين جنايت تلخ بعدازظهر دوشنبه هفته گذشته و با قتل مردي ميانسال در خرمدشت شهرستان تاكستان شروع شد. آن روز مرد ميانسالي به نام محمدرضا همراه 2نفر از بستگانش سوار بر خودروي پژوي خود در حال رفتن به خانه بود كه ناگهان يك دستگاه پيكان سد راهش شد. مردي كه يك قبضه كلاشينكف در دست داشت از ماشين پياده شد، لوله اسلحه را به سمت محمدرضا گرفت و شروع به شليك كرد. مرد ميانسال بر اثر اصابت گلوله به سرش در دم جانش را از دست داد و يكي ديگر از سرنشينان خودرو نيز مجروح شد.
- خواستگار ناكام
مرد مسلح كسي نبود جز فرامرز خواستگار سمج دختر مقتول كه از 2سال پيش و با شنيدن جواب منفي از اين خانواده آنها را تهديد به قتل ميكرد. او پس از شليك مرگبار سوار ماشينش شد و شروع به حركت كرد. مقصد وي آرايشگاه زنانهاي بود كه زن مورد علاقهاش (دختر مقتول) در آنجا كار ميكرد.
دقايقي بعد خودروي پيكان مقابل آرايشگاه توقف كرد. فرامرز با همان سلاحي كه در اختيار داشت از ماشين پياده و وارد آرايشگاه شد. صداي جيغ و فرياد چند زن به هوا بلند شد اما لحظاتي بعد فقط صداي رگبار گلوله بود كه به گوش ميرسيد. فرامرز زن مورد علاقهاش را به رگبار بست و وقتي او روي زمين افتاد، به تصور اينكه مرده است، از آرايشگاه خارج شد تا سومين مرحله از نقشهاش را عملي كند.
هدف او اين بار برادر زن مورد علاقهاش بود. مرد مسلح ميدانست كه سومين قربانياش در مسير رفتن به خانه است. او سوار بر خودروي پيكانش شد و به راه افتاد. دقايقي بعد، وقتي پسر جوان را در يكي از خيابانها ديد از ماشين پياده شد و سلاحش را بهدست گرفت و بار ديگر شروع به تيراندازي كرد. اين بار اما تيرش خطا رفت و به فرد ديگري كه در خيابان بود اصابت كرد و پسر جوان موفق به فرار شد. فرامرز كه در اجراي سومين مرحله از نقشهاش ناكام مانده بود از ترس دستگير شدن فرار كرد و زندگي مخفيانهاي در پيش گرفت.
- فرامرز كيست؟
حالا چند روز از حادثه ميگذرد. زن مورد علاقه قاتل بهدليل اصابت چندين گلوله به بدنش بهشدت مجروح شده اما از مرگ حتمي نجات يافته و به بيمارستاني در پايتخت منتقل شده است. خواهر او در گفتوگو با همشهري ميگويد: فرامرز را از سالها قبل ميشناختيم. او فقط 18سال داشت كه بر سر قمار مرتكب جنايت شد و فردي را به قتل رساند.
پس از آن دستگير شد و به زندان افتاد. او سالها در زندان بود تا اينكه خانواده مقتول رضايت دادند و اين مرد حدود 2سال پيش آزاد شد. او ادامه ميدهد: از همان زماني كه فرامرز آزاد شد به خواستگاري خواهرم آمد اما نه خواهرم و نه پدر و برادرم راضي به اين وصلت نبودند. براي همين جواب منفي دادند اما اين مرد دستبردار نبود. او وقتي ديد كه خانواده ما حاضر به اين ازدواج نيستند، در نهايت تهديدهايش را شروع كرد.
از همان 2سال پيش بود كه او مدام خواهرم و خانوادهام را تهديد ميكرد. ميگفت كه اگر با اين وصلت موافقت نكنيم، پدرم، خواهرم و برادرم را ميكشد. حتي يكبار ماشين پدرم را آتش زد. از او شكايت كرديم اما اتفاقي نيفتاد و مدتي بعد او درحاليكه كلاشينكف در دست داشت به خانهمان حمله كرد.
آن شب پدرم و بقيه موفق شدند او را دستگير كنند و تحويل پليس دهند اما فقط 3روز بازداشت بود و بعد با سپردن وثيقه آزاد شد. با اين حال پدرم از او شكايت كرد و اين در حالي بود كه تهديدهاي فرامرز ادامه داشت. در نهايت چند وقت پيش بود كه حكمش از سوي دادگاه صادر شد.
برايش 16سال حبس بريدند اما قاضي به جاي اينكه او را بازداشت كند، به وي براي اعتراض به رأي فرصت داد و او كه ميديد راهي جز رفتن به زندان ندارد پيش از اينكه دستگير شود، تصميم گرفت از خانوادهام انتقام بگيرد. او پدرم را به قتل رساند و خواهرم را به رگبار بست. حالا هم با اينكه فراري است، اما تهديدهايش ادامه دارد و پيامك فرستاده كه برادرم قسر دررفته و ميخواهد او را به قتل برساند.
ما امنيت جاني نداريم و حتي نميخواهيم اسم بيمارستاني كه خواهرم بستري است فاش شود. او چندين گلوله خورده و در بيمارستان هيچ پزشكي هنوز حاضر نشده او را عمل كند. در جريان تيراندازيهاي فرامرز علاوه بر خواهرم، 2نفر ديگر هم مجروح شدهاند و اميدواريم قاتل هر چه زودتر دستگير شود.