صبح هفتم مرداد سال 91رهگذران در نزديكي سه راه تهرانپارس با بدن نيمه جان مردي ميانسال روبهرو شدند و اورژانس را خبر كردند. اين مرد به بيمارستان منتقل شد اما چند ساعت بعد بهدليل صدماتي كه به سرش وارد شده بود جانش را از دست داد. شواهد بهدست آمده حاكي از آن بود كه او به قتل رسيده است و به اين ترتيب تحقيقات جنايي براي كشف راز اين قتل شروع شد. ماموران در جريان بررسيهاي ميداني خود دريافتند كه بانكي در نزديكي محل حادثه مجهز به دوربين مداربسته است.
با بازبيني اين تصاوير اسرار مرگ مرد ميانسال هويدا شد. اين تصاوير نشان ميداد كه 2پسر جوان با چوب به جان مقتول افتاده و باعث مرگش شدهاند. با اينكه در اين تصاوير چهره 2متهم به خوبي معلوم نبود اما تحقيقات از خانواده مقتول حاكي از آن بود كه وي روز حادثه با مردي كه از او يك آپارتمان خريده بود قرار ملاقات داشت و يكي از دو پسر جوان همان فروشنده است.
به اين ترتيب مرد فروشنده بازداشت شد اما دست داشتن در قتل را انكار كرد. او درباره مبايعهنامهاي كه با مقتول نوشته بود گفت: من آپارتماني را به وي فروخته و در ازاي آن 43ميليون تومان گرفته بودم اما نميدانم چهكسي وي را به قتل رسانده است. با وجود انكارهاي اين مرد تحقيقات در اينباره ادامه يافت تا اينكه معلوم شد او با همدستي پسرخالهاش مرتكب اين جنايت شده است. به اين ترتيب درحاليكه چند هفته از اين جنايت ميگذشت پسر جوان نيز دستگير شد و در جريان بازجوييها به قتل اعتراف كرد.
اعترافات اين جوان باعث شد پسرخالهاش كه تا آن زمان همهچيز را منكر ميشد نيز لب به اعتراف باز كند.او گفت: من چند ميليون تومان از متوفي دريافت كرده بودم و در ازاي آن بهطور صوري مبايعه نامهاي را نوشته و خانهاي را به وي فروخته بودم. بعد از مدتي تصميم گرفتم هرطور شده مبايعهنامه را از او پس بگيرم. به همين دليل با همدستي پسرخالهام با چوب چند ضربه به وي زديم تا مبايعهنامه را پس بگيريم اما او جانش را از دست داد.
با اعترافات متهمان پرونده آنان به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و هر دو متهم بعد از محاكمه در شعبه 74به قصاص محكوم شدند. اين رأي با اعتراض متهمان به ديوانعالي كشور فرستاده شد و قضات ديوان حكم دادگاه را نقض كردند. به همين دليل متهمان صبح ديروز بار ديگر در دادگاه محاكمه شدند.
- در دادگاه
در جلسه محاكمه كه صبح ديروز در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي محمود كيخا برگزار شد ابتدا پسر و 2دختر مقتول خواستار قصاص هر 2متهم شدند. پسر مقتول گفت: پدرم با ناجوانمردي تمام به قتل رسيد. ضرباتي كه به سر پدرم وارد شده به حدي بود كه كلاه گيس او چند متر آن طرفتر پرتاب شده و جمجمهاش متلاش شده بود. به همين دليل بايد هر 2قاتل قصاص شوند. در ادامه متهم رديف اول در جايگاه ايستاد و درباره حادثه گفت:
با مقتول قرارداد نوشته بوديم و مبلغي پول از او گرفته بودم تا با آن كار كنم و سود بدهم. طبق آن يك آپارتمان را به نام مقتول كرده بودم اما مدتي بعد تصميم گرفتم به زور قرار داد را از او پسبگيرم. نقشهام را با پسرخالهام در ميان گذاشتم و او هم قبول كرد.با مقتول روي پل هوايي قرار گذاشتم و قرار شد پسرخالهام با چوب ضربهاي به او بزند و قرار داد را بگيرد. طبق نقشه وقتي به وسط پل رسيديم پسرخالهام از پشت ضربهاي به او زد و مقتول روي زمين افتاد.
در ادامه خودم چوب را برداشتم و چند ضربه ديگر نيز زدم و فرار كرديم.در ادامه رئيس دادگاه اتهام مشاركت در قتل را به متهم رديف دوم تفهيم كرد. او در دفاع از خودش گفت: نيت من قتل نبود. پسرخالهام گفته بود كه تحقيق كرده اگر ضربهاي به پشت سر مقتول بزنم او بيهوش ميشود و ميتوانيم مبايعهنامه را از او بگيريم. من هم وقتي به او رسيدم چشمانم را بستم و با چوب ضربهاي زدم. آنقدر ترسيده بودم كه چوب را روي زمين انداختم. پسرخالهام گفت بزن اما من ضربه ديگري نزدم و او خودش چند ضربه ديگر زد و با يكديگر فرار كرديم. اگر ميدانستم چنين مشكلي پيش ميآيد هيچ وقت با پسرخالهام همكاري نميكردم. او زندگيام را تباه كرد. در پايان اين جلسه رئيس دادگاه با اعلام ختم جلسه همراه با مستشاران وارد شور شد.