جز يكي، دو مورد، فيلمي نداشتهايم كه بتواند در كنار ديپلماسي در جهان بدرخشد.يكي از گونههايي كه در فيلمسازي ايران بايد بيشتر مورد توجه قرار بگيرد، تاريخ است و بايد فيلمهايي توليد كنيم كه در عرصه جهاني هم قابل عرضه باشد. از سوي ديگر، توليد و نمايش فيلمهايي چون «يتيمخانه ايران» براي نسل تازه ايران هم مفيد است و آنها را در جريان وقايع و رويدادهاي تاريخي قرار ميدهد. بهنظرم فيلم ابوالقاسم طالبي توانسته دست به نوعي افشاگري تاريخي با زبان سينما بزند كه اين مسئله بسيار مهم است. با توجه به اينكه فيلم تاريخي در ايران بسيار كم ساخته ميشود، تازهترين تجربه كارگرداني طالبي پس از «قلادههاي طلا» را ميتوان يك نمونه خوب دانست؛ هر چند خالي از اشكال هم نيست.
يتيمخانه ايران يك فيلم فني است و فيلمساز تا حدودي توانسته با استفاده از ابزار و امكانات سينما به انتقال اهداف محتوايي خود بپردازد. در يتيمخانه ايران آنچه بيشتر به چشم ميآيد، تنوع در لوكيشن، طراحي لباس و گريم بازيگران است كه ميتواند براي تماشاگر يك فيلم تاريخي جذاب باشد. يك نوع زيباييشناسي گرافيكي در فيلم شكل گرفته كه باعث ميشود مخاطب تا پايان با داستان و ماجراها همراهي كند.
تأكيد بيش از حد به برخي نمادها را ميتوان از ضعفهاي يتيمخانه ايران دانست؛ طراحي و اجراي كشتارها و ناامني شهر از قحطي بيش از حد است و باعث ميشود فيلم در برخي سكانسها از نفس بيفتد. از ديگر اشكالها ميتوان به شخصيتپردازي اشاره كرد كه تا حدودي به فيلم آسيب زده و فيلمساز هم كمتر به ويژگيهاي يك قهرمان توجه كرده است. بيشتر شخصيتها آنطور كه بايد و شايد خوب پرداخت نشده و در حد تيپ باقي ماندهاند. اين امر باعث شده است تماشاگر نتواند درگير نقشها شود و شخصيتها در ذهن مخاطب فيلم ماندگار نميشوند.
- نويسنده و منتقد