روز و شب، با پلکهای نیمهباز
دورترها را تماشا کردهای
***
بوده این دیوارها هم بارها
شاهد مهماننوازیهای تو
دیدنیتر میشود با هر نسیم
پشت پرده، سایهبازیهای تو
***
آسمان در ابر پارو میزند
خیس شو، خود را رها کن پنجره
شهر در باران شناور مانده است
رو به دریا چشم وا کن پنجره