حاج علی لقمانپور، معاون قرارگاه امامرضا(ع) است که به همراه بچههای جوان و زحمتکشی که جمع کرده تلاش کرده زائران اربعین امسال را در مرز مهران پذیرایی کند و نگذارد زائران، سختیهای سالهای گذشته را تحمل کنند.
ماجرا اين است كه تعدادي از مجموعه آستان قدس رضوي، چند ماه قبل از اربعين، به مهران و باقي مرزها رفتهاند و مثل برگزاري يك مهماني بزرگ، همهچيز را چيدهاند و منتظر رسيدن مهمانها هستند. آن تعدادي هم كه ميگوييم 10 نفر و 20نفر نيست، چيزي حدود هزار نفر هستند كه قرارشان، خدمت به زائران امامحسين(ع) در خود ايران است.
«در عراق، همهچيز فراواني است؛ اينجاست كه به ما و خدمت ما نياز دارند.»؛ اين كليد واژه همه اتفاقاتي است كه اين روزها در مهران و شلمچه و تايباد ميافتد. حالا با حاج علي لقمانپور درباره فعاليتهايي كه در مرز مهران داشتهاند تا زائران مشكلي بابت اسكان و تغذيه نداشته باشند صحبت كردهايم.
- ايده فعاليتهاي شما از كجا شكل گرفت؟
باني اين امر مبارك، آستان قدس رضوي بود. بعد از اينكه آقاي رئيسي بهعنوان توليت آستان قدس انتخاب شد، يكي از برنامههاي اصلياش اين بود كه به مكانهايي كه زائران ايراني و حتي ديگر كشورهاي مختلف حضور دارند، رسيدگي شود. ما هم از خيلي وقت پيش دغدغه اين فعاليتها را داشتيم و براي همين قرار شد كه بخشي از خدمتگزاري به زائران را انجام دهيم.
- چرا آستان قدس به فكر چنين كاري افتاد؟
آستان قدس رضوي بهعنوان يكي از مجموعههايي كه با نام اهلبيت فعاليت ميكند، بايد در عرصههايي كه مرتبط با ائمه معصوم(ع) است حضور جدي داشته باشد. خب يكي از مهمترين اين ميعادگاهها، اربعين است. درمراسم اربعين امامحسين(ع)، همه كشورها، مليتها، مذاهب و اديان حضور دارند و فقط به اهل تشيع و يا اهل سنت اختصاص ندارد؛ همين موضوعي بود كه براي ما بسيار اهميت داشت تا بتوانيم به خوبي به هدف اصليمان برسيم.
- خواسته مهم شما از فعاليتهايي كه انجام ميدهيد چيست؟
اينكه در جايي كه زائران به ما نياز دارند، بتوانيم كمكي كنيم؛ البته جايي غير از كربلا كه ميدانستيم مركز توجه خيلي از مردم است و نيرو به اندازه كافي هست وكمتر به اين همكاري نياز دارند.
- پروژه سنگيني را هم انتخاب كرديد.
بله دقيقا؛ حالا تعداد حاضران در پيادهروي اربعين از چند دههزار نفر به 27ميليون تا30ميليون نفر رسيده است؛ اتفاقي كه در جهان بيسابقه است. قرار ما بر تأثيرگذاري بر جهان اسلام و ترويج معارف اهلبيت(ع) است و ايام اربعين، بهترين فرصت براي چنين كاري است و ما هم اصلا روزي كه قبول كرديم اين كار را انجام دهيم به فكر سختيها و مشكلاتش نبوديم. به هر حال كسي كه ميخواهد در راه امامحسين(ع) قدم بردارد نبايد فكرش سراغ اين چيزها برود.
- حالا كه بخش عمدهاي از فعاليتها را انجام دادهايد وقتي به روزهاي اول نگاه ميكنيد فكر ميكنيد همان كاري كه بايد انجام ميشده را انجام دادهايد؟
ايده ما اين بود كه نبايد موازيكاري كنيم. ما نبايد وقت و انرژيمان را ميگذاشتيم و كاري ميكرديم كه همه دارند انجام ميدهند. براي همين، جمعبندي همه فكرها و حرفهايمان اين شد كه نزديك به 2ماه و نيم در مرز مستقر شويم و حتي نگذاريم يك زائر اينجا بيسرپناه بماند. البته اين تجربه اولمان بود و الان كه در روزهاي آخر هستيم به يك الگوي خيلي خوب براي سالهاي بعد رسيدهايم و اين همان نتيجهاي است كه دنبالش بوديم كه سال به سال منسجمتر و با برنامهتر عمل كنيم.
- امسال چه خدماتي انجام داديد؟
ما تقريبا همه نيازهاي ريز و درشتي كه فكر ميكنيم زائراني كه راه طولاني طي كردهاند و به آن نياز دارند را در اختيارشان قرار ميدهيم؛ از ايجاد انبار، ساخت موكبها، راهاندازي آشپزخانه، جمعكردن نيروهاي انساني متخصص در زمينههاي پزشكي، آشپزي، فرهنگي و معنوي. خوشبختانه توانستيم در اين 2ماه و نيم به همه اينها رسيدگي كنيم و حالا با دست پر در كنار زائران باشيم.
- چرا عراق را براي اين كار انتخاب نكرديد؟
طي برنامهريزيهايي كه داشتيم، اولويتمان را بر اين گذاشتيم كه ميزباني عراقيها حفظ شود؛ يعني ما آنجا نرويم و كاري نكنيم كه ميزباني آنها تحتالشعاع قرار بگيرد؛ بگذاريم كارهايي كه آنها انجام ميدهند با كمك خود عراقيها انجام بشود؛ اينكه خدماتي كه در عراق داده ميشود، از طريق خود مردم شريف عراق به زائرين امامحسين(ع) باشد. در حقيقت ما آمديم و بناي يك زيرساخت عظيم را ايجاد كرديم. شايد اين فعاليت ما نوعي دعوت است از همه كساني كه ميخواهند خدمت كنند، بيايند و از اين قافله جا نمانند؛ اينكه بگوييم ما اينجا هستيم، شما هم بياييد.
- ولي خب خيليها تصورشان اين است كه خدمت در خود خاك عراق ثوابش بيشتر است براي همين ميروند و آن طرف مرز به زوار خدمت ميكنند؟
ما چنين ذهنيتي نداريم. ما ميگوييم هر جا قدمي براي امامحسين(ع) و زائرانش برداريم ايشان اين حضور را ميبيند و خدمتگزاران را جزو يارانش حساب ميكند. به همين دليل بخش خيلي كوچكي از تيم ما به آن طرف مرز عراق رفتند. در واقع خودمان كاري بهطور جداگانه در عراق انجام نداديم. ميدانيد؟ آنها آنجا هستند و با كمي كمك، كارشان حل ميشود. چيزي كه بيشتر از همه براي ما مهم بود، خدمت به زائران امامحسين(ع) در همين كشور خودمان و در لب مرز بود.
- در حقيقت سعي كرديد از كليشه خدمت به زائران در كشور عراق خارج شويد.
دقيقا. اصلا يكي از مهمترين اولويتهاي ما اين بود كه در جايي حضور پيدا كنيم كه حضورمان كليشهاي نباشد و واقعا مورد نياز زائرين باشد. نشستيم و فكر كرديم كه در عراق بقيه هستند، آنجا خلئي وجود ندارد، جايي ديگر مشكلي نيست و بررسيهايي شبيه اين. نهايتا به اين نتيجه رسيديم كه بيشتر قوايمان را در مرزهاي ايران بگذاريم.
- و فقط در مهران؟
اولويت ما در مهران است كه بيشتر از 60 تا 70 درصد ايرانيها از اين مرز به كربلا ميروند. اما در كنار مهران، در مرز شلمچه هم نيروهايمان مستقر شدهاند.در مرز تايباد هم پذيراي زائران كشورهاي شرقي و بالاخص افغانستان هستيم.
- در مهران برنامهتان براي ساماندهي اين حجم از زائران چه بود؟
تلاش ما اين بود كاري نكنيم كه مانع فعاليتهاي خودجوش و مردمي شويم. ما آمديم و به مردم در مهران ملحق شديم. حسينيهها و موكبها را افزايش داديم. كاري كه ما ميكنيم، در همان جهت هيئتها و مجموعههايي است كه سالهاي قبل بودهاند و حالا كمي گستردهتر شدهاند. در واقع ما جلسه گذاشتيم و براي تمام نيازهاي مردم در مرز، برنامهريزي كرديم؛ از كارهاي فرهنگي گرفته تا خدماتي. در واقع مسير رفتن به زيارت امامحسين(ع) را هموارتر كرديم؛ ما نبايد سدي ميشديم براي مردم مشتاق مهران كه يك سال انتظار ميكشند تا به اين زائران خدمت كنند.
ما پشتيباني ميكنيم از خدمتهاي گستردهاي كه اينجا ارائه ميشود. مثلا تلاش ميكنيم اگر زائران گرمشان است، اسكان ميدهيم و اگر سردشان است، وسايل گرمايشي در اختيارشان قرار دهيم. استراحت، آب و تغذيه؛ همه اينها خدماتي است كه زائران را براي عبور از گيتها، تجديد قوا ميكند.
- منظورتان از فضاي فرهنگي مهران چيست؟
شايد باارزشترين كار ما همين باشد. اينكه ما در اين منطقه فضاسازي بسيار زيبايي درست كردهايم. ما در نقطه صفر مرزي، ماكت حرم امامرضا(ع) را طراحي كردهايم. كمي جلوتر، صحن جامعهرضوي را درست كرديم. در واقع مردم به جاي اينكه در بيابان و در فضاي سوت و كور، منتظر عبور از گيتها و سكوهايي كه نيروي انتظامي قرار دادهاند، باشند، احساس اين را دارند كه در صحن امامرضا(ع) هستند. همين باعث آرامش و قوت قلب مسافران و زائران شده است؛ آنها اينجا حالشان خوب است.
- اين ايده شما چقدر با استقبال زائران همراه شد؟
شايد اين بارزترين كاري باشد كه همه آن را از چشم ما ميبينند وگرنه باقي خدمات را همه با هم بهدست گرفتهاند. مسافران وقتي به مرز ميرسند، آنقدر با ذوق و با چشمهاي گريان به اين طرحها و دكورها نگاه ميكنند كه انگار خستگي چندين ساعت راه طولاني آنها در ميرود وما هم از اين حال آنها، سرحال ميشويم. همينكه احساس كنيم توانستهايم قدمي براي زائر امامحسين(ع) برداريم، برايمان كافي است.
- در مرز تايباد كه زوار افغانستاني و پاكستاني هم ميآيند چطور؟
آنجا هم دقيقا كارها بر همين منوال است. در اين مرزها موكبهاي جديد زديم و بچهها مستقر هستند كه به اين زائران كه شايد كمي بهآنها كملطفي شود، رسيدگي كنند. مهمتر از همه اينكه بخش عظيمي از اين نيروها، خود طلاب و بچههاي جهادي افغانستان و پاكستان هستند. در واقع خودشان از خودشان پذيرايي ميكنند؛ در عين حال ايرانيها هم در كنارشان هستند و همراهيشان ميكنند.
- خادمهاي امامرضا(ع) هم اينجا هستند؟
بله؛ تعدادي از خادمان حرم امامرضا(ع) هم با ما به اينجا آمدهاند و در اين پروژه بزرگ همراهيمان ميكنند. مردم با خادمان امامرضا(ع) خاطرههاي خوشي دارند. آنها بخش مهمي از نيروهاي انساني ما هستند كه هركاري از دستشان بربيايد براي زائران انجام ميدهند. آنها به مردم عطر ميدهند، مسافران را ماساژ ميدهند، به سؤالهاي مردم، جواب ميدهند، درددلها را ميشنوند، نماز جماعت ميخوانند و هرچيز ديگري كه فكر ميكنيد ميتواند حال يك زائر را خوب كند.
- اگر كسي مريض باشد چطور؟
پزشكهاي حاذق ما جزو اصليترين نيروهاي انسانيمان هستند. كسي اينجا مريض نيامده است كه مريض هم برود. پير و جوان، كودك و نوجوان، هركسي كه در طول سفر از شهرش به اينجا آمده و حالش بد شده است و خستگي راه، او را اذيت كرده، درمان شده و با حال خوب از مرز خارج شده است.
- از نظر غذا و مواد خوراكي چطور مسافران را تأمين ميكنيد؟
آشپزخانه بسيار بزرگي زدهايم كه از همه موكبها آمدهاند و همه توانشان را براي اين كار گذاشتهاند. آنقدر كه در همه اين روزها، توانستهايم به تعداد زيادي از مردم غذا بدهيم و ذرهاي دچار كمبود و كاستي نشويم.
- بعد از اربعين كارتان تمام ميشود؟
راستش را بخواهيد، ما اصل قواي خدمترسانيمان را براي زمان برگشت زائران گذاشتهايم. از نظر ما، زمان برگشت خيلي مهم است. وقتي اربعين تمام ميشود، اغلب موكبهاي عراقي در كشور عراق جمع ميشوند؛ آنوقت مردم ميمانند و 15-10 روز خستگي. حالا تصور كنيد كه اين حجم از زائران كه طي 2هفته به عراق رفتهاند، ميخواهند طي 3روز به كشور برگردند.
تجربه سالهاي قبل نشان داده است كه در اين روزهاي برگشت، اتفاقات ناگواري افتاده است كه اصلا دلمان نميخواهد امسال هم تكرار شود. شايد چون مجموعهاي به اين عظمت و ساماندهي شده وجود نداشته است و مردم خيلي اذيت شدهاند و سخت گذشته است. حالا كه هستيم، بايد براي هرچه راحتتر برگزار شدن مراسم برگشت زائران تلاش كنيم.
- فكر ميكنيد سال بعد چقدر بهتر از امسال كار كنيد؟
اشكالات زير ساختي، همچنان داريم؛ مثل كمبود سرويسهاي بهداشتي كه امسال به نسبت پارسال، بهخاطر بالا رفتن تعداد مسافران، اين ضعف بيشتر به چشم آمد. خدا را شكر هر سال نسبت به سال گذشته، تعداد مسافران حرم امامحسين(ع) بيشتر ميشود و اگر امكانات همان بماند، قطعا به مشكلهاي بزرگي برميخوريم. شايد بهتر باشد براي سالهاي بعد، جز تأمين غذا و جاي خواب، به موضوعات ديگري هم فكر كنيم.
- از چند وقت پيش، كارتان را براي اين روزها شروع كرديد؟
نزديك به 3ماه پيش بود كه تصميم به انجام اين كار و بحث اربعين گرفتيم. آغاز همفكريهايمان از 3ماه پيش بود و 2هفته بعد از نخستين حرفها، همهچيز را عملي كرديم.
- امسال نخستين سالي است كه چنين تيمي به مناطق مرزي آمدهاند؛ درست است؟
بله و قرار است كه در سالهاي بعد هم ادامه داشته باشد. مردمي كه به مهران ميآيند، به راحتي تفاوت امسال و سالهاي قبل را احساس ميكنند. شايد پارسال هم همه اين امكانات وجود داشت اما كسي نبود كه به آن سامان دهد. تا به امروز اين تجربه، همان چيزي شده است كه پيشبيني ميكرديم و اميدواريم كه در برگشت هم بتوانيم به خوبي امروز، خدمت كنيم.
- شما و تيمتان به كربلا نميرويد؟
ما نزديك به 500 نفر هستيم كه از 3هفته گذشته به مهران آمده و مستقر شدهايم و احتمال ميدهم كه تا چند روز آينده تعدادمان به هزار نفر برسد؛ هزار نفري كه خودشان اربعين به كربلا نميروند و به دور از جايي كه در چشم باشد و شايد در سختترين شرايط، در بيابان و غربت، فقط خدمت ميكنند. اينها را امامحسين(ع) انشاءالله از ما قبول ميكند و ما هم سر فرصت به پابوس ايشان حتما خواهيم رفت.
- دلتان نميخواست شما هم همراه با همين مسافراني كه برايشان امكانات فراهم كردهايد، براي يك روز هم كه شده به كربلا برويد؟
همه بچهها دلشان پر ميزند براي حرم آقا. تا غروب ميشود، حالشان عوض ميشود؛ ميگويند كاش ما هم ميرفتيم. اما اگر به همين بچهها بگوييم كه خب برويد، نميروند. خودشان هم ميدانند كه خادم امامحسين(ع)هستند و اينجا بيشتر از هرجاي ديگري به آنها نياز دارد.
- مسافراني كه به اينجا ميآيند، چه حال و روزي دارند؟
خيلي از مردم هستند كه ويزا و پاسپورت ندارند. وقتي نيروي انتظامي، جلوي آنها را ميگيرد، جلوي پاي مأموران مينشينند و بهطور عجيبي گريه و التماس ميكنند. اينها فقط دلشان ميخواهد كه بروند و ديگر برايشان فرقي نميكند كه كجا و چطور بايد بروند. همه كساني كه در مسير هستند، سختيها را ميدانند؛ تشنگي و گرسنگي را ميدانند. ميدانند كه اسكان در كربلا سخت است، ميدانند كه ممكن است در خيابان بخوابند، ممكن است بمب باشد، اتفاقهاي بد باشد. آنها همه اينها را ميدانند، اما همچنان ميآيند و ميروند.
- شما كه از نزديك آنها را ميبينيد، فكر ميكنيد چرا همهچيز را زير پايشان ميگذارند و ميروند؟
همه معادلات مادي دنيا ميگويد كه اين كار را نكن. عقل منطقي هركسي ميگويد نكن، نرو؛ اما اين جمعيت نشان ميدهد كه هنوز خيلي چيزها هست كه با معادلات و منطق دنياي مدرن جور در نميآيد.