سؤالي كه ذهن اين گروه از تحليلگران سياسي- اجتماعي را بهخود مشغول كرده اين است كه چگونه ملتي با آن پيشينه از دمكراسي و پيشرفت به نقطهاي رسيده كه يك پوپوليست را بهعنوان رئيسجمهور برگزيده است؟اما برعكس گروه بالا صاحبنظراني كه با فرهنگ آمريكا آشنايي عميقي دارند انتخاب ترامپ را دور از انتظار ندانسته و اين انتخاب را منطبق با فرهنگ و گفتمان غالب در آمريكا ميدانند. نئوليبراليسم بهعنوان گفتمان غالب در آمريكا از حاكميت اقتصاد و ارزشهاي اقتصادي و پولي- كالايي بر كليت جامعه و نهادهاي اساسي آن حكايت دارد.
در اين گفتمان اصل بنياديني كه به همه رفتارهاي فردي، نهادي و سازماني جهت ميدهد«موفقيت به هر قيمتي» است. همه اجزاي نظام اجتماعي در سرمايهداري نئوليبرال اعم از دولت، خانواده، آموزشوپرورش و حتي دين چنين موفقيتي را اصل ميدانند و به انحاي مختلف آن را تشويق و ترغيب ميكنند.
در چنين نظامي موفقيت و بهويژه موفقيت مالي و اقتصادي ارزشمندترين هدف و تنها ملاك و معيار ارزشيابي فرد و جامعه است. اين فرهنگ كارآمدي و درستي شخصيت هر فرد و سازماني را با سطح موفقيت اقتصادي و مالي او ميسنجد. بر همين اساس افراد و سازمانها به تلاش و رقابت نفسگير براي دستيابي به موفقيت مالي از هر راه و به هر قيمتي ميپردازند و در اين راه هيچ قاعده و معياري را نميپذيرند و از همه مرزهاي اجتماعي، ارزشي، اخلاقي و حتي قانوني بهراحتي در ميگذارند چراكه مردم آمريكا ثروتمندان را فارغ از درستي و اخلاقي بودن شيوه دستيابي به ثروت، الگويي موفق و سرمشقي قابل پيروي ميدانند.
دونالد ترامپ، بهعنوان يك مولتي ميلياردر براي آمريكاييان دقيقا چنين الگويي و محصول چنان فرهنگ و گفتماني است. اقبال مردم به او با وجود سطح نازل فكري و فرهنگي، نژادپرستي، عوامزدگي و زنستيزي حاكي از غلبه و سلطه كامل فرهنگ نئوليبرال «موفقيت به هر قيمتي» در عميقترين لايههاي نگرشي و رفتاري اكثريت مردم آمريكاست.
كارنامه اقتصادي موفق ترامپ در زندگي شغلي و حرفهاي با وجود شكست و از همگسيختگيهاي مكرر خانوادگي، مردم را به تحقق وعدههايش اميدواركرده است. ترامپ با چنين جايگاهي در فرهنگ آمريكايي بهعنوان يك فرد موفق، با انگشت گذاشتن روي نقاط ضعف دولت و نظام سياسي آمريكا خود را بهعنوان آلترناتيو راديكال وضع موجود معرفي كرد.او با دادن وعده ارتقاي دستمزدها، تقويت خدمات تأميناجتماعي و حل مشكل بيكاري با اخراج و ممانعت از ورود مهاجرين، بر رفع نيازهاي عاجل، كوتاهمدت و قابل لمس عامه مردم سرخورده از سياستمداران تأكيد كرد و در قامت يك پوپوليست تمام عيار خود را در قطب متضاد نخبگان حرفهاي و تكراري سياست نشان داد كه معمولا وعدههاي بلندمدت، كلان و غيرملموس ميدهند.
نكته جالب اما، شباهتهاي جامعه ايران و آمريكاست.جامعه ايران، هم از جهت غلبه و سلطه گفتمان «موفقيت به هرقيمتي» و هم از جهت مساعد بودن براي جريانات و گرايشهاي پوپوليستي بيشباهت به آمريكا نيست. سلطه گفتمان مذكور در جامعه ما از نگاه و نگرش خاص گروهي از برنامهريزان به توسعه، ريشه ميگيرد. از چنين منظري توسعه برابر با رشد اقتصادي و صنعتي است و نظامهاي فرهنگي، آموزشي، اجتماعي و سياسي نيز موظفند افراد را براي تحقق چنين هدفي تربيت و آماده كنند. تلاش و ترغيب و تشويق مدارس، آموزشگاهها و خانوادهها براي قبولي جوانان در رشتههاي تجربي و فني و مهندسي پولساز گواهي بر اين مدعاست.
آرمان و آرزوهاي چنين جامعهاي نيز در كسب پول زود و زياد خلاصه ميشود. زندگي آرماني تك چشماندازي پيدا كرده و به همهچيز فقط از دريچه پول و موفقيت مالي نگاه ميشود. موفقيت در آموزش و تحصيل، كار و شغل، تشكيل خانواده و ازدواج و حتي تقيد و تدين افراد با ميزان هزينهكرد براي امورات ديني چون نذر و نياز سنجيده ميشود. با چنين نگرشي در جامعه نبايد تعجب كنيم اگر 6عنوان از مشهورترين كتابهاي ترامپ كه دقيقا به ترويج و اشاعه فرهنگ «موفقيت به هر قيمتي» ميپردازد در ايران با شمارگاني بالا چندين بار تجديد چاپ شدهاند.