كسي كه بيشتر مردم او را با نام فيدل كاسترو ميشناسند و سالها نماد انقلاب و مبارزه در راه هدفش بود، به گفته برادرش رائول در ساعت 22:29دقيقه روز 25نوامبر در سن 90سالگي درگذشت تا كوباييها با اعلام 9روز عزاي عمومي به او اداي احترام كنند. او شايد از معدود رهبران انقلابي جهان باشد كه حتي مخالفانش هم به تلاشهايش در مسير عقايدش احترام ميگذارند و با تركيبي از كاريزما، اراده آهنين و تلاش خستگيناپذير به نمادي مهم و برجسته از قرن بيستم تبديل شد.
جسد كسي كه چريكهاي تحت رهبري او در شب سال نو سال ۱۹۵۹ ديكتاتوري ژنرال باتيستا را سرنگون كردند تا كوبايي جديد متولد شود، صبح روز گذشته طبق سنتهاي كوبا سوزانده شد و قرار است خاكستر باقيمانده از او روز 4دسامبر از ميان جمع طرفدارانش طي مراسمي عبور داده شود و در ميان آرامگاه چريكهاي انقلابي كوبا قرار بگيرد.
هنوز هم عكسهاي او به همراه همرزم و رفيق هميشگياش ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا كه به «چه» يا چهگوارا مشهور است، بهعنوان نماد تفكر چپ در ميان دفترها و وسايل جوانهايي كه بهدنبال برابري در توزيع ثروت و قدرت هستند ديده ميشود. كاسترو همراه با رفيق خود «چه» و انقلابيهاي ديگر، مشهور به گروه گرانما نخستين دولت سوسياليستي را در فاصله چند صد كيلومتري از آمريكا بنيانگذاري كردند.
هر چه قدر نقشهها و دشمنيهاي آمريكا با اين دولت بيشتر ميشد كاسترو بيشتر بهعنوان نمادي ضدامپرياليستي شهرت پيدا ميكرد. ميگويند در جريان شكنجه «چه» نيروهاي مورد حمايت آمريكا دست «چپ» او را قطع كردند تا درس عبرتي براي انقلابيهاي ديگر باشد اما كاسترو باقي ماند تا جريان چپ هنوز قدرت خود را حفظ كند. طولي نكشيد كه آمريكا درصدد سرنگون كردن اين همسايه ناهمگون برآمد و سيا با آموزش 1500مخالف كوبايي نقشه حمله از خليج خوكها به كوبا را كليد زد اما ياران كاسترو باز هم شكست سختي را براي آمريكاي قدرتمند آن زمان رقم زدند.
در آمريكا كندي، جانسون، نيكسون، فورد، كارتر و ريگان بهعنوان رئيسجمهور به كاخ سفيد آمدند و رفتند و بارها نقشه قتل كاسترو طراحي و اجرا شد، اما كاسترو همچنان بر مسند قدرت باقي ماند.در سال 2006بهخاطر بيماري سرانجام فيدل از قدرت كنار رفت تا برادرش رائول جايگزين او شود.
رائول كاسترو بهعنوان رئيسجمهور كوبا روز گذشته با چشماني اشكبار در پيامي تلويزيوني خبر درگذشت برادرش را اعلام كرد و گفت: «مردم عزيز كوبا، با غم و اندوهي عميق در برابر شما حاضر شدهام براي اينكه به ملتمان، دوستانمان در قاره آمريكا و مردم جهان اعلام كنم كه امروز ۲۵ نوامبر ۲۰۱۶ (زمان محلي) ساعت ۲۲:۲۹ دقيقه فيدل كاسترو، فرمانده كل قواي انقلاب كوبا درگذشت. براي احترام به خواسته همدممان فيدل، جسد او در ساعات اوليه روز شنبه ۲۶ نوامبر سوزانده خواهد شد.
در سال ۲۰۰۲، كاسترو در جريان يكي از سخنرانيهاي طولانياش در تلويزيون كوبا، از حال رفت. اين نخستين بار در ۴۲ سال رهبري كاسترو بود كه وي ناچار ميشد سخنانش را نيمه تمام بگذارد و نخستين نشانههاي ضعف و بيماري او علني شد. باوجود آمارهاي موفق در زمينه بهداشت و آموزش ، اما اداره كوبا بهصورت تكحزبي در دوران رياست او همچنين، تحريمهاي 50ساله و وضع بد اقتصادي اين كشور باعث شد تا مخالفان جدي هم داشته باشد و گروهي او را به ديكتاتوري متهم كنند.
با ورود ميخائيل گورباچف به قدرت سياسي و فروپاشي شوروي، كوبا متحد اصلي خود را از دست داد و دوران سختي شروع شد. همين مسئله باعث شد تا در تابستان 1944، 30 هزار كوبايي بهصورت يكجا با قايقهاي فرسوده به فلوريدا فرار كنند. همين مخالفان هم بودند كه روز گذشته در آمريكا بهخاطر مرگ فيدل مراسم جشن برگزار كردند. فيدل كاسترو اما اعتقاد داشت هيچ انقلابي بدون پشت سر گذاشتن سختيها و مشقتهايش به نتيجه نميرسد و جانها براي هدفي فدا ميشوند.
جمله مشهور كاسترو در سال 1961و سالگرد انقلاب كوبا اين بود: «انقلاب، تختي از گل رز نيست؛ انقلاب نبرد تا مرگ ميان گذشته و آينده است.» چپها هميشه به برقراري عدالت اقتصادي، برابري و مقابله با استعمار معتقد بودهاند و با تفكرات سرمايهداري مبارزه كردهاند و حالا هم موج جديدي از آنها در كشورهاي مختلف ازجمله كشورهاي اروپايي ديده ميشود. اين جمله «چه» رفيق و همرزم فيدل هميشه مشهور بوده است: «اگر تو در برابر هر بيعدالتي از خشم به لرزه ميافتي؛بدان كه يكي از رفقاي من هستي.»
كاسترو كه در دهه 80عادت هميشگي سيگار كشيدنش را ترك كرد و به ورزش روي آورد خودش هم گفته بود هيچگاه فكر نميكرده كه اين قدر زندگياش طول بكشد. در بحبوحه جنگ سرد، قاتلان چهگوارا كه تحت حمايت سيا بودند، اميد داشتند با مرگ او، شور و شوق انقلابياش هم از بين برود اما اوضاع برعكس پيش رفت. حالا از فيدل كاسترو خاكستري باقي مانده است اما تفكري كه او برايش مبارزه كرد احتمالا سالها در جهان همچنان طرفداران خودش را دارد و عكسهاي او بهعنوان يك مبارز روي ديوارها و ميان برگههاي دانشجوهايي كه شايد فقط از او شنيده باشند، ديده خواهد شد. خيليها حالا ميگويند كه سرانجام، فيدل به «چه» رسيد.