تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۱

فرزانه شهامت: عمری که از خدا گرفته بود به ۶۶‌سال رسید و هنوز آرزو به دل بود. پس از سال‌ها رنج کارگری برای داشتن زندگی باعزت، دلش بیش از همیشه هوای صحن و سرای امام رئوف را داشت.

پيرزن آرزوي ثانيه‌هايي را مي‌كرد كه به ديوار ايوان طلا تكيه بزند و‌‌ رها از ناملايمات دنيا به آبي آسمان حرم چشم بدوزد. از ۲۰سال پيش كه از شوهر معتادش جدا شد، يك‌تنه، بار مسئوليت۳ فرزند را به دوش كشيد. جز خانه‌داري كاري بلد نبود. مجبور بود با آشپزي، نگهداري بچه‌هاي مردم و كارهايي مثل اين، لقمه نان حلالي سر سفره بياورد.

كلمات را با حوصله كنار هم مي‌چيند و مي‌گويد با آدم‌هاي رنگارنگ زيادي سرو كار داشته است. مي‌داند براي خيلي‌ها، رفتن به سفرهاي خارج و تورهاي اروپايي يعني همه‌‌چيز اما او دلش مشهد امام‌رضا(ع) را مي‌خواست. هر كه مي‌رفت پابوس آقا و برمي‌گشت، هوايي‌تر از هميشه مي‌شد. چه كار مي‌توانست بكند. اين اواخر ديسك كمر نمي‌گذاشت به كارش ادامه دهد و با كمك اطرافيان، روزگار مي‌گذراند. با اين شرايط چطور و به چه‌كسي مي‌شد بگويد آرزوي زيارت دارد؟

  • رؤيايي كه جان گرفت

رؤياي پيرزن براي تشرف به حرم امام هشتم(ع) وقتي جان گرفت كه با گروهي به نام محله باب‌الجواد(ع) آشنا شد؛ گروهي كه برنامه‌هايشان به مناسبت دهه كرامت در همين صفحه درج شده بود. گرفتن تماس، انجام تحقيقات و اعزام به مشهد... تمام اينها به خواب مي‌مانست. اين خواب در تاسوعاي امسال تعبير شد و يكي ديگر از مشتاقان زيارت محبوب، به خواسته‌اش رسيد.

وقتي مي‌خواهد حال و هوايش در آن سفر ۳ روزه را تعريف كند، حرف‌هايش رنگ و بوي شعر مي‌گيرد؛ آن دسته عزاداري كه صدايشان فضاي صحن را پر كرده بود، كبوترهايي كه صاحب گنبد طلا و زائرانش را طواف مي‌كردند، ايوان طلا، سقاخانه، كنار ضريح و... پيرزن يك به يك را با شوق و جزئيات تعريف مي‌كند. وسع او به خريد سوغاتي نمي‌رسيد. مقداري نخود و كشمش تمام چيزي بود كه توانست به يادگار بخرد و هنوز هم هر وقت دانه‌اي از آنها را به رسم تبرك به دهان مي‌گذارد شيريني اين سفر غيرمنتظره، در خاطرش تكرار مي‌شود.

  • تسكين يك زخم

«پدرم كه مرد، ما خيلي تنها شديم. بچه بوديم و زياد متوجه اوضاع نبوديم. خدا از دل مادرم بهتر خبر دارد. آرام‌تر از هميشه مي‌رفت خانه‌هاي مردم، كار‌هايشان را مي‌كرد. نفهميديم عمرمان چطور دور از حرم آقا امام‌رضا(ع) گذشت. عشق‌اش را اما، مگر مي‌شود از ياد برد؟»

واژه «آقا» را با صدايي مرتعش كه معرفت در آن موج مي‌زند، بر زبان مي‌راند. از جملات بريده‌اش مي‌شود حال خوش‌اش را فهميد. نمي‌داني در آن سفر ۳ روزه، ميان او و حضرت چه حرف‌هايي رد و بدل شده است اما هر چه كه باشد ثمره‌اش همين آرامشي است كه هيچ طور نمي‌شود ناديده‌اش گرفت.

با طمانينه ادامه مي‌دهد: «خواهري داشتم به اسم مريم. وقتي براي خودش شغلي دست و پا كرد، ديگر نگذاشت مادرم به خانه‌هاي مردم برود. عجيب دلسوز و مهربان بود. يك روز به من و مادرم گفت خيري پيدا شده و مي‌خواهد شما را به پابوس امام‌رضا(ع) بفرستد. خيلي كه سؤال پيچ‌اش كردم فهميدم آن خير، خود اوست. حيف كه دنيا به خواهر جوانم رحم نكرد و اجل براي اين كار به او مهلت نداد».

مريم ارديبهشت امسال پس از يك عمل جراحي نافرجام، دچار مرگ مغزي مي‌شود و اعضاي بدن او، جان ۷ بيمار را نجات مي‌دهد. ۵‌ماه بعد، حضرت رضا(ع) اين مادر و دختر را با واسطه ديگري به نام محله باب‌الجواد(ع)، به حرم خود فرا مي‌خواند؛ سفري سراسر خاطره كه ثمره‌اش براي بانياني كه هزينه آن را تقبل كردند، يك عمر دعاي خير خالصانه است.

  • اخلاص و ديگر هيچ

«نظير اين كاروان را نديده بودم. ۹۰ نفري مي‌شدند. غالبشان جوان بودند و عجيب اهل توسل. من و بقيه دوستان واحد اجرايي، همه تلاشمان را مي‌كرديم كه محل اسكان و وعده‌هاي غذايي درخور شأن مهمانان امام هشتم باشد؛ اما اين جوان‌ها فكر و ذكرشان چيز ديگري بود. همه‌اش مي‌خواستند بروند زيارت.

يكي‌شان كه صداي خوشي داشت وسط مي‌ايستاد و با شور، شروع مي‌كرد به مداحي. بقيه كاروان با آن لباس‌هاي محلي، دور و برش حلقه مي‌زدند، شور مي‌گرفتند و سينه‌زني مي‌كردند»، آقاي نيكبخت خدمت به اين گروه از زائران قلعه گنج را افتخاري براي خود مي‌داند و اضافه مي‌كند: «حال و هوايي كه داشتند، جاي غبطه داشت. ۱۳ آبان امسال به مشهد رسيدند و شانزدهم، مراسم وداع را در حرم برگزار كردند.

به آنها گفته بوديم كه مشهد، در اين فصل سال هواي سردي دارد. با اين حال بعضي‌هايشان آنقدركم‌بضاعت بودند كه هيچ لباس گرمي نداشتند. كاپشن‌هايشان را به هم قرض مي‌دادند يا از لباس نيروهاي اجرايي استفاده مي‌كردند».


نظير اين صحبت‌ها را حسين كاظم‌زاده نيز مطرح مي‌كند؛ روحاني جواني كه علاوه بر همكاري با گروه محله باب‌الجواد(ع)، سابقه خدمت در قالب اردوهاي جهادي را نيز دارد. او در مورد اردوي اهالي قلعه گنج از توابع استان كرمان مي‌گويد:

«عمده‌شان مشهد اولي بودند. آنها را ۳‌بار در روز زيارت مي‌برديم با وجود اين، خودشان در وقت‌هاي اضافه به حرم مي‌رفتند. انگار كه سير نمي‌شدند. يادم هست وقتي در اتوبوس به سمت مشهد در حركت بوديم‌ تا توانستند شوخي و شيطنت كردند. اقتضاي سنشان بود. اما همين كه به ۵۰‌كيلومتري مشهد رسيديم، خودخواسته فضايشان تغيير كرد و به تمامي تبديل به انتظار زيارت
امام‌رضا(ع) شد».

  • گام‌هاي بلند‌تر

«برخلاف انتظار ما هنوز در نقاط مختلف كشور هستند كساني كه به زيارت امام‌رضا(ع) مشرف نشده‌اند و اين آرزو را در سر مي‌پرورانند؛ چه در پايتخت و چه در روستاهاي دور افتاده. گروه تلگرامي باب‌الجواد(ع) فرصتي است براي مشاركت در اين طرح معنوي».

اين، مختصري است كه محسن مهديان، مدير گروه محله‌باب‌الجواد(ع) در مورد هدف از راه‌اندازي اين گروه مي‌گويد و مي‌افزايد: «اوايل كه كار را شروع كرديم به شكل امروز، منسجم نبود. خبرنگاران همشهري محله، در جريان تهيه گزارش‌هاي خود از محلات تهران، با خانواده‌هاي نيازمند و متديني مواجه مي‌شدند كه عاشق امام‌هشتم(ع) بودند اما به‌خودي خود هرگز امكان سفر به مشهد برايشان مهيا نبود.

اين افراد در جمع خودماني خبرنگاران معرفي مي‌شدند و هر كس با تأمين بخشي از هزينه‌ها، امكان سفر و برآوردن آرزوي آنها را فراهم مي‌كرد. بيش از يك سال از تشكيل گروه فعلي مي‌گذرد و كار‌ها با وسعت و نظم بيشتري انجام مي‌شود به‌طوري كه تا الان حدود 300نفر از مشتاقان، راهي زيارت شده‌اند».

از او در مورد فرايند اعزام اين افراد مي‌پرسيم كه پاسخ مي‌دهد: «نيازمندان بعد از شناسايي در گروه تلگرام معرفي مي‌شوند. هزينه‌هاي سفر اعلام مي‌شود و هر كس كه مايل است به ميزان دلخواه مشاركت مي‌كند. مبلغ مورد نياز كه تأمين و زائران به مشهد مشرف شدند،

گزارش كار به همراه چند عكس در گروه ارسال مي‌شود تا اعضا از نتيجه مطلع و به ادامه كار دلگرم شوند».
به گفته مهديان اكثر قريب به اتفاق كساني كه با كمك اين گروه توفيق زيارت پيدا كرده‌اند زيارت اولي بوده‌اند و مي‌توان از همه قشر‌ها اعم از والدين معزز شهدا، افراد آسيب‌ديده اجتماعي، ازكار افتاده‌ها و كودكان يتيم به همراه سرپرستشان در ميان آنها
پيدا كرد.

وي به همكاري با برخي گروه‌هاي جهادي و خيريه‌اي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «اين گروه مجازي با برخي گروه‌هاي جهادي براي اعزام افراد كم بضاعت به مشهد همكاري مي‌كند؛ مثل گروه جهادي محبين‌الائمه كه با كمك گروه به‌تازگي 85 نفر از اهالي قلعه‌گنج را به مشهد اعزام كرده‌اند».

تقبل هزينه سفر اعزام ۵۰ كودك يتيم تحت پوشش خيريه امام‌رضا(ع) به مشهد، از اقدامات ديگري است كه از سوي اين گروه انجام شده است.موفقيت در اجراي برنامه‌هاي قبلي، برنامه‌ريزان اين گروه را به برداشتن گام‌هاي بلندتر ترغيب كرده است. مهديان از هزار نفر از محرومان زابل و دلگان سيستان و بلوچستان و قلعه‌گنج كرمان مي‌گويد كه پيگيري‌ها براي اعزامشان در حال انجام است‌.