به گزارش ایسنا، کم نیستند کتابهایی که آنچنان تأثیرگذار شروع میشوند که خواننده تا سالها بعد آنها را از یاد نمیبرد. «صد سال تنهایی» مارکز هم یکی از همین کتابهاست که با این جملهها آغاز میشود: سرهنگ «آئورلیانو بوئندیا» که اکنون در انتظار اعدام است، به خاطرات دوران کودکیاش بازمیگردد و بعدازظهر دوردستی را به یاد میآورد که پدرش او را برای کشف یخ با خود برده بود.
بسیاری این رمان را شاهکار سبک رئالیسم جادویی میدانند. شاید کمتر کسی از نقشی که «فیدل کاسترو» در نگارش این اثر داشت، خبر داشته باشد. او الهامبخش «مارکز» یا یکی از شخصیتهای کتابش نبوده، بلکه به عنوان ویراستار در انتشار این رمان به او کمک کرده است.
«استفانی پانیچلی ـ باتالا» که اخیرا کتاب «فیدل و گابو» را به چاپ رسانده، میگوید: خیلیها میگویند فیدل خوانندهای مشتاق بود. او دائم در حال مطالعه بود. تو یک کتاب به «فیدل» میدادی و او تا روز بعد آن را خوانده بود و نظرات عالی در موردش میداد. برداشتهای او اساسی و سازنده بودند. حتی یکی از اولین منتقدان برخی از کتابهای «گابو» بود.
«پانیچلی - باتالا» میگوید که «مارکز» پیش از اینکه کتابش را به ناشر تحویل دهد، آن را به «فیدل» میداد و او با اصلاحاتی که در آن نوشته بود، کتاب را پس میداد. این نویسنده، رابطه این دو چهره را رابطهای دوستانهای میداند که فقط به سیاست مربوط نبود.
نویسنده کتاب «فیدل و گابو» ادامه میدهد: «فیدل» بیشتر به جزییات میپرداخت. مثلا اگر یکی از شخصیتها در صحنه بهخصوصی از کتاب، از سلاح استفاده میکرد، میگفت: نه این غیرممکن است، چون آن اسلحه آنطور مورد استفاده قرار نمیگیرد. این نکتهبینی «فیدل» بود که باعث میشد اصلاحاتی در کتابهای «گابو» انجام شود.
در ادامه گزارشی که در رسانههای خارجی منتشر شده آمده است: «کاسترو» بیشک آدم بسیار باهوشی بود و مسلما در مورد این نوع نقد نوشتنها، خیلی قابل اعتماد. اما به نظر میرسد «گارسیا مارکز» در عالم سیاست چندان از دوست خود حمایت نمیکرد. «پانیچلی - باتالا» معتقد است: اساسا بین هنر و دیدگاه سیاسی «مارکز» تفاوتهایی وجود دارد. مسأله دیگری هم هست: ادبیات او هرگز مستقیما به کوبا مرتبط نبود. بنابراین به راحتی میتوان آن دو را از هم جدا دانست.
«گابریل گارسیا مارکز» از بزرگترین چهرههای ادبیات اسپانیولیزبان و آمریکای لاتین بود که در سال ۱۹۸۲ به جایزه نوبل ادبیات دست یافت. «گابو» به عنوان پیشتاز سبک «رئالیسم جادویی» شهرت داشت. «صد سال تنهایی» که نمونه بارز رئالیسم جادویی است، معروفترین اثر «مارکز» محسوب میشود. «پاییز پدرسالار»، «عشق سالهای وبا» و «گزارش یک مرگ» از دیگر رمانهای معروف این نویسنده هستند که آثارش تاکنون به بسیاری از زبانها ترجمه شدهاند.
«فیدل کاسترو» رهبر انقلابی کوبا و چهره شناختهشده سیاسی بود که ۲۵ نوامبر درگذشت. او علاوه بر ویراستاری برخی از کتابهای «مارکز»، در تاسیس اولین مدرسه فیلم و سریال کوبا با او همکاری کرد.
این موسسه که سال ۱۹۸۶ افتتاح شد، مدرسه بینالمللی برای هنرهای سینمایی و تلویزیونی است و در غرب کوبا با فاصلهای ۳۰ کیلومتری از هاوانا واقع شده است. زمانی که «گابو»، «فرناندو بیری» شاعر و فیلمساز آرژانتینی و «خولیو گارسیا اسپینوزا» کارگردان کوبایی، قصد کردند این مدرسه را برای دانشجویان اهل آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا راهاندازی کنند، «کاسترو» تمامقد از آنها حمایت کرد.
این موسسه با بنیاد سینمای نوین آمریکای لاتین همکاری دارد و امروزه در نوع خود یکی از مهمترین موسسهها در منطقه است. سیستم این آموزشگاه براساس «یادگیری در طول اجرا» طراحی شده و دورههای سهساله مختلف، همراه با ورکشاپهای متعدد در آن برگزار میشود.
«بیری» در زمان راهاندازی این مدرسه سینمایی، عنوان «پدر سینمای نوین آمریکای لاتین» را داشت و اولین کارگردان این موسسه شد. این مدرسه سینمایی و تلویزیونی حالا ۳۰ ساله است و تاکنون بیش از ۸۰۰ دانشجو از ۵۰ کشور جهان از آن فارغالتحصیل شدهاند. بیش از ۱۰ هزار نفر هم در ورکشاپهای بینالمللی این موسسه شرکت کردهاند.