اين نزاع خونين روز نهم مهرماه سال94 در قرچك ورامين اتفاق افتاد. شركتكنندگان در درگيري 5نفر بودند. 2نوجوان سوار يك وانت پيكان بودند كه آينه يك پژو پرشيا كه 3پسر جوان سوار آن بودند با آينه خودروي آنها برخورد كرد. با اينكه اين برخورد ساده باعث درگيري لفظي بين سرنشينان 2خودرو شد، اما اين بگومگو زياد طول نكشيد و 2خودرو به مسيرشان ادامه دادند.
اين برخورد تمامشده بود و هيچكس فكرش را نميكرد كه ادامه پيدا كند اما كمي جلوتر ناگهان راننده وانت كه نوجواني شانزده ساله به نام وحيد بود جلوي پرشيا پيچيد و راه آن را سد كرد. او درحاليكه هنوز از برخورد آينه به آينه چند دقيقه قبل خشمگين بود و يك چاقو در دست داشت، از وانت پياده شد و سراغ سرنشينان پرشيا رفت.
در يك چشم برهمزدن درگيري بين آنها بالا گرفت. او 2نفر را با چاقو مجروح كرد و گريخت. اما در ادامه يكي از مجروحان بهدليل شدت جراحات وارده و خونريزي شديد جانش را از دست داد.بهدنبال اين جنايت پسر نوجوان دستگير شد و پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد و چند روز قبل وحيد و 3نفر ديگر كه در اين نزاع حضور داشتند، محاكمه شدند.در ابتداي اين جلسه كه در شعبه هفتم، به رياست قاضي محمدحسين خازني برگزار شد،پدر و مادر مقتول بهعنوان اولياي دم خواستار قصاص قاتل پسرشان شدند. پدر مقتول گفت: پسرم 25سال داشت و 4سال بود كه ازدواج كرده بود اما اين درگيري او را از ما گرفت.
در ادامه وحيد بهعنوان متهم رديف اول در جايگاه ايستاد و گفت: من قصدي براي قتل نداشتم و ماجرا يك اتفاق بود. او ادامه داد: در اين درگيري من فقط با دسته چاقو يك ضربه به گردن مقتول زدم و يادم نميآيد كه من اين قتل را انجام دادهام يا نه. در اين درگيري همدستم هم چاقو داشت و ممكن است او به مقتول ضربه زده باشد. ميدانستم اگر كسي كار خلاف انجام دهد جرم است اما نميدانستم اگر كسي به قتل برسد، قاتل قصاص ميشود.در پايان اين جلسه رئيس دادگاه ختم جلسه را اعلام كرد و هيأت قضايي وارد شور شدند.