اما به عنوان يك هنرمند كه لطف خداوند و محبت مردم شامل حالم شده، ميتوانم به مشاهداتم از جامعه اشاره كنم؛ اينكه بخشي از جامعه به شدت دچار مشكلات اقتصادي است. بهاي بسياري از كالاهاي اوليهشان و حياتي گران است و وسع خيليها نميرسد كه بتوانند نيازهاي اوليهشان را برآورده سازند.
نتيجه اينكه خانوادههاي زيادي هستند كه مدتها رنگ گوشت را در سفرهشان نديدهاند. از آن طرف عدهاي هم اصطلاحا پولشان از پارو بالا ميرود. جامعهاي كه بخش قابل توجهي از آن در ادارهكردن امور يوميهشان هم دچار مشكل هستند و از سوي ديگر بخش قليلي، آنقدر پول داشته باشند كه ندانند با آن چه بكنند، جامعهاي است كه از مسير عدالت فاصله گرفته است.
اين فاصلهگرفتن از مسير عدالت را جدي بگيريم كه بسياري از بحرانهاي اجتماعي ما ريشه در همين موضوع دارد. بحرانهايي كه اگر فكري برايش نكنيم سمت وسويي نگرانكننده مييابد. كمااينكه هماكنون ما در شرايط نامطلوبي بهسر ميبريم. اينكه فردي از راههاي مشروع وبراساس زحمتكشيدن ثروتمند شود هيچ ايرادي ندارد، مشكل از جايي شروع ميشود كه ثروت با سوءاستفاده از قدرت حاصل شود.
نكته ديگر اينكه گسترش فقر زيبنده كشوري نيست كه از بسياري كشورهاي ديگر ثروتمندتر است. ما با اين همه منابع خدادادي و اين همه قابليت نبايد گرفتار فقر باشيم. نبايد در اين كشور سرپرست يك خانواده حسرت خريد چند كيلو ميوه را بخورد و توان مالي تامينكردن نيازهاي اوليهاش را نداشته باشد. نميشود به صورت مداوم وعده داد ولي در عمل سفرههاي مردم هر روز كوچكتر از ديروز شود.
- بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون