با اين تفسير كه عيدنوروز، عيد فطر و فصل تابستان اوقات خوب اكران محسوب ميشوند و بقيه ايام سال را زمان خوبي براي نمايش عمومي فيلمها نميدانند، اما الان فيلمي روي پرده آمده كه دستكم توانسته نظر بخشي از مردم را جلب كند و عامل زمان اكران هم تاثيري در فروشاش نداشته است. در حالي كه به لحاظ تلقي سنتياي كه وجود دارد اين فصل از سال موعد مناسبي براي اكران محسوب نميشود.
نكته در اين است كه فيلم جذاب اگر با اطلاعرساني مناسب همراه شود و سالنهاي زيادي در اختيار داشته باشد در هر فصل از سال ميتواند با اقبال عمومي مواجه شود و اوقات فراغت مردم را پركند. اين را هم بايد در نظر بگيريم كه وقتي از مردم ياد ميكنيم در واقع طيفها و سلايق مختلف موجود را مورد اشاره قرار ميدهيم. قرار هم نيست يك فيلم بهكل سلايق موجود در كشور پاسخ مثبت بدهد.
در حال حاضر اگر فيلمي بتواند يك يا 2 ميليون نفر تماشاگر را جذب سالنهاي سينما كند آن را اثري موفق ميناميم. باتوجه به جمعيت 80 ميليونيمان 2 ميليون تماشاگر براي يك فيلم معادل 2.5 درصد از كل كشور را شامل ميشود كه درصد بالايي هم نيست. از سوي ديگر رسيدن به اين رقم هم قاعدتا نبايد چندان دشوار باشد.
ما بايد براي سليقههاي مختلف فيلم توليد كنيم و فيلم پرفروش الزاما با سليقه شخصي من يا شما منطبق نيست ولي به هرحال وقتي اقبالي به آن صورت ميگيرد ميتوان گفت عدهاي از مردم با آن ارتباط برقرار كردهاند. ممكن است در فيلمي فقط معيارهاي گيشه لحاظ شده باشد و جز جذابيتهاي ظاهري هيچ نكته يا حرفي در آن بهچشم نخورد. سليقه شخصي من به عنوان تهيهكننده اين است كه در كنار جذب مخاطب، به دغدغههاي اجتماعي هم بها بدهم؛
اينكه هدف صرفا گيشه نباشد و فيلمي توليد كنم كه حرفي هم براي گفتن داشته باشد. با اين همه صرف توليد فيلمهاي سرگرم كننده و جذاب را هم نميشود انكار كرد. بايد اجازه بدهيم سينما مسير طبيعياش را طي كند و براي صاحبان تمام سلايق در كشور فيلم ساخته شود.
- تهيهكننده سينما