تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۸۶ - ۰۸:۵۳

کویی‌چیرو ماتسورا*: 3 دگرگونی بی‌سابقه در جمعیت جهان در حال رخ دادن است. تا سال 2000، تعداد جوانان همیشه بیش از سالمندان بود، اما حالا چند سالی است که وضع برعکس شده است.

تا به حال، همیشه تعداد مردم در روستاها بیش از شهرها بود. ظرف چند سال آینده، این وضع دیگر دوام نخواهد آورد  و از سال 2003 برای نخستین بار بیشتر مردم در کشور یا ناحیه‌ای از جهان ساکن بوده‌اند که میزان باروری پایین‌تر از نرخ جایگزینی یعنی 1/2 بچه به ازای هر زن است.

 در 50 سال گذشته، میانگین باروری از 4/5 به 1/2 کاهش یافته است.همان طور که اخیراً در یکی از گفت‌وگوهای قرن بیست‌ و یکم در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) با موضوع جمعیت مطرح شد، 6 تحول مهم در روندهای جمعیتی آینده برجسته خواهد بود.

رشد جمعیت در اواخر قرن بیستم، در آینده به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین رخدادهای تاریخ شناخته خواهد شد. با وجود این‌که از رشد جمعیت کاسته شده است، این افزایش چشمگیر به هیچ وجه به پایان نرسیده است. براساس سناریوی میانی سازمان ملل، می‌توان انتظار داشت جمعیت فعلی 6.6 میلیارد نفری جهان تا سال 2050 به
 9.2 میلیارد نفر برسد.

 نرخ رشد به علت دوره گذار جمعیتی، دچار کندی ناگهانی شده است. این دوره گذار که به‌طور فزاینده‌ای در جنوب نیز دیده می‌شود – حتی نشانه‌های اولیه آن را می‌توان در چند کشور مشاهده کرد – حاکی از آن است که در ارتباط با مسائل جمعیتی هیچ چیز اجتناب‌ناپذیری وجود ندارد.

 ما به قرن بیستم به‌عنوان دوره شاگردی انسان خواهیم نگریست؛ دوره‌ای که انسان پس از ایجاد تعویق در مرگ، بالاخره با انتخاب خانواده‌ای که تعداد اعضای آن متناسب با خواست وی است، کنترل زندگی را به دست گرفت.

کاهش باروری تحقیقاً بسیار نابرابر بوده و از یک ناحیه به ناحیه دیگر و از کشوری به کشوری دیگر متفاوت است. این کاهش متناسب با سطح تحصیلات به‌خصوص در میان دختران و با توجه به سطح توسعه است. با این حال، دوره گذار جمعیتی در بسیاری از کشورهایی صورت گرفته است که زنان دسترسی اندکی به آموزش و اشتغال داشته‌اند. کارشناسان جمعیت می‌گویند تلویزیون درک جدیدی از وضعیت زنان و مفاهیم جدیدی از آزادی را پدید آورده است.

رشد جمعیت

عملاً تمام رشد جمعیت در فاصله اکنون تا سال 2050 در کشورهای در حال توسعه رخ خواهد داد. این امر به آن معناست که شاهد قالب‌بندی جدیدی در جمعیت خواهیم بود. در سال 1950، جمعیت کشورهای جنوب حدوداً دو برابر جمعیت کشورهای شمال بود، اما در سال 2050 بیش از 86 درصد جمعیت جهان ساکن کشورهای جنوب خواهند بود.

نکته بعد این است که با تداوم روند جاری، کل این رشد جمعیت در شهرها رخ خواهد داد. ابعاد شهرنشینی جاری عظیم است. در خلال 50 سال آینده، نیاز ما به مسکن به اندازه ظرفیت 3000 شهر یک میلیون نفری است.
جمعیت جهان دچار نابرابری شدید از انواع مختلف است. نخست جمعیت انسان بسیار نابرابر توزیع شده است.

60 درصد جمعیت جهان در 10 درصد خشکی‌های جهان ساکن هستند و میانگین زندگی به هنگام تولد بین کشورهای بسیار توسعه یافته و کشورهای فقیر مانند سیرالئون و افغانستان تقریباً دوبرابر تفاوت دارد. میزان مرگ و میر کودکان به شدت کاهش یافته است، اما این کاهش در برخی کشورهای آسیایی و به‌خصوص در آفریقا بسیار کمتر بوده است.

نکته آخر اینکه روند نابرابر و کلاً بی‌ثبات‌کننده‌تری وجود دارد که بار فزاینده‌ای ایجاد خواهد کرد؛ یعنی پیر شدن جمعیت بر اثر کاهش باروری و افزایش میانگین عمر. این پدیده بر جوامع مختلف آثار مختلفی خواهد داشت. در سال 2050، از هر3 نفر در کشورهای شمال و از هر 5 نفر در کشورهای جنوب، یک نفر بالای 60 سال خواهد بود.

تهدیدی در برابر جوامع پیر کشورهای شمال قرار گرفته است؛ تهدید کاهش جمعیت که می‌تواند درصورت نبود مهاجرت برای جبران تعداد جمعیت از بین رفته، آثار جدی بر بسیاری کشورها داشته باشد. افزون بر این، کشورهای ثروتمند، در معرض خطر از دست دادن کلی پویایی، بروز مشکل روابط بین نسل‌ها و دشواری در تأمین هزینه تأمین اجتماعی و مزایای دوره بازنشستگی قرار دارند. همچنین این معضل اخلاقی وجود دارد که آیا باید زندگی را تا حد ممکن طولانی کرد یا سن پیری آبرومندی را برای همگان پیگیری کرد.

کشورهای جنوب با این پرسش ناگوار روبه‌رو خواهند شد که در غیاب نظام تأمین اجتماعی دولتی برای بیمه بیماری یا مستمری بازنشستگی، چگونه از عهده جمعیت پیر برآیند. همچنین اشکال سنتی همبستگی اجتماعی و خانوادگی همگی زیر فشار مدرنیزاسیون و شهرنشینی در حال فروپاشی است.

با این حال، ممکن است ظرف چند دهه، جمعیت در سراسر جهان از درون منفجر شود، زیرا کوچک‌ترین دلیلی وجود ندارد که تصور شود کاهش باروری به‌طور معجزه‌آسایی در حد سطح جایگزینی متوقف شود.

چالش‌های آنی

در این حال، چند چالش آنی وجود دارد که باید با آن مواجه شد. به چالش مهاجرت بین‌المللی اشاره شد، اما چالش‌‌های دیگری هم  وجود دارد، مانند امنیت غذایی، اشتغال، مبارزه با فقر، بهداشت عمومی، مسکن، زیرساخت‌ها، محیط‌زیست و ترویج توسعه پایدار.

مثلاً در جهانی که صحراها در حال پیشروی هستند و شهرها گسترده‌تر می‌شوند و در نتیجه مساحت زمین‌های کشاورزی به نسبت هر شخص کاهش می‌یابد، آیا به اندازه کافی برای همه غذا وجود دارد که بخورند؟ پیش‌بینی می‌شود میزان سرانه زمین‌های کشاورزی از 2800 متر مربع در اوایل دهه 1990 به 1700 متر مربع در سال 2025 برسد.

 با وجود این‌که تولید فزاینده غذا در دهه‌های اخیر همواره از رشد جمعیت بیشتر بوده است، نمی‌توان انکار کرد که اگر بخواهیم به چالش‌های آینده پاسخ دهیم، به انقلاب سبز دیگری نیازمندیم.

در سال 1795، کاندورسه دانشمند فرانسوی از این توان پیش‌بینی استثنایی برخوردار بود که خطر ازدیاد جمعیت را تشخیص دهد. به اعتقاد وی، چنین تحولی را که می‌تواند به کاهش خوشبختی بینجامد، می‌توان با افزایش بهره‌وری، مدیریت بهتر، جلوگیری از اتلاف منابع و گسترش آموزش به‌خصوص تحصیل دختران مهار کرد. کاندورسه با تشخیص تهدیدی که جمعیت متوجه محیط‌زیست می‌کند، یک پاسخ ارائه کرد: رشد «غیرمادی». وی نوشت: با حجم کمتر تخریب مواد خام، همان سطح تولید قابل تحقق است یا دوام محصولات بیشتر خواهد شد.

رشد جمعیت، توسعه را نیز با چالش روبه‌رو می‌کند و مانع مبارزه با فقر می‌شود. در خلال ربع قرن آینده، کشورهای جنوب ناچارند برای یک میلیارد نفر تازه وارد به بازار کار ظرفیت ایجاد کنند. با این حال، پدیده رشد بدون اشتغال‌زایی، کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه را به یک اندازه تهدید می‌کند.

اولویت‌ها

با توجه به این چالش‌ها، اولویت‌های ما چیست؟ فقط ظهور جوامع واقعی دانش‌بنیاد می‌تواند امکان رویارویی با رشد و پیر شدن جمعیت را فراهم کند. چاره‌ای نداریم جز آنکه برای رشد برابر و توسعه مبتنی بر هوش، علم، فناوری و تغییر در شیوه زندگی، تولید و مصرف فعالیت کنیم. بزرگ‌ترین اولویت ما مطمئناً آموزش خواهد بود.آموزش اساسی بر هر چیزی مقدم است، به‌خصوص تحصیل دختران که بهترین راه پیشگیری از بارداری است.

 یافته‌های یک مطالعه نشان می‌دهد مناطقی وجود دارد که دختران در آن از تحصیل در مقطع دبیرستان محروم هستند و هر زن به‌طور متوسط 7 بچه دارد. جایی که میزان ثبت نام دختران در مدرسه فقط 40 درصد است، تعداد بچه‌های هر زن به3درصد کاهش می‌یابد.

آموزش در تمام عمر باید به‌عنوان اولویتی حیاتی شناخته شود، چرا که این پاسخ پیر شدن جمعیت و افزایش میانگین جمعیت است. همزمان با آن که دانش و مهارت‌ها به سرعت کهنه می‌شود و افراد باید با حفظ یا تغییر شغل، وضعیت خود را در کنار این تغییرات تثبیت کنند، تقاضا برای آموزش به‌طور فزاینده‌ای به موضوعی برای تمام عمر بدل می‌شود.

 خوبی این وضع آن است که به‌رغم پیر شدن جمعیت جهان، انسان‌ها بیشتر عمرشان را در دوره‌ای می‌گذرانند که جوانی به حساب می‌آید، چون هرگز از یادگیری دست بر نمی‌دارند.

*مدیرکل یونسکو
ترجمه: وحیدرضا نعیمی
 mg.co.za