ده، پانزده سال پيش خيلي كمتر از امروز درباره محيطزيست حساسيت وجود داشت. اين ميزان توجه عمومي ميتواند اميدبخش باشد، بهشرطي كه در حوزه عمل نيز شاهد اتفاقهايي مثبت باشيم. تراژدي اينجاست كه ما در يك دهه اخير و همزمان با حساستر شدن جامعه شاهد تخريبهايي بهمراتب گستردهتر و ويرانگرتر بودهايم و با وجود شعارهاي زيبايي كه داده ميشود،
در عمل محيطزيست ايران همچنان مورد تخريب قرار گرفته و ميگيرد. در مقام حرف همه از لزوم حفظ و حراست از محيطزيست ميگويند، ولي عملا حمايتي صورت نميگيرد يا اگر حمايتي هم هست آنقدر ناكافي است كه نميتواند تأثير چنداني بر تخريبهاي گسترده بگذارد. طبيعت زيباي شمال همچنان مورد تخريب قرار ميگيرد. خيلي راحت درختها قطع ميشوند و با اين روند تا چند سال ديگر شمال كشور هم چيزي شبيه تهران خواهد شد.
در مواردي هم به نظر ميرسد شاهد تخريبهاي سازمانيافته هستيم. كافي است رسانهها را رصد كنيم و ببينيم در طول سال چندبار خبر آتشسوزيهاي گسترده جنگلها منتشر ميشود. خيلي خوب است كه افكارعمومي نسبت به موضوع مهم محيطزيست حساستر شده، ولي تداوم تخريبهاي تأسفبار از سوي عدهاي كه نميدانم بايد چه ناميدشان، باعث شده ما همچنان در مرحلهاي بحراني قرار بگيريم. بحراني كه آينده اين سرزمين را تهديد ميكند. نسلهاي آينده جاي ساختمانهاي بتني و سيماني، بيشتر به درخت و فضاي سبز احتياج دارند. اما با تداوم اين روند چه ميراثي براي فرزندانمان بهجا خواهيم گذاشت؟
- نويسنده و كارگردان سينما