نعمت احمدی . حقوقدان در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«از من شروع کنید»،نوشت:
«سال گذشته بیش از ٢٠٠ هیأت از کشورهای مختلف دنیا به ایران آمدند و کادر اتاق تهران میزبان بیش از ٥٠٠ هیأت بود. نخستین نکتهای که اعضای این هیأتها درباره تردید و تشکیک برای سرمایهگذاری در ایران مطرح کردند، موضوع نبود شفافیت و وجود فساد در دستگاههای اجرائی است». (مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران). بحث فساد در سیستم اجرائی کشور از مرحله شایعه گذشته و به واقعیتی تلخ تبدیل شده است تا جایی که به گفته مسعود خوانساری، رئیس اتاق تهران، متأسفانه از سال ١٣٩٠ به بعد رشد سرمایهگذاری در ایران منفی شده است و ما شاهد خروج سرمایه از ایران هستیم. وقتی سرمایهها از کشور در بخش تولید فرار کنند طبیعی است شاهد سلطه سرمایهداری دلالی و واسطهگری خواهیم بود که نیروی کار و تولیدکنندگان بیشترین ضرر را میبینند و فساد نهادینه میشود. سازمان بینالمللی شفافیت، گزارش داده ایران بین ١٦٧ کشور دنیا رتبه ١٣١ را دارد؛ حتی کشورهایی مانند غنا و بورکینافاسو از نظر مرتبه فساد در رتبه مناسبتری نسبت به ایران قرار دارند. مگر اینکه چشمان خود را بر واقعیت ببندیم و بگوییم سازمان بینالمللی شفافیت، نسبت به ایران بیطرف نیست و دستهایی در کارند تا فضای اقتصادی کشور را خاکستری یا سیاه نشان دهند و مانع حضور کشورهای دیگر در عرصه رقابت سرمایهگذاری در ایران شوند. این نوع تفکر هم جوابگوی وضع نهچندان مطلوب اقتصادی کشور نیست. در عصر انفجار اطلاعات دیگر نمیتوان حقایق را پنهان کرد.
در مقابل این اتفاق چند راه در پیشِرو داریم. نخست سکوت است که امروزه پاسخگو نیست.راه دوم متأسفانه راهی است که پرسششوندگان در پیش گرفتهاند و به جای شفافیت، با پرسشکنندگان نامهربانی میکنند. موضوع رسیدگی به فساد، با اتهام به افراد به نتیجه نمیرسد. وقتی رئیسدولت سابق چشم در دوربین مناظرهها چرخاند و اندکمصلحتی را در نظر نگرفت و بزرگان نظام را متهم به سوءاستفاده مالی کرد و از رقیب انتخاباتی خود سؤال کرد فرزندان فلان و بهمان مقام رسمی بیارتباط با وی، به چه کاری مشغول هستند، حتما میشد این مسئله را براساس روال قانونی پیگیری کرد. به فرض که درست میگفت، چه ربطی به رقیب انتخاباتی او داشت؟
آیا نمیشد براساس مر قانون، فردای همان شب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس بازرسی دفتر مقام معظم رهبری که طرف خطاب رئیس دولت سابق بودند، به همان میزان فرصت داد که از همان تریبون به شایعه پراکندهشده پاسخ دهند و استخوان لای زخم قرار داده نشود؟ باور کنیم مردم از شعور سیاسی بالایی برخوردارند. وقتی نوبت تظلمخواهی به فرزندان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس بازرسی دفتر مقام معظم رهبری که اتفاقا هر دو از السابقونالسابقون انقلاب و حی و حاضر هستند داده نشود آسانترین راه یعنی پاسخگویی و پاسخخواهی را مسدود و با انباشت این خواستهها بستر شنیدهشدنِ صداها از مراجع غیرقانونی را مهیا میکنیم. طبیعی است به گفته آقای مسعود خوانساری، رئیس اتاق تهران، «تا به امروز هم نتوانستیم سهم زیادی از سرمایهگذاری خارجی را به داخل کشور جذب کنیم و با تأسف رتبه ایران در بسیاری از شاخصهای جهانی بهویژه در بحث محیط کسبوکار و شفافیت و فساد بالاست». افراد وقتی دارای پست و مقام میشوند باید بهتبع جایگاه آن پاسخگو باشند .چه خوب است بشنویم هرکس در هر جایگاهی بگوید: بسمالله از من شروع کنید.
- قدرت بدون مسووليت و معيارهاي دوگانه
روزنامه اعتماد در ستون سرمقالهاش نوشت:
جامعه ما مشكلات رفتاري فراواني دارد. بخشي از اين مشكلات در ميان مردم است و بخشي در ميان كساني كه در پلههاي قدرت حضور دارند. از ميان اين دو دسته مشكلات رفتاري، بدون ترديد دسته اخير زيانبارتر است و تا وقتي كه مشكلات و آسيبهاي رفتاري اين گروه حل نشود، نبايد انتظار داشت كه آسيبهاي رفتاري مردم نيز درست و درمان شود. دو مورد از مهمترين آسيبهاي موردنظر عبارتند از مسووليتناپذيري در عين قدرتخواهي و نيز پيروي از معيار دوگانه در ارزيابي و قضاوت امور. اين دو مورد در جامعه و ميان مردم نيز هست. بسياري از مردم هستند كه توقعات و انتظارات زيادي دارند، ولي در عين حال هيچ مسووليتي كه متناسب با اين توقعات باشد را نميپذيرند. همچنين بسياري از مردم از منطق دوگانه تبعيت ميكنند، چيزي را كه براي خودشان ميپسندند، براي ديگران نميپسندند و برعكس. حال ببينيم اين وضعيت چگونه در رفتار صاحبان قدرت ساري و جاري است؟
هفته گذشته روزنامه اعتماد گفتوگوي مفصلي را با وزير مستعفي فرهنگ و ارشاد اسلامي يعني آقاي جنتي انجام داد كه در آن بر نكات جالبي اشاره شد. در يك بخش از اين گفتوگو به آسيب رفتاري نوع اول اشاره ميكند و ميگويد كه: «بسياري از افراد هر مشكل فرهنگي كه در جامعه پيدا ميشود بلافاصله انگشت اتهام را به سمت وزارت ارشاد حواله ميكنند و وزارت ارشاد را مسوول ميدانند. مثلا در مورد گسترش بدحجابي، وزارت ارشاد را مسوول ميدانند. در حالي كه وزارت ارشاد يكي از دستگاههايي است كه كار فرهنگي انجام ميدهد. ما نهادها و شخصيتهاي فرهنگي متعددي در كشور داريم كه آنها هم در اين زمينه مسووليت دارند. آنها چه كردهاند؟ الان بيش از ٨٠٠ امام جمعه در كشور داريم كه هر جمعه در نمازهاي جمعه خطبه ايراد ميكنند و وظيفه هدايت مردم را به عهده دارند. بايد امر به معروف و نهي از منكر كنند و معارف ديني را نشر دهند. پس اينها چهكار ميكنند؟ چرا در وضعيت جامعه تغييري حاصل نميشود؟ ما در كشور ٧٥ هزار مسجد داريم كه بسياري از آنها امام جماعت دارند و حداقل دو نوبت در شبانهروز نماز جماعت ميخوانند و مردم پشت سرشان جمع ميشوند، مگر اينها در اين قسمت وظيفهاي ندارند؟ صداوسيما هم در اين قسمت داراي مسووليت است. نهادهاي ديگري هم مانند سازمان تبليغات و دفتر تبليغات مسووليت دارند. همين موسسات فرهنگي هم كه پول ميگيرند و كتاب چاپ ميكنند، ميتوانند در اين زمينه موثر باشند».
مشكل و آسيب واقعي اين است كه برخي از افراد خود را در موقعيت خطيري تعريف ميكنند. بيش از ٨٥ درصد بودجه فرهنگي كشور را دريافت ميكنند، و باز هم سير نميشوند و ميخواهند آن ١٥ درصد بقيه را نيز از آنِ خود كنند. در حالي كه اگر نگوييم كارايي فرهنگي آنان در تراز منفي است، حداكثر صفر است. و به جاي آنكه مسووليتپذيري متناسب با اين قدرت و پول دريافتي را بپذيرند، باز هم فرافكني ميكنند و مشكلات فرهنگي كشور را متوجه ديگران مينمايند. ترديدي نيست هر جا كه ميان قدرت و مسووليتپذيري شكاف ايجاد شود، آن جامعه در سراشيبي خواهد بود. زيرا كارايي قدرت و نقش سازنده آن از ميان خواهد رفت. همیشه باید بر تلازم قدرت و مسوولیت تاکید کرد. خطر جدا بودن این دو موضوع از انفجار بمب اتمی برای یک جامعه خطرناکتر است. در ادامه وزير سابق ارشاد به موضوع كنسرتها و لغو آنها و جوسازي عليه آن وزارتخانه ميپردازد و شرح ميدهد كه: «در گذشته و در دولتهاي نهم و دهم آلبومهايي وجود داشته است كه كاملا در آنها تكخواني زنان بوده است و الان هم موجود است. شما به ياد نميآوريد كه در آن دوره كسي معترض شده باشد كه چرا به تكخواني زنان مجوز دادهاند؟ اما دراين دولت ما يك مجوز تكخواني هم نداديم و به يك آلبومي هم كه در آن تك خواني خانمها باشد مجوز داده نشده ولي ميبينيم در فضاي مجازي كليپهايي را پيدا ميكنند كه در آنها خانمي در خارج از كشور قطعهاي را خوانده است يا در داخل كشور زيرزميني خوانده و در يوتيوب منتشر كرده است آن را علم ميكنند و به پاي وزارت ارشاد ميگذارند و انتقاد ميكنند كه پس وزارت ارشاد چه ميكند؟ اما نميبينند كه فضا باز است و هر كسي ميتواند فايل صوتي يا ويديويي را در خانه خودش ضبط و منتشر كند. كاملا مشخص است كه اين مسائل با اهداف سياسي دنبال ميشود.» اين نحوه رفتار فراتر از آسيب دوم است، زيرا دروغ را هم به آن رفتار ناروا اضافه كرده است، ولي با فرض صحيح بودن ادعا، چگونه ميتوان باور كرد كه يك اقدام در دولت پيش با سكوت يا حتي تاييد مواجه شود و در دولت جديد همان را سكوي حمله به دولت قرار دهند؟ اگر يك رييس جمهور مثل رييس جمهور سابق با مادر چاوز به همان صورت ابراز همدردي ميكرد، چه بلايي بر سرش ميآوردند؟ تقريبا عموم كارهايي را كه الان اعتراض ميكنند در دولت سابق بدتر از آن انجام ميشد ولي هيچ اعتراضي نسبت به آنها انجام نميشد.
نمونه تازه این رفتار اظهارات اخير امام جمعه محترم مشهد در نماز جمعه اين شهر است كه نسبت به تورم و گراني اعتراض شديدي داشت و گفت: «مشکلات اقتصادی و معیشتی و برخی ناهمواریها برای اقشار آسیبپذیر روز به روز در حال اضافه شدن است، رکود و بیکاری و گرانی و مشکلات معیشتی و کاهش نرخ پول ملی را نیز اضافه کنید که همه مردم را محاصره کرده است... پول نفتی که فروختید چه شد؟» اي كاش اين سوالها را در زمان دولت سابق كه مورد حمايت آنان بود ميپرسيدند. در زماني كه تورم ٤٠ درصد بود و نه ٨ درصد فعلي، در زماني كه سالانه بيش از صد ميليارد دلار درآمد نفتي بود، نه مثل الان كه به زور به ٤٠ ميليارد دلار برسد. در زمانی که رشد اقتصادی منفی و رشد اشتغال صفر بود. اين رفتارهاي دوگانه از هر بمب اتمي براي جامعه ويرانگرتر است. اعتراض اصلي ما به قدرتهاي جهاني و به طور مشخص ايالات متحده تبعيت آنان از معيارهاي دوگانه بود پس شايسته است كه خودمان چنين نباشيم. البته در سخنان وزیر سابق يك وجه منفي ديگر هم وجود دارد و آن باورپذيري برخي از افراد است كه چرا خيلي راحت ادعاهاي دیگران را ميپذيرند؟ آيا اين سريعباوري كه همراه با اشتباهات فاحش است، موجب نميشود كه نسبت به اعتبار و دقت و درستي مجموعه باورهاي اين افراد شك و ترديد روا داشته شود؟
- اعتراف وزیر امور خارجه و سم مهلکِ اعتماد به آمریکا
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
1- انسان مومن و زیرک از یک سوراخ چند بار گزیده نمیشود. شيخ طوسي در كتاب الخلاف نقل میکند ابوعزه الجمحي در واقعة جنگ بدر اسير شد و به پيامبر(ص) عرض كرد من عيالوار هستم و آزادم کن. حضرت او را با یک شرط آزاد نمود و آن اینکه قول داد ديگر به جنگ با مسلمانان برنگردد. اما ابوعزه به مكه برگشت و گفت من محمد را مسخره کردم و در جنگ احد نیز به جنگ مسلمانان آمد و دوباره اسير شد و باز به پيامبر(ص) عرض كرد كه من عيالوار هستم و آزادم كن. اما رسول خدا فرمود مومن از يك سوراخ دو بار گزيده نميشود «المُؤمِنُ لا یَلسَعُ مِنْ حَجَرٍ مَرَّتَین - مومن از روی یك سنگ دو بار نمیلغزد و به زمین نمیخورد» سپس پيامبر او را به دست خود كشت. مولا علی(ع) هم در خطبه همّام در نهجالبلاغه میفرمایند «المُؤمِنُ هُوَ الكَیِّسُ الفِطن - مومن، زیرك و باهوش است»
2- وزیر امور خارجه هفته گذشته با شجاعت در کمیسیون امنیت ملی فقط به دو اشتباه از دهها اشتباه رخ داده در مذاکرات هستهای و برجام اعتراف کرد. اول اعتراف کرد «اعتماد به جان کری اشتباه بود» و دوم اعتراف کرد «اشتباه ما این بود که استراتژی خودمان را بر این گذاشتیم که تنها با دولت آمریکا مذاکره کردیم»!! باید افزود اولاً همین دو اشتباه اساس دیگر اشتباهات رخ داده، بود. ثانیاً این برای چندمین بار است که اعتمادکنندگان به آمریکا از یک سوراخ گزیده شدهاند و از اشتباهات گذشته خود در اعتماد به آمریکا عبرت نگرفتهاند. صاحبان این تفکر و پدران معنوی آنها به خوبی میدانستند آمریکا سابقه بدعهدی در جریان آزادسازی گروگانهای لانه جاسوسی را در کارنامه سیاه خود دارد و گروگانها را تحویل گرفت، اما آنگونه که مذاکره کرد و وعده داد، پول ملت ایران را نداد.! آمریکا در قضیه مک فارلین نیز سر آنها کلاه گذاشت. آنان سابقه بدعهدی آمریکا در جریان آزادسازی گروگانهای خود در لبنان را فراموش نکرده بودند که چگونه آمریکا با فریبکاری گروگانها را تحویل گرفت اما به وعدههای داده شده به دولت سازندگی عمل نکرد!. دیدند بعد از اینکه دولت اصلاحات در قضیه افغانستان به آمریکا کمک کرد، آمریکا چگونه ایران را محور شرارت خواند.! جالب اینجاست که در تمام این قضایا آقای ظریف خود به عنوان دیپلمات حضور داشته و بهخوبی جزئیات آنها را میدانسته و میداند.
3- پس از انتشار سخنان وزیر امور خارجه در رسانهها، شاهد یک سراسیمگی و هراس در حامیان دولت و رسانههای وابسته به آنها بودیم تا از بار حقوقی و روانی این سخنان بکاهند. ابتدا به تکذیب اصل خبر روی آوردند و نماینده منتشرکننده این خبر را به دروغگویی متهم کردند، اما با بازبینی نوار جلسه و تایید سخنان منتسب به وزیر امور خارجه، به فرافکنی و شانتاژ رسانهای- سیاسی برای تحتالشعاع قرار دادن اصل خبر پرداختند. اینکه از اساس اصل خبر تکذیب شود و یا گفته شود فرد نقلکننده در جلسه نبوده و یا جلسه محرمانه بوده، اینها فرع مسئله است و اصل قضیه را تغییر نمیدهد و از اهمیت اعتراف وزیر امورخارجه نمیتواند کم کند. لذا برای اینکه صحت و سقم انتساب چنین سخنانی به وزیر امورخارجه روشن شود نیاز به فضاسازی رسانهای و شانتاژ سیاسی نیست. دو راه ساده و قابل دسترس وجود دارد. یا اینکه وزیر امور خارجه خود رسماً بیان چنین سخنانی را تکذیب کند و یا نوار جلسه منتشر شود تا قضیه برای مردم روشن شود. و اگر هیچ کدام از این دو روش ساده رخ ندهد، پس به یقین، مردم مطمئن خواهند شد که وزیر امور خارجه این سخنان را بیان کرده و حتماً آقای ظریف نیز مردانه پای حرف خود ایستاده است.
4- سخنگوی وزارت امورخارجه انتشار سخنان وزیر امورخارجه را دور از شأن اخلاقی و خلاف مصالح کشور و امنیت ملی دانسته است. در این مورد باید عرض کرد اولاً رهبرمعظم انقلاب بارها بر محرم بودن مردم در جریان مذاکرات هستهای تاکید کرده بودند و از دولت خواسته بودند مردم را در جریان امور قرار دهند. ازجمله دوم تیر 94 در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام تاکید کردند «اگر حقایق امور با صداقت لازم و به درستی برای مردم بیان شود، مردم خواهند ایستاد و مقاومت خواهند کرد.» ثانیاً انتشار چنین سخنانی نه تنها برخلاف مصالح کشور و امنیت ملی نیست بلکه موجب تقویت انسجام و امنیت ملی میشود. چون اکنون با نقض برجام از سوی آمریکا و عدم تحقق وعدههای داده شده از سوی دولت و تیم مذاکرهکننده هستهای، هر روز مردم با سوالات متعددی روبرو میشوند. اینکه مسئولی با شجاعت بگوید میخواستیم خدمتی در جهت منافع ملی بکنیم، اما نشد، اعتماد مردم بیشتر جلب میشود تا اینکه محرمانه مذاکره کنند و محرمانه و پشت درهای بسته به اشتباه خود اعتراف کنند! در این صورت باید به مردم حق داد تا سوال کنند پشت پرده قضیه چیست که برخی بر محرمانه بودن همه چیز اصرار دارند؟
5- رهبر معظم انقلاب به پشتوانه تجربیات فراوان گذشته از بدعهدی آمریکاییها، بارها اعتماد به آمریکا را سم مهلک برای کشور دانسته و تاکید کرده بودند که نظام جمهوری اسلامی به آمریکا اعتماد ندارد و مسئولان را از اعتماد به آمریکا در طول مذاکرات برحذر داشتند و درجلسات خصوصی و سخنرانیهای عمومی به آنها تذکر داده بودند. چرا به تذکر رهبری عمل نکردند؟ حضرت آقا 20 فروردین 94 تصریح کردند «مطالبه ما از مسئولین این بوده که گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید. به لبخند او فریب نخورید، به وعدهای که میدهد اعتماد نکنید، چون وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند». 18 فروردین 95 نیز در دیدار نوروزی به مسئولان کشور تاکید کردند «من مکرّر در دوران همین مذاکرات هستهای گفتم به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد. حالاحرفهایی که میزنند، اظهاراتی که میکنند و عملکردی که نشان میدهند، کاملاً امضای آن حرفی است که بنده آنوقت میزدم؛ یعنی واقعاً نمیشود به اینها اعتماد کرد.» رهبر معظم انقلاب 11 مرداد امسال هم تصریح کردند«اینکه بنده سالها دائم تکرار میکنم که با آمریکا مذاکره نمیکنیم، ولی بعضیها میگویند آقا مذاکره که اشکالی ندارد، اشکال مذاکره این است آنچه را باید بدهی از شما میگیرد، امّا آنچه را باید بدهد، به شما نمیدهد؛ زورگویی میکند.»
6- وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی گفته «اگر استراتژی خودم را دنبال میکردم، اکنون با مشکل مواجهه نمیشدم». انتظار است آقای ظریف با همان شجاعتی که این سخنان را بیان کرده، با همان شجاعت ترسیمکننده این استراتژی اشتباه را که برای ملت ایران هزینه و خسارت بهبارآورده، به مردم معرفی کند و بگوید اولاً استراتژی طراحی شده از سوی چه کسانی به وزارت امورخارجه تحمیل شده است!؟ ثانیاً به مردم توضیح دهد که چرا زیر بار اجرای استراتژی تحمیلی رفته و از چه موضوعی نگران بوده که مجبور شده آبرو و اعتبار سی ساله خود را فدای اشتباهات دیگران کند تا اکنون با دستاورد هیچ و نقض عهد از سوی آمریکا روبرو شود؟
7-عمق تاسف قضیه اینجاست که آقای ظریف میگوید «به حرف جان کری اعتماد کردم و با صحبت و قول کری اظهارنظر کردم»!!! وی تاکید میکند «جان کری و ارنست مونیز به ما قول دادند اگر قانون داماتو (تمدید تحریمهای ده ساله) به سنا برود جلوی آن را میگیرند»! فقط پاسخ همین یک سوال را بدهند که چرا جان کری و ارنست مونیز جلوی تمدید تحریمهای قانون داماتو را نگرفتند؟!. صدها سوال دیگری که در ذهن مردم و کارشناسان وجود دارد و بارها بیان شده و آنها را به بزدلی و ... متهم کردند، بماند که مردم با فراست خود پاسخ را دریافتهاند. آیا همین یک سخن وزیر امورخارجه کافی نیست تا در برابر آمریکا مواضعی محکم اتخاذ شود و بجای سخن گفتن از پیشران هستهای که هیچ ربطی به برجام و نقض آن ندارد، اقداماتی که دبیر شورای امنیت ملی قبلا از مبهوت و پشیمانکننده بودن آنها خبر داده، در دستور کار قرار گیرد؟! در حالی که آمریکا بد قولی میکند آیا زمان آن فرا نرسیده دولت به قول خود عمل کند، آنگونه که رئیسجمهور در نامه خود به رهبر معظم انقلاب قول داده بود نقض بدعهدی آمریکا را بیپاسخ نخواهد گذاشت.
8-وزیر امور خارجه اگر آن روز به تذکرات مکرر رهبر معظم انقلاب مبنی بر گرفتن تضمینهای لازم از دولت و کنگره و شخص رئیسجمهور آمریکا عمل کرده بود، قطعاً امروز به قول خودش با مشکل روبرو نمیشد و به اشتباه بودن راه رفته اعتراف نمیکرد. نیمه دوم بهمن 93 رهبر معظم انقلاب تذکر داده بودند «آنچه قرارداد بسته میشود بین مسئولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد. اینجور نباشد که طرف مقابل بتواند باز سر قضایای گوناگون، بهانهگیری کند، دبّه در بیاورد، کارها را مشکل بکند».
9- اینکه گفته شود جلسه محرمانه بوده و بخواهند با فضاسازی مردم را نامحرم تلقی کنند، آنگونه که اصل مذاکرات و برجام را از مردم کتمان کردند، با مهمترین شعاری که در روزهای اخیر آقای رئیسجمهور از آن رونمایی کرد، یعنی حقوق شهروندی در تضاد است و باید به این تناقض نیز پاسخ دهند.
10- البته حامیان دولت و تیم رسانهای آنها اعتراف قبلی وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی را که در صحت آنها تردیدی نبود، تکذیب و دروغگویی توصیف کرده بودند تا از فشاری که از سوی افکار عمومی بر پدران معنوی و طراحان اصلی استراتژی مذاکرات هستهای وارد شد، بکاهند. وزیر امور خارجه در یکی از جلسات قبلی کمیسیون امنیت ملی نیز سخنانی از جنس اعترافات هفته گذشته زده بود که به مذاق جریان لیبرال حامی دولت خوش نیامده و مثل امروز به جریانسازی رسانهای روی آوردند. آقای ظریف در آن جلسه با اذعان به اینکه «مکالمه آقای روحانی با اوباما و مذاکرات طولانی با جان کری نابجا بوده»، چند روز بعد در صفحه فیسبوک خود هرچند با ابراز تاسف، تلویحاً آن را تایید کرد و نوشت: «یک ساعت و نیم بحث با نمایندگان در چند جمله خلاصه شده». در آن زمان نیز ابتدا سخنگوی وزارت خارجه اعتراف آقای ظریف را تکذیب کرد و بعد فضاسازیهای سیاسی- رسانهای آغاز شد.
11- در هر صورت نه تکذیب و نه فضا سازی رسانه - سیاسی و نه حتی بیان و تایید این سخنان نیز نمیتواند از مسئولیت سنگین دولت و پدر معنوی جریان لیبرال حامی دولت در قبال این عملکرد اشتباه و هزینه فراوان و جبرانناپذیری که برای ملت و نظام در پی داشته است بکاهد و آنان باید در محضر ملت پاسخگو باشند.