اين مرد كه شهروز نام دارد، جواني 26ساله است كه بعدازظهر پنجشنبه گذشته يكي از مرگبارترين جنايات امسال را رقم زد. او با ورود به خانه پدرزن سابقش در روستاي جهانآبادپايين در چند كيلومتري شهرستان فهرج، 15نفر را كه در اين خانه حضور داشتند به رگبار بست و باعث مرگ 10نفر و مجروح شدن 5نفر ديگر شد. بهدنبال اين جنايت، تحقيقات گسترده پليس براي دستگيري داماد جنايتكار شروع شد و مأموران در بررسيهاي تخصصي متوجه شدند كه وي پس از جنايت به استان سيستان و بلوچستان گريخته و احتمالا قصد دارد از مرز خارج شود. در ادامه مشخص شد كه او اقوامي در شهرستان ايرانشهر دارد و احتمالا به خانه اين افراد رفته است. تحقيقات نشان ميداد كه همراه با شهروز، اعضاي خانوادهاش نيز محل زندگي خود را ترك كرده و گريختهاند. كارآگاهان در ردزنيهاي خود سرانجام به سرنخهايي از فراريان در شهرستان ايرانشهر دست يافتند و جمعهشب گذشته موفق شدند مادر، خواهر و برادر شهروز را سوار بر خودروي پرشيا دستگير كنند. اما هنوز ردي از قاتل فراي نبود.
- گروگانگيري ناكام
كارآگاهان پليس آگاهي سيستان و بلوچستان اطمينان داشتند كه قاتل فراري نيز در ايرانشهر حضور دارد؛ بنابراين محل زندگي اقوام او تحت نظر گرفته شد تا اينكه حدود ساعت 10صبح ديروز تيمهاي گشت پليس موفق شدند اين مرد را در فلكه بسيج شهرستان ايرانشهر شناسايي كنند. مأموران او را محاصره كردند اما پيش از عمليات دستگيري، شهروز كه قمهاي زير پيراهنش مخفي كرده بود آن را بيرون كشيد و به سمت مأموران حمله كرد. سردار رحيمي، رئيس پليس استان سيستان و بلوچستان ميگويد: مرد جنايتكار پس از حمله به مأموران به سمت محلي كه جمعيت زيادي در آنجا در رفتوآمد بودند، گريخت و همان لحظه پسر 25سالهاي را گروگان گرفت و با قرار دادن قمه زير گلوي او، از مأموران خواست كه راه فرارش را باز كنند. مأموران اما با رعايت قانون بهكارگيري سلاح، 2گلوله به پاي وي شليك كردند و مرد جوان روي زمين افتاد و گروگانش آزاد شد. او به بيمارستان ايرانشهر منتقل شد تا پس از درمان اوليه به پليس استان كرمان تحويل داده شود.
- شهروز كه بود؟
يك سال و نيم پيش بود كه شهروز با دخترخالهاش راضيه ازدواج كرد و مدتي بعد زندگي مشتركشان آغاز شد اما اين زندگي فقط 4ماه دوام داشت. راضيه كه از شرارتهاي شوهرش خسته شده بود، وقتي فهميد كه او در قاچاق انسان از افغانستان به ايران نقش داشته و از طرفي روابط غيراخلاقي دارد بر سر اين مسئله با او اختلاف پيدا كرد تا اينكه اختلافات آنها باعث شد كه حدود 8 ماه پيش شهروز همسرش را به خانه خالهاش ببرد و با گفتن اين جمله كه «ميخواهم دخترتان را طلاق بدهم» آنجا را ترك كند. مرد جوان اما تصورش را نميكرد كه جدايي از او خواسته راضيه نيز هست و همسرش پس از آن براي انجام كارهاي طلاق به تكاپو خواهد افتاد. راضيه با تشكيل پرونده در دادگاه، دادخواست طلاق ارائه كرد اما هنوز پرونده آنها به نتيجه نرسيده بود كه شهروز از سوي پليس دستگير شد و به زندان افتاد. آنچه باعث دستگيري شهروز شده بود به اختلاف او با يكي از مغازهداران منطقه برميگشت. ماجرا از اين قرار بود كه شهروز از مرد مغازهدار طلبكار بود اما اين مرد پولي براي پرداخت بدهياش نداشت. جوان شرور نيز با قمه او را تهديد كرد و گفت كه اگر پولش را پس ندهد، وي را خواهد كشت. از آنجا كه هنگام اين اتفاق شاهداني حضور داشتند، مرد مغازهدار از شهروز به جرم تهديد به قتل شكايت كرد و او دستگير شد و پس از محاكمه در دادگاه به تحمل 3ماه و يك روز حبس محكوم شد و به زندان افتاد.
در زماني كه شهروز در زندان به سر ميبرد، همسرش راضيه توانست حكم طلاق غيابي بگيرد و به اين ترتيب رسما از شهروز جدا شد. اما مرد شرور از اين اتفاق برآشفت و او كه باورش نميشد راضيه از او جدا شده باشد، پس از آزادي از زندان سراغ وي رفت و خواست كه دوباره با او ازدواج كند. راضيه اما حاضر نبود تن به زندگي دوباره در كنار مرد شرور دهد و به همين دليل وقتي شهروز تهديدش كرد كه بلايي سر او و خانوادهاش ميآورد باز هم به وي جواب منفي داد. تهديدهاي شهروز ادامه داشت تا اينكه بعدازظهر پنجشنبه، دوم دي ماه آن اتفاق شوم رخ داد. شهروز سوار بر خودروي پژو پرشياي خود راهي خانه شوهرخالهاش شد و در آنجا اعضاي خانواده همسر سابقش و 3نفر از همسايهها را كه در آنجا حضور داشتند به رگبار بست كه در اين ميان 2مرد، 7زن و دختر و يك دختربچه 7ساله به قتل رسيدند.