او به دانشگاه قاهره رفت، از ديدگاه خود درباره غيرقانوني بودن شهركسازيها سخن گفت و آن را به مثابه مانعي برسر روند سياسي براي دستيابي به راهحل بحران رژيم صهيونيستي و فلسطين عنوان كرد.
دوره دوم و نهايي رياستجمهوري او نيز با صدور قطعنامه شوراي امنيت به پايان رسيد كه شهركسازيها را محكوم كرده و خواستار توقف فوري آن شده است.
بهنظر نميرسد كشورهاي چهارگانهاي كه مسئوليت طرح پيشنويس قطعنامه را در موعد مقرر در شوراي امنيت برعهده گرفتهاند (ونزوئلا، مالزي، سنگال و نيوزيلند)، بهطور مستقل، بدون تشويق كاخ سفيد و حمايتهاي شخص اوباما، چنين تصميمي را اتخاذ كرده باشند.
صدور اين قطعنامه در حقيقت، ارسال پيامي قوي به رهبران و مردم اسرائيل است مبني بر اينكه پا را از حد فراتر گذاشته و با نژادپرستي خود، تمامي خطوط قرمز را در نورديدهاند؛ بهطوري كه سياستهاي شهركسازي اين رژيم، نهتنها خطري براي خود آن، بلكه بهطور كلي براي تمامي غرب به شمار ميرود؛ امري كه در سايه بازگشت جنگسرد و بازسازي نفوذ ابرقدرتي مانند روسيه بسيار خطرناك است.
ترامپ در تلاش براي سرپوش گذاشتن بر شكست اقدامات خود در بينتيجه ساختن پيش نويس قطعنامه، تهديد كرد كه سازمان ملل از روز 20ژانويه، (روزي كه بهطور رسمي رئيسجمهور آمريكا خواهد شد) مثل قبل از آن نخواهد ماند اما بايد پرسيد، او چه كاري ميتواند انجام دهد؟ وعدههايش براي انتقال سفارت آمريكا به قدس اشغالي را عملي كند يا قراردادهاي تسليحاتي بيشتري را با رژيم اشغالگر به امضا برساند؟!
آنچه ترامپ تا اين لحظه درك نكرده اين است كه قدرت بزرگ آمريكا در خاورميانه رو به زوال است. اگر ماجراجوييهاي اين كشور، مشابه حمله به عراق تكرار شود، بيش از 5تريليون دلارهزينه خواهد داشت و هر ماجراجويي ديگري نيز بدون شك بيش از دوبرابر اين رقم خرج روي دست آمريكا خواهد گذاشت و ترامپ، بهعنوان يك تاجر كهنهكار بايد با اطلاع كامل از ميزان سود و زيان هر اقدامي در اين حوزه، مسائل را سنجيده و تصميم بگيرد.
اكنون شمارش معكوس براي بهپايانرسيدن تكبر و غرور اسرائيلي، كه در پي ذلت و خواري عربي، به مرحله رجزخواني و تفاخر نيز رسيده بود آغاز شده، موقعيتي كه تلاشهاي زيرميزي برخي دولتهاي عربي بهويژه عربستان سعودي و عربهاي خليجفارس را شدت بخشيده بود.
اكنون خاورميانه در مرحله تغييرات ريشهاي معكوس است؛ تغييراتي كه نشانههاي آن را ميتوان به خوبي، در افزايش گرايش به حضور در ائتلافي كه با قدرت در مقابل آمريكا ايستاده و اخيرا در حلب خودنمايي كرد ديد.4كشوري كه پيش نويس قطعنامه را به شوراي امنيت بردند، (كه همگي غيرعرب بوده و تنها 2كشور اسلامي در ميان آنها ديده ميشود) ضربه باشكوه و قدرتمندي را نه فقطه به رژيم صهيونيستي، بلكه به دولتهاي عربي (بهويژه مصر) نيز وارد كردند؛ درحاليكه با شجاعت اين مسئوليت را پذيرفته، جانب عدالت را رعايت كرده و از تهديدهاي رژيم صهيونيستي نيز نهراسيدهاند، ما ميدانيم هر 4كشور، ازجمله كشورهاي كوچك بوده كه به لحاظ اقتصادي و نظامي، قدرت اندكي دارند. اين كشورها نقابهاي بر جا مانده بر چهره حاكمان جهان عرب را كه در حقيقت به ابزار و حتي چهارپايان متعلق به آمريكا، رژيم صهيونيستي و غرب تبديل شدهاند، از هم گسيخته و ماهيت واقعي آنان را بار ديگر نمايان كردند.
مترجم: سياوش فلاحپور