اين كتاب را «معصومه انصاريان» نوشته كه به همين بهانه پاي صحبتهاي اين نويسنده و مترجم پيشكسوت مينشينيم.
- خانم انصاریان، شما هم مینویسید، هم ترجمه میکنید و هم اهل فعاليتهاي مطالعاتي و پژوهشی هستيد. آیا کار دیگری هم هست که ما خبر نداریم؟
تقریباً نه. تمام وقت و انرژیام صرف نوشتن داستان برای کودکان و نوجوانان، ترجمه و انجام کارهای پژوهشی و نقد کتاب میشود.
- کدام کار را بیشتر دوست دارید؟
به همهي حوزههای کاریام علاقهمندم و هرکدام را در جای خودشان دوست دارم. نوشتن برای بچهها لذت خاص خودش را دارد و ترجمه و پژوهش هم لذت خودش را. اما گاهی بعضی کارهایم را بیشتر دوست دارم.
مثلاً آخرین اثر پژوهشیام کتابی است بهنام «ادبیات مذکر» که در آن از دیدگاه زنمدارانه، 120 کتاب را نقد و بررسی کردهام. برای این کار حدود پنج سال بهطور مستمر تلاش کردهام و مدتها مشغول مطالعه و تحقیق بودم.
خوشبختانه بعد از چاپ هم موردتوجه اساتید قرار گرفت و حتی برخی آن را یک منبع دانشگاهی دانستند. یا در حوزهي کودک و نوجوان کتاب «کارنامهات را قایم کن» ریشه در حالوهوای بچگیهایم دارد و برایم خیلی دلنشین و دوستداشتنی است.
- کتاب کارنامهات را قایم کن، چندمین کتاب تألیفی شماست؟
بعد از دو کتاب که برای کودکان نوشتهام و یک زندگینامهي داستانی برای نوجوانها، این چهارمین اثر تألیفی من است.
- فضای داستانی این مجموعه حدوداً مربوط به 40 سال پیش است. چه مقدار از اتفاقهای کتاب ریشه در واقعیتهای کودکی و خاطرات خودتان دارد؟
این کتاب در واقع حاصل گشتوگذار من است در کوچه پسکوچههای دوران کودکی و نوجوانیام. برگرفته از خاطرات تلخ و شیرین آن دوران است. نه اینکه خاطرهنویسی کرده باشم، نه. در این کتاب از حسهای دوران کودکی و نوجوانیام بهره گرفتهام.
حسهایی که هنوز در وجود من هستند، نمیتوانم آنها را نادیده بگیرم و گاهی دلم میخواهد واکاویشان کنم. حسهایی که روی شخصیت فعلی من بسیار تأثیر داشتهاند.
- نگران نبودید که نوجوانهای امروزی با قصههایی که درکودکی و نوجوانی خودتان رخ داده ارتباط برقرار نکنند؟
راستش چرا. دغدغهي اصلی و مهم من همین بود، چون قرار بود وقایع و خاطراتی را از 40 سال پیش برای نوجوان امروز بگویم که برایش جالب و خواندنی باشد. در این مورد خیلی مردد بودم و بهخاطر همين، این کتاب را ننوشتم تا اینکه اتفاقاتی افتاد که باعث شد روی این تردید پا بگذارم.
آخرینبار در سفری به نیشابور، در جمعی براي حدود 20 کودک و نوجوان چند داستان خواندم که ریشه در خاطراتم داشتند. بعد به آنها گفتم تصور میکنم حالوهوای این نوشتهها خیلی قدیمی است و شما حوصلهي خواندن اینجور داستانها را ندارید. دلم میخواهد بدون تعارف نظرتان را بگویید.
جوابهايی شنیدم که اصلاً انتظارش را نداشتم. مثلاً یکی از نوجوانهای آن جمع که کتابخواني جدي بود گفت كه ما دوست داریم کتاب خوب بخوانیم. مهم نیست مال چه زمانی باشد. یکی دیگر گفت كه ما علاقه داریم بدانیم زندگی نوجوانها در گذشته چهطور بوده.
بعد از آن امیدوار شدم که میتوانم با استفاده از دوران بچگی خودم برای بچههای امروزی داستان خواندنی بنویسم، به شرط آنکه درست بنویسم؛ طوری که به حال و هوا و زبان نوجوان امروز نزدیک باشد.
- پس کتاب را نوشتید و وارد بازار شد. آنطور که انتظار داشتید موردتوجه قرار گرفت؟
خوشبختانه خیلی بیشتر از حد تصورم با استقبال مخاطبان روبهرو شد. از نوجوانها میشنیدم که از کتاب خوششان آمده و این برایم خیلی لذتبخش بود.
- برای بچههایی که اهل نوشتن هستند چه توصیهای دارید؟
بخوانید و بنویسید. خواندن و نوشتن دو بال یک نویسندهاند. بچههایی که به نویسندگی علاقه دارند باید خواندن و نوشتن را با هم پیش ببرند.
پيراهني براي تمام دوران
فرهاد بهمنشير:
تا به حال از پارتيبازي دلتان شكسته؟ شده جلوي چشمتان حق شما را بدهند به كسي ديگر؟ حتماً ميدانيد اسم ديگر تبعيض، پارتيبازي است. يك جور بازي كه فقط يك يا چند نفر از آن لذت ميبرند.
هيچ كس تبعيض را دوست ندارد، مگر آنكس كه به نفعش كاري انجام شده است. اما آدمهاي صريح و منطقي هميشه در برابر تبعيضها اعتراض كردهاند و خواهان برقراري عدالت بودهاند.
تازگيها كتابي خواندم كه حرف اصلياش همين بود. تبعيض در خانواده. راوي داستانهاي اين كتاب «ستاره» است. او دختري است كه نسبت به برخوردهاي نادرست مادرش اعتراض دارد.
مادري مهربان كه البته براي پسرهايش حق بيشتري قائل است و سهم بيشتري به آنها ميدهد. حتي از ستاره كه با نمرهي خوبي قبول شده، ميخواهد براي ناراحت نشدن برادرش سكوت كند، حتي كارنامهاش را نشان ندهد.
ستاره به كارهاي هنري و ادبيات هم علاقه دارد. اينجا هم مادر سر راهش سد ميبندد و ميخواهد او را ناديده بگيرد. اما ستاره كه در حال بزرگشدن و پوستانداختن است، گوشه نشيني را نميپسندد و ميخواهد به نيازهاي او هم توجه شود.
«كارنامهات را قايم كن» شش داستان كوتاه دارد. داستانهايي با شخصيتهاي يكسان، اما در موقعيتهاي گوناگون. شايد برخي از داستانها كمي كشدار و طولاني باشند، اما حرفشان و نحوهي بيان نويسنده طوري است كه خوانندهي امروزي را جذب ميكند.
گويي معصومه انصاريان مادري مهربان است با يك كمد تجربه و اندوخته. گويي اين مادر حالا نشسته و تجربههايش را از كشوها و قفسهها بيرون ميآورد و مادرانه به ما نشان ميدهد و دربارهشان حرف ميزند.
با اينكه اتفاقهاي داستان مربوط به سالها پيش است، اما هنوز هم خواندني و قابل درك هستند. مثل لباسهايي از گذشته كه هنوز هم ميتوانند به قامتت خوش و زيبا بنشينند. تو گويي آنحرفها هنوز خريدار دارند. گويي پس از سالها هنوز برخي چيزها و عادتها و رفتارها عوض نشده و بايد براي تغيير آن كاري كرد.
تصويرگر كارنامهات را قايم كن، مهشيد راقمي است و نشر پيدايش اين كتاب را به قيمت 8500 تومان منتشر كرده است.