هركدام از روزنامهنگاران در هر روزنامهاي كه كار ميكنند با عشق به شغلشان و با عشق به كشور و جامعهشان روز را شب ميكنند. بخش زيادي از اين علاقه ريشه در اين حس متفاوت دارد كه ميتوان با قلم خود سخن مردم را گفت، مشكلات جامعه را مطرح و نيازهاي مردم را از مسئولان مطالبه كرد. حالا تصور كنيد اين حس چگونه خواهد بود اگر در يك پروژه بزرگ و سراسري بتوان گامي قطعي و حتمي براي بخش بزرگي از محرومترين و آسيبپذيرترين قشرهاي جامعه برداشت. سبقت مجاز همشهري بخشي است كه با هدفي والا و خاص در همين زمينه شروع به فعاليت كرد؛ بخشي كه در كنار ترويج فرهنگ كار خير، مشكلات سوژههاي عيني را نيز تا حدودي حل ميكند. تجربه ديدن و لمس كردن زندگيهاي سخت بسياري از سوژهها و همينطور تجربه حس شيرين باز شدن گرهاي از مشكلاتشان بعد از انتشار هر گزارش بهدست مخاطبان هميشه همراه همشهري چنان بينظير و خاص است كه هربار انرژي مضاعفي را به تيم ما در سبقتمجاز تزريق ميكند.
بارها شده است كه يكي از خبرنگاران با شور و هيجان تماس گرفته و از نتايج مثبت و تغييراتي كه در زندگي سوژههايمان بعد از انتشار گزارششان در صفحه سبقتمجاز خبر داده حاصل شده و در آن لحظات همگيمان انسانهاي خوشبختي بوديم كه از زندگي و حرفهمان لذتي غيرقابل وصف ميبرديم. اما نزديك به يك سال و نيم پيش بود كه در تحريريه روزنامه جلسهاي ويژه بين چندگروه مختلف با محوريت گروه اجتماعي برگزار شد و در آن يك طرح ويژه براي پيگيري همهجانبه و شبانهروزي خبرنگاران مطرح شد. «طرح 6ميليون نفر» كه براساس آن براي نخستين بار در ايران، 6ميليون نفر از هموطنانمان كه در فقر مطلق به سر برده و توانايي كاركردن ندارند تحت پوشش كامل نظام مقدس جمهوري اسلامي قرار بگيرند. اين تحت پوشش بودن با پرداختهاي ماهانه 50هزارتوماني بهزيستي و كميته امداد به خانوادههاي بعضا 5نفره تفاوت دارد. اين تحت پوشش بودن يعني آموزش رايگان، يعني بهداشت رايگان و يعني تعيين يك مستمري قابل قبول براي گذران امور زندگي. چهكسي از تصور تحقق چنين امري به وجد نميآيد؟ اين شد كه همه شروع بهكار كرديم. بيشترين زحمات را گروه اجتماعي كشيد.
ما در سبقت مجاز سراغ نمونههاي عيني رفتيم؛ سراغ پدر از كار افتاده و قطع نخاعي كه با 3فرزند خردسالش بهناچار با ماهي 80هزار تومان زندگي ميكرد! زندگي كه نه، تنها ميتوان گفت نفس ميكشيد تا زنده بماند! سراغ پيرمردي كه توان راهرفتن نداشت اما با ماهي 30هزار توماني كه ميگرفت حتي توانايي تأمين غذاي خود را نيز نداشت. اما «سبقتمجاز» بهمعناي واقعي را همكاران عاشق من به نمايش گذاشتند؛ همكاراني كه در سرويسهاي مختلف روزنامه و در رسانهها و سايتهاي متعدد به جد پيگير وضعيت اين 6ميليون نفر شدند و از نماينده مجلس گرفته تا مسئولان دولتي را با سؤالات خود و طرح موضوع، درگير اين ماجرا كردند و با پيگيريهاي مداوم خود صداي واقعي 6ميليون نفر از محرومترين اقشار جامعه شدند. شدند همان پيرمردي كه توان راه رفتن نداشت و از نمايندگان حق خود را مطالبه كردند. شدند همان پدر ازكارافتاده با 3 فرزند خردسال كه از مسئولان توجه بيشتر و پيگيري را تقاضا كردند. اينگونه بود كه بعد از نزديك به 20ماه اين طرح به ثمر نشست و در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيد. حالا يكي از بزرگترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي در زمينه رسيدگي به امور مستضعفان به ثمر نشسته است و باني آن كسي نبوده است مگر همان روزنامهنگاران و خبرنگاران عاشقي كه حالا همه سبقتمجازي شدهاند. لذت عجيبي دارد كار كردن و زندگي در كنار كساني كه هر يك عاشقند و هر يك عضوي از سبقت مجازند؛ عمرشان دراز و قلبشان روشن باد.