عده زيادي از اينكه چرا به اين فرد مرخصي داده شده بود، گلايه كرده بودند، اما در ميان ديگر واكنشهاي مردم به اين خبر عدهاي از آنها از اينكه اين قاتل مجازات جايگزين نگرفته بود، خوشحال بودند. اين نشان ميدهد كه هنوز خيلي از مردم آگاهي چنداني درمورد مجازاتهاي جايگزين حبس ندارند و حتي سوءتفاهمي نسبت به اين موضوع مهم در جامعه وجود دارد. مجازاتهاي جايگزين، خردهمجرمان را در بر ميگيرد نه محكوماني كه بهخاطر جرمهاي سنگين دستگير شدهاند. مجازاتهاي جايگزين حبس شامل مجرماني ميشود كه تخلفهاي ساده و كوچك داشتهاند كه نياز به تنبيه دارند، اما زندان يك تنبيه مناسب نيست. وقتي چنين تصوري از مجازات جايگزين در مردم وجود دارد، يعني بايد در زمينه آگاهسازي مردم از مجازاتهاي جايگزين حبس بيشتر كار شود.
رسانهها و دستگاه قضايي بايد براي مردم تصوير درستي از مجازاتهاي جايگزين ترسيم كنند. بدبيني مردم به اين كليدواژه تبعات منفي دارد، چرا كه تحقق اين هدف تنها با قانون، بخشنامه و آييننامه شدني نخواهد بود بلكه حتما به فرهنگسازي و باور همه مردم احتياج دارد. مردم بايد بدانند كه با فراگير شدن مجازاتهاي جايگزين، قاتلان و مجرمهاي خطرناك تردد آزادانه نخواهند داشت و قانون در مورد آنها همچنان سختگيرانه عمل ميكند. اين را كه رسانهها نمونههايي از مواردي كه منجر به صدور حكم مجازات جايگزين شده پوشش بدهند، به شكلگيري درك درستي از اين موضوع كمك ميكند.