دوربین بر دوش و سوژه منتظر
عکسهایی بینظیر و باشکوه
چشم من از لابهلای فکرها
ناگهان سُر میخورد سمت درخت
برگهایش خشک و زرد از آفتاب
آه طفلک این درخت تیرهبخت
گرچه حالا از سر ما برگها
سایههای سبز را برداشتند
دوربین و پایه آمادهست چون
برگهای خشک هم دل داشتند