ظهر روز هفتم ارديبهشتماه سال94، به سيدمجتبي حسينپور، بازپرس جنايي وقت تهران خبر رسيد مردي 68ساله در خانهاش واقع در بلوار فرحزادي به قتل رسيده است. اين جنايت را پيك موتوري يك صرافي كه مبلغ 30هزار دلار به اين خانه برده بود، به پليس خبر داده بود. با حضور تيم بررسي صحنه جنايت در محل حادثه، پيك صرافي به آنها گفت: از اين خانه با صرافي ما تماس گرفتند و درخواست 30هزار دلار كردند. من هم همراه با دستگاه پوز سيار صرافي به اينجا آمدم و مرد جواني در را باز كرد و دلارها را تحويل گرفت. منتظر بودم او با عابربانكش پول دلارها را پرداخت كند اما او مدام به اتاق خواب ميرفت تا اينكه به او مشكوك شدم و دنبالش رفتم و در اتاق خواب يك جسد ديدم. ميخواستم فرار كنم كه مرد جوان ناگهان اسلحهاي را به سويم گرفت و با تهديد دست و پايم را بست و با سرقت دلارها از آنجا فرار كرد و من هم دقايقي بعد به سختي خودم را آزاد كردم و با پليس تماس گرفتم.
بررسيها نشان ميداد مقتول صاحب خانه است كه از مدتي قبل بهتنهايي زندگي ميكرد. او وضعيت مالي خوبي داشت و معاينه جسد حاكي از آن بود كه بهدليل اصابت گلوله به قتل رسيده است. از سويي 2بست پلاستيكي نيز دور گلويش محكم شده بود.
- دستگيري متهم در باند فرودگاه
در جريان تحقيقات معلوم شد كه از چند روز قبل مردي 30ساله به خانه مقتول رفتوآمد ميكرد كه بعد از اين حادثه ناپديد شده است. به اين ترتيب تحقيقات براي يافتن اين مظنون ادامه يافت تا اينكه 42روز بعد افسران آگاهي به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد اين مرد قصد دارد از طريق فرودگاه مهرآباد به آبادان سفر كند. زماني كه مأموران به فرودگاه رسيدند مرد تحت تعقيب از سالن ترانزيت سوار اتوبوس شده بود اما پيش از آنكه قدم به پلكان هواپيما بگذارد، دستگير شد. او در همان تحقيقات مقدماتي به قتل مرد ثروتمند اعتراف كرد و گفت: چون با همسرم اختلاف داشتم در خانه مقتول زندگي ميكردم. يك روز او از من خواست برايش يك كلت كمري بخرم. من هم اين كار را كردم اما روز حادثه درحاليكه كلت در دست من بود ناخواسته يك گلوله شليك شد و به كتف صاحبخانه برخورد كرد. چند دقيقه بعد يك پيك موتوري 30هزار دلار آورد.
من هم با تهديد دلارها را از او گرفتم و فرار كردم. صبح ديروز در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي محسن زالي بوئيني و با حضور قاضي اسلامي برگزار شد، فرزندان مقتول بهعنوان اولياي دم براي قاتل پدرشان در خواست صدور حكم قصاص كردند. در ادامه متهم درحاليكه سرش را پايين انداخته بود، اتهام قتل عمدي را قبول كرد و گفت: من شرمنده فرزندان مقتول هستم اما باور كنيد كه من ناخواسته مرتكب قتل شدم. وي ادامه داد: طي چند روزي كه با مقتول زندگي ميكردم، او گفت كه احساس ناامني ميكند. از من خواست كه برايش يك كلت تهيه كنم.من هم همين كار را كردم. روز حادثه كلت دست من بود كه ناخواسته يك گلوله شليك شد و به كتف وي برخورد كرد. وقتي بالاي سرش رفتم او فوت شده بود. خيلي ترسيده بودم. همان موقع زنگ خانه به صدا در آمد و يك پيك موتوري از صرافي دلار آورده بود. جسد را بلند كردم و به اتاق خواب بردم. در را براي پيك باز كردم.
او با خودش 30هزار دلار آورده بود و عجله داشت. چند مرتبه به اتاقي كه جنازه در آن بود رفتم. فكر ميكردم ممكن است مقتول دوباره زنده شود. به همين دليل از ترس تسمهاي پلاستيكي دور گلويش بستم. همان موقع پيك صرافي به من مشكوك شد و وارد اتاق شد. وقتي جسد را ديد ميخواست با اسپري اشكآور به من حمله كند كه من كلت را به طرفش گرفتم و دست و پايش را بستم و با برداشتن دلارها فرار كردم. متهم درحاليكه اشك ميريخت، ادامه داد: باور كنيد من قصد كشتن صاحبخانه را نداشتم و اين ماجرا اتفاقي بود. در پايان هيأت قضايي براي صدور رأي وارد شور شدند.
- شليك گلوله اتفاقي بود
متهم ميگويد كه اسلحه بدون اراده او شليك كرده است. او در گفتوگو با همشهري جزئيات بيشتري از اين حادثه را بازگو كرد.
چند سال داري و تا چه مقطعي درس خواندهاي؟
32ساله هستم و ليسانس كامپيوتر دارم و مهندس كامپيوتر بودم.
چطور با مقتول آشنا شدي؟
چون با همسرم اختلاف داشتم با مقتول همخانه شده بودم.
چطور شد كه تصميم گرفتي صاحب خانه را به قتل برساني؟
باور كنيد عمدي در كار نبود. نميدانستم كه اسلحه مسلح است. قصد شليك نداشتم و از طرفي آن موقع كلت را به سوي او نيز نگرفته بودم. شليك گلوله اتفاقي بود.
با 30هزار دلار مسروقه چه كردي؟
2هزار دلار آن را به همسرم دادم. با 7هزار دلار آن يك خودروي سواري خريدم. بخش ديگري را هم براي رهن يك آپارتمان هزينه كردم و بقيه دلارها را هم در حياط محل كارم مخفي كردم اما بعد وقتي با مأموران به آنجا رفتيم، نتوانستم پولها را پيدا كنم.
با خانواده مقتول چه حرفي داري؟
شرمنده آنها هستم و پشيمان.اميدوارم من را ببخشند.