حال اگر اين تحريم عليه ساختاري چون غزه در مساحت 360كيلومترمربع (آن هم با زيرساختهايي بسيار ابتدايي و عقبمانده) و در عين حال جمعيتي بيش از يك ميليون و 880هزار نفر باشد كه يكي از پرتراكمترين مناطق جهان را ايجاد ميكند، به يك فاجعه بسيار بزرگ بشري تبديل ميشود كه بسياري از ملل را مجبور به تسليمشدن ميكند. اما مقاومت مردم اين منطقه آن هم بعد از 3جنگ شديد و ويرانگر، نشان داده كه ايمان به هدف و آرماني برحق ميتواند پتانسيل مهمي براي نهتنها ادامه بقا بلكه رسيدن به پيروزي باشد. در غزه چه ميگذرد؟ مردم اين شهر چگونه زندگي ميكنند؟ رويكرد و نگاه آنها به زندگي، آينده و مقاومت چگونه است؟ آنها چه نوع نگاهي به فضاي پيراموني خود و امت اسلامي و بهويژه جمهوري اسلامي ايران دارند؟ انتظارشان از ملل جهان چيست و از همه مهمتر آيا اين فشار و محاصره توانسته است آنها را از هدف اصليشان يعني مقاومت دور كند يا خير؟ همه اينها پرسشهايي است كه طي گفتوگو با يك فلسطيني ساكن اين منطقه مطرح كردهايم. هشام ساقالله يك فلسطيني معلول و يكي از فلسطينيان فعال در فضاي مجازي است. او نه عضو حماس است و نه جهاد اسلامي و تنها از ديد يك شهروند عادي غزه، مسائل را ميبيند.
- خود را معرفي كنيد؛ چند سال داريد و از چه معلوليتي رنج ميبريد؟
قبل از هر چيزي متشكرم كه تلاش ميكنيد بخشهايي از مشكلات و دشواريهاي زندگي در منطقه همواره در محاصره غزه را منعكس كنيد. اين كار براي ما و جامعه ما ارزش فوقالعادهاي دارد. من هشام ساق الله هستم. در سال 1963 در غزه به دنيا آمدم. در سن 2سالگي به فلج اطفال مبتلا شدم و بهدليل نبود امكانات و عدمرسيدگي اشغالگران صهيونيست قدرت حركت را از دست دادم و از آن زمان به بعد با وجود انجام تعداد زيادي عمل جراحي نتوانستم روي پاي خود بايستم و حالا مجبور هستم روي صندلي چرخدار زندگي كنم. سال 1982 وارد دانشگاه اسلامي غزه شدم و فارغالتحصيل اين دانشگاه هستم.
با آغاز انتفاضه اول در دهه90 ميلادي فعاليت مطبوعاتي خود را آغاز كردم. در آن زمان تقريبا خبري از خبرنگار و پوشش خبري براي فعاليت مبارزان انتفاضه نبود؛ از اين رو من با وجود مشكلات جسمي وارد اين عرصه شده و اخبار و گزارشهاي خود را براي رسانهها ارسال ميكردم و تا به امروز نيز به شكلي داوطلبانه و غيرمتمركز با بسياري از رسانهها همكاري دارم. در فضاي مجازي نيز صفحهاي دارم كه تلاش ميكنم مشكلات مردم فلسطين بهطور اعم و غزه بهطور اخص را در آن منعكس و بازگو كنم. بهطور كلي بيشتر روي مشكلات سياسي- اقتصادي اين منطقه تمركز دارم و به لطف خدا، مخاطبان قابلتوجهي هم پيدا كردهام. از نظر گرايش سياسي هم از دوره دانشگاه من طرفدار جنبش فتح هستم.
- اين روزها هشتمين سالگرد جنايات اشغالگران صهيونيست عليه نوار غزه در جنگ 22روزه را پشت سر ميگذاريم. مردم غزه بعد از اين جنايت جنگي بزرگ چه شرايطي دارند؟ زندگي در اين نقطه از فلسطين بعد از آن جنگ ويرانگر چگونه سپري ميشود؟
از زمان حضور صهيونيستها در سرزمين فلسطين جنايات آنها عليه اين ملت و سرزمين آغاز شده و لحظهاي هم متوقف نشده است. پيشينه اين جنايات به قبل از سال 1948 و اعلام تشكيل رژيم صهيونيستي بازميگردد. از زماني كه دولت انگليس زمينه انتقال مهاجران صهيونيست را به فلسطين فراهم كرد، ملت فلسطين قرباني جنايات آنان است و هر دوره به شكلي در معرض آن قرار ميگيرد. اما محاصره نوار غزه كه از 10سال پيش تا به امروز ادامه دارد جنايت بزرگي است كه عليه بشريت و بر ضدتعداد زيادي از انسانها؛ از نوزادان و كودكان گرفته تا سالخوردگان و زنان باردار در سكوت و بايكوت كامل رسانهاي انجام ميشود. صهيونيستها بيش از يك دهه است كه با كمك و حتي همكاري كشورهاي عربي مانع از ورود بسياري از اقلام و مايحتاج زندگي مردم غزه شدهاند. امروز مردم غزه با حداقلها زندگي ميكنند درحاليكه اين صهيونيستها هستند كه مشخص ميكنند چه روزي مردم غزه اجازه بهرهمندي از چه كالاي ضروري يا غذايي را پيدا ميكنند.
نوار غزه امروز زندان بزرگي است كه بيش از يك ميليون انسان در آن زنداني شدهاند. صهيونيستها نهتنها اجازه ورود سيمان و مصالح ساختماني را براي بازسازي خرابيهاي جنگهاي ويرانگر عليه آن نميدهند بلكه حتي گاه اجازه ورود موادغذايي، مواد دارويي و وسايل پزشكي را هم به اين منطقه ندادهاند. بيماران و مردم اين منطقه صرفا در مواردي خاص و انگشت شمار اجازه خروج از غزه و مسافرت چه در داخل فلسطين و چه خارج از آن را پيدا ميكنند. اگر فردي در غزه دچار بيماري شود به اين معني است كه خانوادهاش بايد در سايه كمبود شديد امكانات و وسايل پزشكي شاهد مرگ تدريجياش باشد. كودكان فلسطيني از بدو تولد بايد با كمبودها زندگي كنند. براي كودكان زير 10سال غزه برخي از امكانات كودكان طبقه متوسط در بسياري از كشورهاي جهان نهتنها يك رؤيا بلكه شايد غيرقابل تصور باشد. مردم غزه حتي از امكانات پيشپاافتادهاي به نام برق هم بيبهره هستند. برق در قرن بيستويكم در نوارغزه كالايي بسيار لوكس است كه صرفا براي كمتر از 3ساعت فراهم ميشود و مردم مجبور هستند تمامي فعاليتهايي كه مستلزم وجود برق است را در اين مدت كوتاه انجام دهند. همين يك نكته شايد بتواند منعكسكننده دشواري زندگي در غزه براي خوانندگان روزنامه شما باشد.
- در چنين شرايطي مردم غزه چه نوع نگاهي به مقاومت عليه رژيم صهيونيستي دارند. همه خوب ميدانند كه تمامي اين فشارها و مشكلتراشيها بهدليل مقاومت مردم اين منطقه عليه رژيم صهيونيستي است. آيا از مقاومت عليه اشغالگران خسته نشدهايد؟
ببينيد! اگر مشكلات، كمبودها، جنگها و آمار بالاي مرگومير در ميان مردم غزه يك حقيقت غيرقابل انكار است، اگر شرايط زندگي در اين نقطه از كره خاكي در هزاره سوم نسبت به بقيه نقاط جهان چندين دهه عقبتر است، اما اين حقيقت را هم هيچ فردي در دنيا نميتواند منكر شود كه تمامي مردم غزه، بله تمامي آنها از مقاومت حمايت كرده و همراه و همگام با آن قدم برميدارند. مردم غزه تمامي مشكلات را به جان ميخرند اما هدف آنها پيروزي بر اشغالگران است. امروز مردم غزه چشم خود را بر امكانات رفاهي و حتي حداقل نيازهاي خود ميبندند اما حاضر نيستند از اصول و چهارچوبهاي آزادي فلسطين چشمپوشي كنند؛ گرچه متأسفانه برخي از گروههاي فلسطيني برنامه آزادي فلسطين را صرفا روي كاغذ دنبال ميكنند و صرفنظر از آبشخورهاي مذهبي يا مليگرايي با گرايش به سوي فعاليتهاي سياسي و بازيهاي كثيف آن، نهتنها قطب نماي آزادي فلسطين را گم كردهاند بلكه در تأمين امكاناتي كه هر صاحب قدرتي موظف به فراهم كردن آن براي افراد تحت حاكميت خويش است، عرصه را بر اين ملت تنگتر كردهاند. جنايات رژيم صهيونيستي در جنگهاي اخيرش در نوار غزه در مقابل كارنامه طول و دراز جنايات صهيونيستها عليه فلسطين تنها بيانگر يك مقطع كوچك از اين جنايات است. تفاوت اين جنايات با جنايات گذشته صرفا در اين است كه در دهههاي گذشته اين توجه رسانهاي وجود نداشت اما جنگهاي اخير تا حدي زير چتر رسانهاي قرار گرفته و بخش كوچكي از ددمنشيها صهيونيستها و حاميانشان عليه ملت فلسطين نمايان شده است.
- نظر مردم غزه در مورد جنگ 51روزه چه بود؟ آنها چه نوع نگاهي به اين جنگ دارند؟
بيترديد نهتنها مردم غزه بلكه هيچ تحليلگر منصفي نميتواند پيروزي مردمي در محاصره و با دست خالي را در مقابل يكي از قدرتمندترين ارتشهاي جهان كتمان كند. اما اين جنگ صرفا 51 روز نبود، بلكه اين جنگ، قبل از سال 1947آغاز شد و تا به امروز نيز ادامه دارد.
اگر در سالهاي 2008 و 2014صهيونيستها با موشك و گلوله به جان مردم غزه افتاده بودند امروز با بحران آفريني و فراهمكردن زمينه اختلاف و تفرقه و دامن زدن به مشكلات داخلي بين رامالله و غزه و بين فتح و حماس سعي در فرسوده كردن بدنه مقاومت دارند. امروز ملت فلسطين در نوار غزه ميتواند با سري برافراشته اعلام كند كه موفق شده است در مقابل جنايات و بمبارانها كه موجب ويراني خانه و تخريب زيرساختهاي زندگياش شده، مقاومت كند اما اين حملات در مقابل هجمه بزرگي كه موجب چنددستگي سياسي شده چيزي محسوب نميشود.
امروز مردم فلسطين به همان اندازه كه بهدنبال آزادي سرزمين خود از لوث اشغالگران صهيونيست هستند، با همان شدت و انگيزه و شايد بيشتر خواهان پايان يافتن اختلافات داخلي هستند زيرا بيترديد ميتواند موجب تضعيف قدرت انتفاضه و مقاومت شود. براي ملتي كه خود را براي يك رويارويي سرنوشت ساز با دشمن صهيونيستي آماده ميكند بهطور حتم چنين اختلافاتي غيرقابلتحمل است.
ما 3جنگ ويرانگر را پشت سر گذاشتهايم؛ 3 جنگي كه بهطور حتم فرسايش بسيار زيادي را براي نوار غزه به همراه داشته است. در اينكه فلسطينيان از اين سه جنگ پيروز خارج شدند شكي نيست اما هرگز نبايد چشم خود را بر واقعيتها ببنديم و انكار كنيم كه صهيونيستها و همراهانشان در منطقه و حتي سازشكاران فلسطيني بهدنبال آن بوده و هستند كه اين پيروزي را براي ملت فلسطين تحريف كرده و از آن سوءاستفاده كنند.
گرچه رژيم صهيونيستي و هوادارانش تلاش كردند در جريان مذاكرات آتش بس جنگ سوم اينگونه وانمود كنند كه اين آتشبس ميتواند امتيازات زيادي را از لحاظ بهبود وضعيت زندگي براي ساكنان نوار غزه به همراه آورد اما من بهعنوان يكي از افرادي كه در اين منطقه زندگي ميكنم بايد به شما بگويم كه آتشبس با رژيمصهيونيستي هيچچيز براي ما به همراه نداشته است.
رژيم صهيونيستي به وعدههاي خود پايبند نبود و همه قولهايي كه به طرف مصري در مقابل توقف جنگ توسط گروههاي مقاومت داده بود، شكسته است.
صرفنظر از بدعهديهاي صهيونيستها، امروز تنها برگ برنده مقاومت از اين جنگ، اسراي صهيونيستي است كه مقاومت اشارههايي به آن داشته است. شايد بتوان از اين برگ برنده براي آزادي شماري از اسراي فلسطيني در بند رژيم صهيونيستي استفاده كرد.
تمامي مردم فلسطين صرفنظر از محلي كه در آن زندگي ميكنند؛ چه كرانه باختري و چه نوار غزه، همراه و همسو و هوادار مقاومت و آزادي فلسطين هستند. اما اين ملت با توجه به تجربه مبارزاتياي كه دارد خوب ميداند چه مقاومتي واقعي است وچه مقاومتي صرفا براي كسب امتيازات سياسي و ظاهرسازي است.
متأسفانه برخي از گروههاي فلسطيني كه روزگاري بهدنبال مقاومت بودند به سوي فعاليتهاي جانبي، سياسيورزي و زدوبندهاي آن لغزيدهاند وبه اين خاطر سمت وسويشان از محور مقاومت به سوي طرفهاي ديگري منحرف شده ومتأسفانه منافع شخصي و جناحي را بر آرمانهاي اصلي مردم ترجيح ميدهند.
- شرايط زندگي در اين منطقه را چگونه توصيف ميكنيد؟ شما با توجه به شرايط جسمي حتما مشكلات مضاعفي داريد. از تجربيات خود در اين زمينه صحبت كنيد؟
گاهي برخي از جوانها از من ميپرسند، چرا نبايد ملت فلسطين همانند بقيه مردم جهان از حداقل امكانات ادامه زندگي بهرهمند باشد؟ چرا ما همانند بقيه مردم جهان نميتوانيم هر وقت كه خود اراده كنيم و دلمان بخواهد مسافرت كنيم؟ اين مسافرت صرفا به خارج از مرزهاي فلسطين نيست بلكه حتي برخي از برادران سالهاست كه بهدليل محاصره نوار غزه قادر به ديدار با برادر خود در كرانه باختري نشدهاند.
والدين ساكن نوار غزه همواره بايد به اين پرسش كودكان خود پاسخ دهند كه چرا كودكان بقيه نقاط جهان با آنها متفاوت هستند، از اينرو كودكان در نوار غزه بايد خيلي زود بزرگ شوند.
در مورد تجربه شخصيام بايد بگويم يكي از موشكهاي رژيم صهيونيستي خانه مرا تخريب كرد. تنها چند لحظه قبل از اصابت موشك به همراه خانوادهام موفق به فرار از آن شديم اما هيچچيز از اثاثيه خانهام را سالم از زير آوار خارج نكردند. حتي لباسهايمان هم در جريان اين حمله موشكي سوخت و تنها چيزي كه بعد از اين حمله برايمان ماند همان لباسهاي تنمان بود. بهدليل كارشكني رژيم صهيونيستي هنوز موفق به ساخت آن خانه نشدهايم. مجبور شدم همه مايحتاج زندگي را مجددا بخرم؛ امري كه باعث شد ليست بدهكاريهايم هم افزايش پيدا كند. اميدوارم روزي برسد كه به خانهاي كه تمامي پس انداز زندگيام را براي بهدست آوردن آن خرج كرده بودم بازگردم!
به هر شكل هماكنون مجبورم در كنار خانواده برادرم و در بخشي از آپارتمان او زندگي كنم، مجبور شديم براي زندگي، اين آپارتمان را با وسايل مختلف نصف كنيم و به اميد روزهاي بهتر و رسيدن به سطح زندگي عادي در چنين شرايطي به زندگي خود ادامه دهيم.
من هماكنون حدود 17سال است كه نتوانستهام از غزه خارج شوم يا به تعبيري بهتر به من اجازه داده نشده است كه از اين منطقه خارج شوم. آخرين بار سپتامبر 2000بود كه موفق شدم يك مجوز ورود به قدس بگيرم و به زيارت مسجدالاقصي بروم. اما از آن به بعد به هيچ عنوان اجازه خروج از غزه به من داده نشده است. حتي چندي پيش كه كنگره فتح در كرانه باختري برگزار شد و باوجود آنكه صهيونيستها متعهد شده بودند به همه اعضاي كنگره اجازه حضور بدهند، اين اجازه براي من و بسياري از افراد ديگر صادر نشد تا من هم از طريق ويدئو كنفرانس در آن حضور پيدا كنم.
بايد اعتراف كنم من هم همانند اكثر مردم سفر را دوست دارم و حتي بايد بگويم كه مشتاقانه منتظر يك سفر هستم. دلم لكزده براي يك سفر ساده. اما متأسفانه رژيم صهيونيستي غزه را به يك زندان بزرگ تبديل كرده است. زندانيان گاهي ميتوانند با تعهدهاي مختلف به ديدار خانواده خويش بروند اما مردم غزه همين امكان ساده را نيز اغلب ندارند. البته اين تفاوت وجود داردكه در زندان زندانبان متعهد به تأمين غذا و درمان زندانيان خويش است اما مردم زنداني در غزه مجبور هستند در شرايطي بسيار سخت به امرامعاش پرداخته و غذا و داروي خود را تأمين كنند.
- يعني شما در يك زندان با شرايط خاص به سر ميبريد؟
بله بايد بگويم كه مردم غزه در يك شرايط خاص بهسرميبرند. امروز اين مردم در محاصرهاي مركب و زنداني
تودرتو گرفتار شدهاند؛ از يك سو مصر مرز خود را روي مردم بيپناه غزه بسته است، تشكيلات خود گردان هم با محاصره و كارشكني به عاملي مضاعف براي مشكلات اين منطقه بدل شده است، درحاليكه حلقه اصلي اين محاصره را نيز رژيم صهيونيستي بهعهده دارد، وكشورهاي غربي و عربي نيز با سكوت وحتي همكاري خويش بر دامنه اين فشارها ميافزايند. درواقع ما در يك منطقه ويران شده بر اثر جنگ و در زنداني مركب به سر ميبريم.
- ايران متشكريم!
واقعا نميدانم در مورد مردم ايران چه بگويم. ملت و دولت ايران با هر آنچه ممكن بود و ميتوانست از مردم غزه و مقاومت فلسطين حمايت كرده و ميكند. اين حمايت، همهجانبه و بسيار گسترده بود، اين كمكها چيز پنهاني نيست بلكه ما با كمك ايران به سوي صهيونيستها شليك كرده و آنها را به تسليم واداشتيم كه اين را نيز مديون جمهوري اسلامي ايران هستيم.ملت فلسطين و نيروهاي مقاومت در واقع با حمايت ايران بود كه موفق شدند در مقابل ماشين جنگي رژيم صهيونيستي مقاومت كنند و نظاميان صهيونيست را به زانو درآورند.
همگان بيلبوردهاي نصب شده در خيابانهاي غزه را بعد از جنگهاي سهگانه و نوشته «ايران متشكريم» را ديده وبه ياد دارند. اين خود گوياي قدرداني ملت فلسطين و مردم غزه از حاميان واقعي خويش است.بسياري از مجروحان انتفاضه در ايران معالجه شدهاند، بسياري از جوانان فلسطيني در ايران تحصيل كردهاند، مردم ايران همواره دوست مردم فلسطين بوده و هست و هرگز تسليم سفارت رژيم صهيونيستي در ايران به نماينده سازمان آزاديبخش فلسطين از ياد وخاطره فلسطين محو نخواهد شد.
با وجود همه همسوييها يا اختلاف در مواضع يا نظرات بين دو طرف، جمهوري اسلامي ايران و ملت فلسطين در رابطه با جنگ با متجاوزان و آزادي فلسطين با يكديگر اتفاق نظر كامل دارند و ملت فلسطين نيز قدردان اين موضع تهران است.
ملت ايران ملتي مسلمان است كه بهطور مطلق از مقاومت ملتفلسطين حمايت ميكند و يكي از طرفهايي است كه تلاش ميكند به هر شكل ممكن اين محاصره و فشار از بين برود. اميدوارم كه اين طايفهگري و اختلافاتي كه دشمنان امت اسلامي در ميان اين امت ايجاد كردهاند زدوده شده و بار ديگر همسويي بين امت اسلامي بهوجود آيد؛ بهويژه كه مسئله فلسطين ميتواند به بستر مناسبي براي اين همسويي و اتحاد تبديل شود.