تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۳

همشهری‌آنلاین: صحبت‌های سروش صحت از شخصیت‌پردازی ویژه‌ی این سریال و ترفندهایی که باعث شده «لیسانسه‌ها» مورد استقبال قرار بگیرد

«عالی شد ولی یه بار دیگه می‌گیریم»؛ این جمله پراستفاده‌ترین عبارت سروش صحت است وقتی که روی صندلی کارگردانی یک کار می‌نشیند.

وسواس او موقع ضبط کار به قدری زیاد است که ممکن است برای یک پلان بیشتر از 20 برداشت بگیرند و تا زمانی که همه چیز آن‌طور که او دوست دارد، از آب درنیامده بی‌خیال نمی‌شود، البته اگر همین وسواس نبود، مسلما لیسانسه‌ها اين‌قدر نمی‌گرفت.

صحت بعد از ساخت «شمعدونی» که سریال خاص‌پسندی بود، سراغ ساخت یک سریال کمدی دیگر رفت و این بار اثری ساخت که همه آن را دوست دارند.

برای گفت‌وگو با صحت و بازیگران سریال دو روز پشت سرهم به پشت صحنه‌ي لیسانسه‌ها رفتیم و در مدت زمانی که هوتن شکیبا مشغول گریم بود تا به تیم بازیگران بپیوندد، با سروش صحت درخصوص همه‌ی نکات جدید و جذاب لیسانسه‌ها گپ زدیم.

  • در کارهای قبلی‌تان در کنار نگاه طنز، تاحدودی هم به مسائل اجتماعی می‌پرداختید اما انگار در لیسانسه‌ها دغدغه‌های اجتماعی شما نسبت به سریال‌های قبلی بیشتر شده، است.

بله، چون وقتی می‌خواهی درباره‌ي جوان‌ها صحبت کنی، بیش از پیش وارد حوزه‌های اجتماعی می‌شوی. موضوع محوری ما هم قصه‌ی سه جوان است، پس زاویه‌ي نگاه اجتماعی گریز ناپذیر بود.

  • یعنی شخصیت‌پردازی باعث شد که قصه این‌طور شود؟

داستان زندگی شخصیت‌ها این‌طور حکم می‌کرد. هرچند خودم هم به این سبک و سیاق علاقه دارم، البته نه این‌که بخواهم به عنوان کسی که نقطه نظرهای مشخصی دارد، اظهار نظر کنم اما به نشان دادن مسائل اجتماعی علاقه‌مند هستم.

  • یکی از نقاط قوت لیسانسه‌ها شخصیت‌پردازی آن است، کاراکترهای بامزه‌ای که ملموس هم بودند.

به هرحال کار کمدی باید شخصیت‌های خاص خودش را داشته باشد و لحظاتی در آن باشد که اغراق شده است. ما سعی‌مان این بود که نمک‌ها در داستان درست خرج شود.

  • همیشه در کارهایتان یک شخصیت خوشحال وجود دارد؛ کسی که لحن و رفتارش با بقیه‌ي کاراکترها متفاوت است؛ مثل پژمان در سریال «پژمان» یا دکتر افشار در «ساختمان پزشکان». در این‌جا هم حبیب را داریم. اصرار خاصی روی طراحی چنین کاراکترهایی دارید؟

نه اصراری نیست، من دنبال این نیستم که یک نفر سرخوش حتما در کارم باشد اما در زندگی معمولی هم آدم‌ها در بعضی چیزها قوی‌تر هستند و در برخی موارد ضعف دارند، همین ضعف‌ها باعث می‌شود در جاهایی سرخوش به نظر برسند؛ مثلا خود من در زمینه‌ي آدرس خیلی گیج هستم.

نمی‌توانم آدرس‌ها یا اسامی افراد را به خوبی به ذهن بسپارم. به خاطر این ماجرا فکر می‌کردم که خیلی خنگم، بعدا دیدم که نه اگر در این زمینه خنگ هستم، در بعضی چیزها این‌طور نیستم. بالأخره آدم در ابعاد مختلف شخصیتی‌اش تفاوت دارد.

  • به جز این ماجرا ما اتفاقات تلخی هم در زندگی شخصیت‌ها می‌بینیم؛ اتفاقاتی مثل بی‌پولی و بیماری که تم خوبی برای آثار درام هستند و معمولا در کارهای کمدی وجود ندارند، چرا آن‌قدر اتفاقات ناراحت‌کننده برای شخصیت‌ها رخ می‌دهد؟

بالأخره زندگی همه‌ي ما پر است از لحظات غمگین و سخت، اگر آدم بتواند در لحظات سخت امید به زندگی داشته باشد، خیلی مهم است و ما دنبال این بودیم که شخصیت‌های قصه به این درجه برسند.

  • طراحی کدام یک از کاراکترهای اصلی سریال سخت‌تر از بقیه بود؟

واقعا یادم نمی‌آید چون با ایمان صفايی هرسه نفر را به موازات هم طراحی کردیم. در طول زمان هم آن‌ها را بازنویسی کردیم، علی الخصوص در قسمت‌های ابتدایی که بعضي از چیزها کم و زیاد شد.

  • مثلا چه چیزهایی؟

متن اولیه‌ی ما اصلا به این شکل و شمایل نبود؛ مثلا کاراکترها صدای ذهنی نداشتند، از کسی عذرخواهی نمی‌کردند و این ماجرا که اعلام کنند به کسی برنخورد، اصلا وجود نداشت. این مسائل در طول بازنویسی‌ها و به مرور به کار اضافه شد.

  • ما در این سه کاراکتر اصلی، سه مدل شخصیتی متفاوت می‌بینیم، از فرد خاصی برای سروشکل دادن به این سه نفر الهام گرفتید؟

حتما این‌طور است. کل آدم‌های دور و اطراف، فیلم‌هایی که می‌بینیم، کتاب‌هایی که می‌خوانیم و چیزهایی که می‌شنویم خودآگاه و ناخودآگاه روی آدم تأثیر می‌گذارد.

  • کدام‌یک از آن‌ها را بیشتر دوست داشتید؟

من حتما هر سه شخصیت را دوست دارم، چون آدم اگر شخصیت‌هایی را که طراحی کرده، دوست نداشته باشد، نمی‌تواند آن‌ها را دوست‌داشتنی بنویسند. تو خودت اگر شخصیتی را دوست نداشته باشی اصلا نمی‌توانی برایشان خوب بنویسی.

  • نکته‌ي جالب دیگر این سریال بازیگران آن است، چطور به این تیم سه نفره رسیدید؟

همیشه با ایمان وقتی کار را می‌نویسیم، یک فهرستی برای خودمان طراحی می‌کنیم. در این کار هم همین اتفاق افتاد و در مرحله‌ي بعدی هم با آقای جودی، تهیه‌کننده‌ي سریال مشورت کردیم. با هرکسی که حضورش در سریال قطعی شد هم برای بقیه‌ي نقش‌ها مشورت می‌کردیم.

  • در نقش‌های مکمل سریال هم نکته‌ي قابل بحث، اختلاف سنی کم پدرها و بچه‌هاست. کاظم سیاحی، افشین سنگ‌چاپ و بیژن بنفشه‌خواه با بچه‌هایشان اختلاف سنی زیادی ندارند، البته این مسئله توی ذوق نمی‌زند اما فکر نمی‌کردید که جواب ندهد؟

در مرحله‌ي اول کار، عکس تمام بازیگران را برای گریمور کار می‌فرستادیم تا چهره‌ها را با هم تطبیق بدهد. به جز این خودم هم در دورخوانی‌ها به این مسئله به دقت نگاه می‌کردم و از بقیه هم در این مورد نظر می‌خواستم.

به نظرم بحث مهم‌تر از سن این است که شخصیت‌ها در کنار هم باورپذیر شوند. ممکن است دو نفر در یک کار اختلاف سنی زیادی هم داشته باشند ولی ارتباط‌شان باورپذیر نباشد.

  • امشب به چشم خودمان دیدیم که واقعا وسواس زیادی روی کارتان دارید، همیشه اینطور است که بعضی پلان‌ها را با بیش از 20 برداشت می‌گیرید؟!

ما امشب تازه سرعت خوبی هم داشتیم، برای اینکه تمرینات‌مان را به طور کامل انجام داده بودیم. اصل کار ما روی تمرین‌هاست و مهم‌ترین مراحل کارمان نگارش و تمرین است. در تمرین همه چیزها هماهنگ می‌شود و در مقابل دوربین دیگر همه چیز روتوش است.

  • یعنی بازیگران موقع ضبط اجازه‌ی اضافه کردن چیزی به متن‌هایشان ندارند؟!

ببین تمرینات ما خیلی دقیق است، بداهه نداریم، لحن هم خیلی مهم است. خداراشکر این مسائل برای بازیگران هم مهم است و به قول معروف همه خوشحال هستند.

  • خودتان فکر می‌کنید دلیل جذابیت قصه‌ی «لیسانسه‌ها» موقعیت‌های طنز آن است یا دیالوگ‌های بامزه‌ای که در دل آن وجود دارد؟

راستش من و ایمان خودمان دیالوگ‌های بامزه را خیلی دوست داریم. ولی مردم ما عادت ندارند زیاد گوش بکنند و اگر دوتا آدم روبروی هم قرار بگیرند و حرف بزنند شاید اصلا نشنوند آنها چه می‌گویند. ولی با کمک موقعیت خوب می‌توان مردم را پای کار نشاند و مجبور کرد که حرف‌های شخصیت‌ها را گوش کنند.

پس ما دیالوگ کمدی را در دل موقعیت‌های خاص قرار دادیم و ترکیب این دو موضوع کار را جذاب کرد.

  • موقع نوشتن فیلمنامه به این دقت می‌کردید که مثلا بار کمدی در قسمت‌های مختلف به چه میزان است؟

نه ولی بعضی قسمت‌ها را دوباره نگاه می‌کنیم، مثلا می‌گوییم این قسمت یک مقدار بار کمدی کمتری دارد و درام بیشتری در آن قسمت است. همیشه سعی می‌کنیم حواس‌مان به این موضوع باشد ولی ما رگه‌های غلیظ غم هم در کارمان داریم و باید میزان آن‌ها را بالانس کنیم.

  • خودتان انتظار چنین بازخوردی را داشتید؟

واقعا تا به این حد انتظارش را نداشتم. نمی‌دانم شاید به خاطر مسائل اجتماعی در کار قرار گرفته، این بازخوردها به وجود آمده باشد

منبع:همشهري‌جوان