تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۸۶ - ۰۶:۵۲

اصغر کارنی: وسوسه سرقت اموال دیگران شاید برای بعضی‌ها نزدیکترین راه برای کسب ثروت باشد.

 این ویژگی باعث شده پدیده ناخوش‌آیند دزدی به عنوان یک ضعف بزرگ اجتماعی همواره در میان ما انسان ها رخ نشان دهد.

 با تصور اینکه عده‌ای در نیمه‌های شب بدون هیچ واهمه‌ای وارد خصوصی‌ترین محل زندگی آدم شوند و هرآنچه در مسیرشان قرار گرفت از بین ببرند یا با مجروح کردن یا حتی کشتن صاحب مال همه هستی او را که در اثر سالها رنج و زحمت برای گذران عمر به دست آورده به راحتی و با اطمینان از اینکه به دام قانون نخواهند افتاد با خود ببرند، فریاد از نهاد آدمی برمی‌خیزد.

 البته این پدیده شوم مخصوص کشور خاصی نیست و در مقیاس کلی در تمام جوامع بشری کم و بیش دیده می‌شود. برای مهار آن، کشورهای مختلف مجبورند بخشی از درآمد خود را به مهار آن اختصاص دهند و به تناسب امکانات و فرهنگ اجتماعی،‌کشورها تلاش می‌کنند تا جایی که ممکن است زمینه‌های این‌گونه بزهکاری اجتماعی را کاهش دهند.

در این راستا، جامعه‌شناسان عواملی مثل فرهنگ اجتماعی،فرهنگ اعتقادی، وضعیت اقتصادی، محرومیت‌های فردی، تربیت خانوادگی، ارتباط محیطی، تقسیم عادلانه ثروت و مسائلی از این قبیل را ریشه‌یابی می‌کنند.

 به موازات آن از سوی دولت‌ها، برنامه‌ریزی، مدیریت و کنترل، با تصویب قوانین سخت، به کارگیری سیستم‌های حفاظتی اعمال کنترل پلیسی، تنبیهات سنگین برای متجاوزین و تقویت نیروی اجرایی با عواملی مثل آموزش و مهارت، تامین حقوق و مزایای کافی،‌اعمال مدیریت درست و انتخاب افراد با انگیزه وجسور برای مقابله با افراد شرور و قانون ستیز و متجاوزین اموال مردم مدنظر قرار می‌گیرد.

 توجه به نیازهای عامل اجرایی از آن جهت دارای اهمیت است که هنگام سرقت یا قتل، افکار عمومی بدون توجه به سایر عوامل موثر، متوجه عملکرد پلیس می‌شود. شکی نیست در آن جامعه‌ای که حضور پلیس پررنگ باشد.

بزهکاران میدان را خالی خواهند کرد. ضمن اعتقاد و احترام به عملکرد پرسنل زحمتکش پلیس که برکسی پوشیده نیست، متاسفانه شواهد موجود با استناد به اخبار و اطلاعات حاصله از رسانه‌های گروهی و شایعاتی که در سطح جامعه شنیده می‌شود به نظر می‌رسد درصد اعمال بزهکاری به ویژه سرقت منازل، کیف ربایی و سرقت خودرو مخصوصا در شهرهای بزرگ رو به افزایش است.

چیزی که بیشتر باعث نگرانی مردم می‌شود رفتار مطمئن سارقین هنگام ارتکاب جرم است! آنها برای دستیابی به اهداف خود هیچ محدودیتی قائل نیستند حتی اگر لازم باشد از کشتن صاحب مال ابایی ندارند و چنان با قاطعیت عمل می‌کنند که مالباخته وقتی می‌بیند جان سالم به در برده خدا را شکر می‌کند!

 کسانی که تا این درجه آمادگی دارند که در قبال اعمال مجرمانه به جامعه آسیب برسانند جامعه مجبور است آنها را جدی بگیرد چون تکرار اعمال آنها بهداشت روانی و امنیت عمومی را به خطر خواهند انداخت و از جهتی میل به خشونت‌گرایی را در بین جامعه جوان کشور افزایش خواهد داد. در مقایسه با سارقین که برای اعمال خود هیچ محدودیتی ندارند مردم در برابر آنها کاملاً بی‌دفاع هستند.

در واقع هیچ امکانی برای دفاع از خود در مقابل سارقین ندارند و فقط می‌توانند موضوع را به پایگاه‌های آگاهی گزارش کنند و در عین حال پیدا شدن اموال از دست رفته خود را به شانس و اقبال واگذار کنند!

 نگارنده خود یکی از قربانیان این پدیده شوم، هستم. در یک نیمه شب عده‌ای در قبال غیبت موقت خانواده وارد منزل شدند و علاوه بر سرقت فرش، پول و طلا و چیزهایی از این قبیل صندوق نسوز را همراه با تمام محتوایش که شامل اسناد و مدارکی مانند سند منزل، سند خودرو، گذرنامه، شناسنامه همراه با کارت ملی، بلیط هواپیما، دسته چک، دفترچه بانکی افراد خانواده همراه با دهها مدارک ریز و درشت که موید هویت افراد خانواده و متعلقاتشان بود با خود بردند.واقعا سرمنشا این همه بغض وکینه و انتقامجویی آدم‌ها از یکدیگر در چیست؟!

در حالی که تلاش می‌کنی شهروند خوبی باشی و آسیبی از تو متوجه کسی نشود. حتی در قبال سوء رفتار دیگران از خود متانت نشان می‌دهی.

تمام طول روز به گونه‌ای رفتار می‌کنی تا با کسی درگیر نشوی. وقتی روز که آبستن حوادث بسیار است به پایان رسید با اطمینان وارد مکان به اصلاح امن خود یعنی منزل می‌شوی با این تصور تا زمانی که در خانه هستی خطری تو را تهدید نمی‌کند، اما این خوشحالی تا وقتی دوام دارد که ناگهان می‌بینی سر و کله عده‌ای در نیمه‌های شب با قیافه طلبکارانه پیدا شد آنچنان حریم به اصطلاح امن تو را به لجن می‌کشاند و در و پیکر را می‌شکنند، هرآنچه را در طول سال‌ها رنج و زحمت برای گذران زندگی جمع کردی طرفه‌العینی با خود می‌برند!

تازه هر کسی موضوع را شنید به تو دلداری می‌دهد خدا را شکر کن که تو را نکشند؟! اگر بخواهی با فریب دادن خود مسائل مادی را ندیده بگیری برای تهیه اسناد و مدارک سرقت رفته که به آنها اشاره شد مجبوری ماه‌ها از این اداره به آن اداره بدوی اگر در این رفت و آمدهای مکرر شانس بیاوری و کشته موتور و ماشین نشوی.

 بر خورد گاه نا مناسب بعضی از کارکنان ادارات با گفتن امروز برو فردا بیا تو را از پا در خواهد آورد در حقیقت به طور ناخواسته درگیر مسائلی می‌شوی که همواره از روبه‌رو شدن با آن وحشت داشتی.

وقتی ماه‌ها را بیهوده هدر دادی و در کنار معنای ضرب‌المثلی که می‌گوید وقت طلاست قرار می‌دهی آه از نهادت برمی‌خیزد ؟ مخصوصا که قرار بود بقیه دوران عمر بازنشستگی را به پاس 30سال رنج و زحمت و از دست دادن روزگار جوانی در آرامش سپری کنی!

حالا صبح به جای رفتن به پارک و کوه‌پیمایی ناچاری مثل یک آدم سرگردن از این گوشه شهر به آن گوشه بروی از صف این اداره دنبال تهیه مدارک المثنی باشی که دزدان نالوطی و بی‌معرفت آنها را همراه با صندوق نسوز با خود بردند. سارقان قدیمی حداقل این لوطی‌گری را داشتند که به‌طریقی اسناد و مدارک را به مال باخته برگردانند؟!

مشکل زمانی خود را بیشتر نشان می‌دهد وقتی می‌بینی هیچ‌گونه کپی و مشخصه از مدارک سرقت رفته نداری. به امید اینکه می‌توانی آنها را از سیستم اطلاعات الکترونیکی که بحمداله امروزه روی میز هر کارمندی پیدا می‌شود پیدا کنی وارد آنجا می‌شوی اما همین که دهان باز کردی و موضوع را با اولین باجه کامپیوتری مطرح کردی از تو شماره سریال، کپی و تاریخ صدور طلب می‌کنند.

 تازه متوجه می‌شوی روش همان روش کهنه و قدیمی است!! این تراژدی غم‌انگیز و خسته‌کننده تا زمانی که موفق به دریافت المثنی همه مدارک به سرقت رفته شوی همه جا تکرار می‌شود، به هر سازمانی مراجعه می‌کنی چون نیاز به خدمات آنها داری خیلی مواظبی آنها را عصبانی نکنی و هرچند توضیح آنها غیراصولی و بی‌ربط باشد باید بگویی شمادرست می‌فرمایید وگرنه حسابت پاک است.