من در امور سينمايي مشغول بودم و كانون بخشهاي گستردهاي داشت؛ مثل انتشارات و كتابخانهها كه بسياري از هنرمندان در اين قسمتها فعاليت ميكردند. در امور سينمايي من و عباس كيارستمي حضور داشتيم و البته بسياري از فيلمهاي كانون را كارگردانهايي كه از بيرون ميآمدند ميساختند؛
مثل امير نادري، مسعود كيميايي، بهرام بيضايي، ناصر تقوايي و شاپور قريب. اينها در استخدام كانون نبودند ولي فيلم هاي خوبي با موضوع كودكان و نوجوانان ساختند. در آن سالها هنرمنداني چون كوروش افشارپناه كه بازيگر فيلم «گزارش» كيارستمي شد و اسفنديار منفردزاده در استخدام كانون بودند كه البته نحوه حضورشان كارمندي نبود.
بچهها گرايشهاي سياسي و اجتماعي مختلفي داشتند و در يك ماه منتهي به پيروزي انقلاب اساسا كانون تعطيل شده بود و ديگر كسي سر كار نميآمد. آن روزها همه در خيابانها بودند و فضا اصلا فضاي كار نبود. بخصوص در روزهاي 12 تا 22بهمن كه انقلاب به اوج خود رسيده بود. تازه از مدتي قبلش اعتصابها شروع شده و آن نظم و نظامي كه وجود داشت عملا به هم ريخته بود.
فعاليت كانون در دهه50 همسو با خواستههاي اجتماعي بود؛ آثاري كه در آنها بغضي هنري هم نهفته بود و هنرمندان در قالب كار هنري حرفهايشان را هم ميزدند. به همين دليل در روزهاي بعد از پيروزي انقلاب تلويزيون تقريبا همه آثار كانون را روي آنتن برد. چون اين فيلمها همسو و همراه با تحولات اجتماعي - سياسياي بودند كه در نهايت به پيروزي انقلاب منجر شده بودند. بهترين هنرمندان در شاخههاي مختلف فعاليت ميكردند و مثلا فرشيد مثقالي نقاشيهاي ماهي سياه كوچولو را كشيد. روشنفكران چه در قالب كتاب و چه در زمينه سينما صداي جامعه در شرايط خفقان شاهنشاهي بودند. اين را در فيلمهاي كانون ميتوانيد مشاهده كنيد.
- نويسنده و كارگردان سينما