شهر با رنگ سفید
شده بود عین عروس
* * *
همه جا سرد و یخی
همه عالم برفی
من هم آرام آرام
شدم آدمبرفی
- دفتر نقاشي
برف میبارد، آرام آرام
بر زمین و در و دیوار و درخت
شهر میلرزد و یخ میبندد
میشود آمدن و رفتن سخت
* * *
مینشیند روی هر شیشه بخار
میشود قطرهی باران قندیل
برف با سردی و یخبندانش
میکند مدرسهها را تعطیل
* * *
میکشم طرح خیابان بر يخ
میزند کفشم با یخها حرف
میشود دفتر نقاشی من
چون زمینی که سفید است از برف