او از مهمترين فعالان اجتماعي است كه بارها كمپينهاي مختلفي عليه آلسعود راهاندازي كرده و خواستار رسيدگي به نقض گسترده حقوق بشر و اقدامات تبعيضآميز عليه اقشار گستردهاي از مردم كشورش شده است. اين فعال شيعه عربستاني چندين كتاب هم براي تبيين تبعيضهاي اعمالشده عليه شيعيان كشورش به رشته تحرير درآورده است. طي اين گفتوگو با وي به بررسي رفتارهاي خاندان آلسعود با شيعيان اين كشور و همچنين شرايط و سبك زندگي شيعيان تحت سلطه تفكر وهابيت در عربستان پرداختهايم.
- چند نفر شيعه در عربستان زندگي ميكنند؟
با توجه به آخرين آمار موجود، بيش از 5ميليون شيعه در عربستانسعودي زندگي ميكنند. شيعيان عربستان بعد از عراق، بالاترين جمعيت شيعيان را در ميان كشورهاي عربي در اختيار دارند. براساس آمارهاي موجود، عربستان حدود 20ميليون نفر جمعيت دارد و حال اگر حداقل تعداد شيعيان را 5ميليون نفر بدانيم، يعني يكچهارم جمعيت عربستان شيعه هستند.
- كدام مناطق عربستان بيشترين جمعيت شيعيان را در خود جاي داده است؟
شيعيان در وسيعترين مناطق عربستانسعودي يعني منطقه شرقيه و منطقه نجران زندگي ميكنند و اكثريت جمعيتي اين 2منطقه را در اختيار دارند. همچنين بيش از 250هزار شيعه هم در رياض، پايتخت عربستان زندگي ميكنند. 400هزار نفر هم در شهر مدينه منوره و صدها هزار نفر در جده زندگي ميكنند و تعداد قابلتوجهي هم در مكه حضور دارند. در مناطق زيادي از شمال كشور هم شاهد حضور شيعيان هستيم.
- شما خودتان در كجا ساكن هستيد؟
من 50سال دارم و از 16سال پيش بهدليل مخالفت با رژيم آلسعود و اعتراض به اقدامات اين ساختار از كشور خارج شده و در كشورهاي مختلف حضور دارم و در راستاي همين مبارزات، مؤسسهاي پژوهشي را براي تبيين اين بعد از زندگي مردم عربستان تاسيس كردهام و در زمينه زندگي شيعيان عربستان كارهاي مختلفي را دنبال ميكنم.
- گفته ميشود كه تبعيض بسيار گستردهاي در عربستان عليه شيعيان صورت ميپذيرد، اين تبعيض را براي خوانندگان همشهري چگونه توصيف ميكنيد؟
براي توصيف و تشريح تبعيضهاي اعمالشده عليه شيعيان در عربستان، بايد كتابها نوشت وصرفا در چند جمله نميتوان ابعاد آن را تبيين كرد. بهطور مثال بايد بگويم كه حضور شيعيان در پستهاي مهم و در پايههاي شغلي متوسط به بعد ممنوع است و تا به امروز نميتوان حتي نام يك شيعه را بهعنوان شهردار يك شهر كوچك عربستان هم ديد، يعني از ميان 280شهردار موجود در مناطق شيعهنشين كشور حتي يك شهردار شيعي هم به چشم نميخورد. اين در مورد مناطق شيعهنشين است حال شما خودتان شرايط ديگر مناطق را تصور كنيد. در ساختار قضايي عربستان هم هيچ نشاني از يك شهروند شيعي به چشم نميخورد. ببينيد! ما از يك احتمال سخن نميگوييم تا مثالهاي متعددي را براي آن بياوريم، اين يك حقيقت است كه شيعيان در عربستان بهشدت تحت تبعيض خانواده آلسعود قرار دارند. هر كسي كه اين حقيقت را نفي كند يا انساني دروغگو و فريبكار است و يا جاهل و ناداني است كه از اوضاع واقعا مطلع نيست. ديگر بر كسي پوشيده نيست كه دولت آلسعود يكي از طايفهگراترين رژيمهاي جهان عليه شيعيان و حتي عليه ديگر مذاهب اسلامي محسوب ميشود. رژيم آلسعود بدترين انواع تبعيضها و محدوديتها را عليه شيعيان اعمال ميكند. امروز شيعيان زير سلطه خانواده آلسعود از پيشپاافتادهترين حقوق اساسي هر شهروندي محروم هستند. اين امر چه در بعد اقتصادي، چه در بعد آموزشي و چه در بعد اشتغال كاملا مشهود و ملموس است.
- آيا سطح علمي خود شيعيان باعث نرسيدن به مناصب بالا نيست؟
قطعا نه. ميتوان نمونههاي زيادي از شيعياني ذكر كرد كه در خارج از كشور بهمراتب علمي بالايي چه در پزشكي و چه در امور ديگر رسيدهاند اما صرفا بهدليل شيعهبودن، در داخل عربستان موفق به دستيابي به شغلي مرتبط با تخصص خود نشدهاند و اين شغلها به افراد ديگري همسو با مذهب وهابي ميرسد. يك مثال در اين رابطه فردي به نام عبدالله الربح است. او به همراه يك نفر ديگر فوقتخصص جامعهشناسي سياسي را در كشور دارند اما با وجود تمامي تلاشهاي انجام گرفته، موفق نشدهاند شغلي براي خود در ساختار دولت آلسعود دست و پا كنند. تنها دليل آن هم شيعهبودن وي است تا او نيز به جرگه ميليونها شيعهاي بپيوندد كه قرباني سياست رژيم شدهاند.
- موانع ساختاري رسيدن به مناصب بالا چيست؟
در بعد انتصابات تقريبا هيچ شيعهاي در عربستان حق ارتقا از يك پست خاص به درجات بالاتر را ندارد. اين رويكرد آلسعود صرفا يك رويكرد احساسي يا رفتاري نيست بلكه كاملا مدون و مكتوب دنبال ميشود. در ساختار اداري عربستان هيأتي تحت عنوان شوراي خبرگان وجود دارد. اين شورا پايگاهي هم در شبكه اينترنت دارد كه ميتوان به آن رجوع كرد، مسئوليت آن برنامهريزي راهبردي براي تمامي ادارات كشور است و پيشنهادهاي خود را بهعنوان دستورالعمل به وزارتخانهها و دستگاههاي دولتي ابلاغ ميكند. در يكي از دستورالعملهاي محرمانهاي كه اخيرا افشا شده است، اين شورا تأكيد ميكند كه انتصاب شيعه و سياهپوست در هر نوع پست عالي در كشور ممنوع است. در پايههاي شغلي هفتم به بعد و بهويژه از پايه چهاردهم شغلي كه نيازمند تأييد نخستوزير است، دستورالعملي وجود دارد كه حتي نامزدكردن شيعيان براي احراز اين پستها نيز ممنوع اعلام شده است. در عربستان نخستوزير هم خود پادشاه است. اين روندي است كه از 40سال پيش تاكنون به شكلي كاملا سازمانيافته ادامه پيدا كرده. در اين ساختار تبعيضگرا شيعيان حق ديپلمات شدن، قاضيشدن، سفير شدن و مسئوليتهاي عاليرتبه امنيتي را ندارند. فقط براي يكبار و در يك اقدام بيسابقه، يك شيعه به نام جشي را صرفا به دلايلي كاملا سياسي بهعنوان سفير ايران منصوب كرده بودند؛ اقدامي كه بهخودي خود بيانگر وقوع اين تبعيض و نه برائت از آن است. من تصور ميكنم كه رسانههاي ايراني و عراقي در پاسخ به هجمه سعوديها كمكاري كردهاند. بهويژه زماني كه آلسعود از مذهبگرايي سياسي در عراق سخن ميگويد، كسي از آنها در مورد نوع رويكرد وزارت خارجهشان (بهعنوان يك نمونه كوچك از يك ساختار كلان) نميپرسد و به اين مسئله كه شيعيان هيچ جايي در ساختار حاكميت اين كشور ندارند نميپردازد؛ اينكه به جز يك استثنا، آن هم فقط براي 3سال، تا به امروز هيچ شيعهاي در ساختار وزارت امور خارجه عربستان حضور نداشته است.
- با توجه به تبعيضهايي كه گفتيد، عملكرد جامعه شيعيان در اين شرايط چگونه است؟
بايد اعتراف كرد زندگي طولاني مدت وچندين ساله زير سايه اين نوع تبعيض، تجربه قابلتوجهي را به جامعه تحت تبعيض در نحوه تعامل با اين فشارها ميدهد. در واقع، نوعي همزيستي با اين فشارها در عين تلاش براي رهايي از شر آن بهوجود آمده است. جامعه شيعيان عربستان ابتدا به فكر حفظ و صيانت از ساختار مجموعه شيعيان است. همچنين نبايد فراموش كرد كه دولت آلسعود هم از جامعه شيعيان در هراس است. اگر شيعيان از آن توانمندي و قدرت ادامه بقا برخوردار نبودند، بهطور حتم از سالها پيش توسط آلسعود از بين ميرفتند. در واقع آلسعود از واكنش شيعيان بيمناك است. از اينرو تلاش ميكند حملات خود را بهطور مستقيم متوجه آنها نكند. نه آنكه تمايلي به از بين بردن شيعيان نداشته باشند اما از اين امر هراس دارند چراكه چنين اقدامي ميتواند بازخوردهاي منفي را بر ادامه بقايشان در قدرت داشته باشد. از اينرو تلاش ميكنند تا بهطور مستقيم در مقابل دومين جامعه بزرگ شيعه در جهان عرب قرار نگيرند.
- ميتوانيد نحوه برگزاري مراسم مختلف جشن و سوگواري مذهبي شيعيان را بيشتر براي ما تشريح كنيد؟ چه نوع كارشكنيهايي توسط آلسعود عليه اين نوع مراسم صورت ميپذيرد؟
خب، اين بيشتر به محل و منطقهاي كه اين مراسم در آن برگزار ميشود بازميگردد. اگر اين مراسم در منطقه پرجمعيت شيعه همچون قطيف باشد با آزادي قابلتوجهي انجام ميشود البته اين آزادي عمل مديون آلسعود نيست بلكه نشانگر ميزان واهمهاي است كه آنها از قدرت جامعه شيعي در مناطق پرجمعيت دارند.
به هر شكل شيعيان عربستان توانستهاند نوعي معادله را با خانواده آلسعود بهوجود آورند كه هر قدر اقدامات شيعهستيزانه آنها شديدتر شود واكنش جامعه شيعه نيز شديدتر شده و زيانهاي بيشتري عايد آلسعود ميشود. از اينرو با توجه به اينكه اكثريت منطقه الشرقيه شيعه است كارشكنيهاي سعودي نيز در آن كمتر است و تلاش ميشود خطوط قرمز مورد احترام شيعيان شكسته نشود. اما هر چه مناطق، داراي جمعيت كمتري از شيعيان باشد فشارها بر اين جامعه نيز بيشتر ميشود. بهطور مثال در منطقه الاحساء كه جمعيت كمتري دارد اين فشارها كاملا مشهود است. مثلا اذان در قطيف با «اشهد ان عليا وليالله» و «حي علي خيرالعمل» گفته ميشود ولي در احساء اجازه سردادن اين جملات داده نميشود و مؤذن در مساجد شيعيان به جاي سردادن اين جملات، فقط لحظاتي را سكوت ميكند. حال اگر به مناطقي همچون رياض برسيم، صرف برگزاري مراسم مذهبي توسط شيعيان نيز ممنوع است و شيعيان اين مناطق مجبور هستند مراسم خود را به شكلي كاملا محرمانه و در داخل خانهها برگزار كنند.
يكي ديگر از مسائل قابل توجه در اين زمينه ممنوعيت تاسيس حسينيه در عربستانسعودي است. شيعيان عربستاني حق داشتن حسينيه را ندارند و آنچه اكنون در اين كشور شاهد فعاليت آن هستيم به اشكال و نامهاي ديگري در اين كشور به ثبت رسيدهاند. هماكنون حسينيههاي موجود در عربستان در شهرداري بهعنوان منزل مسكوني، استراحتگاه، محل تفريح و... به ثبت رسيدهاند زيرا نامبردن و حتي اشاره به حسينيه هم در كشور ما جرم محسوب ميشود.
- فرض را بر اين بگيريم كه نيروهاي امنيتي سعودي برخي از شيعيان را بهطور مثال در رياض در حال عزاداري يا برگزاري مراسم دستگير كردند، چه مجازاتي در انتظار اين شيعيان خواهد بود؟
مگر شما ماجراي گروه جاسوسياي را كه در رسانههاي جهاني هم بازتاب داشت، نشنيدهايد؟ داستان اصلي اين افراد آن بود كه آنها تعدادي از دانشجويان، دانشگاهيان، كارگران و كارمندان شيعه بودند كه همگي محل كارشان در رياض بود، از اينرو تصميم گرفتند كه فعاليتهايي اجتماعي بهعنوان يك جامعه كوچك در رياض داشته باشند. صرف اين جلسات باعث شد تا آنها دستگير و به اتهام جاسوسي در دادگاههاي آلسعود محاكمه شوند. يكي از مسئولين سازمانهاي امنيتي رژيم سعودي در جمعي خصوصي گفته بود: از ديدگاه ما يك فرد شيعه يعني يك بمب كه پا داشته و قادر به حركت است.
- چه اقدامات ديگري براي افزايش فشار بر شيعيان عربستان صورت ميپذيرد؟
يكي از مهمترين اقدامات صورت گرفته كه تقريبا كسي به آن اشاره نميكند، جنگ جمعيتي است كه آلسعود عليه شيعيان در مناطق پرجمعيت آنها انجام ميدهد. آلسعود برنامه كاملا حساب شدهاي را براي تغيير بافت جمعيتي مناطق پرجمعيت شيعيان در دستور كار خود قرار داده و از نقاط مختلف پادشاهي عربستان اقدام به انتقال خانوادهها و اسكان آنها در ميان مناطق شيعهنشين ميكند تا معادلات جمعيتي را به نفع خود تغيير دهد. اما خدا را شكر تاكنون اين حربه آلسعود موفقيت چنداني در پي نداشته است و استحكام و انسجام خانوادگي و اجتماعي شيعيان مانع از تحقق اهداف اين استراتژي شده است.
- آيا تفاوتي بين آلسعود و وهابيت در نحوه رفتار با شيعيان وجود دارد؟ آيا تاكنون از ميان جامعه وهابيهاي عربستان بعد از مواجه شدن با حقيقت شيعه، به آن گرويدهاند؟
اين امر در موارد بسياري رخ داده است، بهويژه جواناني كه در داخل يا بهخصوص در خارج از كشور تعامل بيشتري با هموطنان شيعه خود پيدا ميكنند نوع نگاهشان بهشدت نسبت به مذهب شيعه تغيير پيدا كرده است. آنها اگر به اين مذهب گرايش هم پيدا نكنند آن را بهعنوان يكي از مذاهب پذيرفته و به تعامل عادي با آن ميپردازند. اما اين امر در داخل عربستان بهدليل اختناق و هجمه شديدي كه عليه شيعيان صورت ميپذيرد بسيار سخت و دشوار انجام ميشود. يكي از دوستانم كه هماكنون در كانادا زندگي ميكند، سالها پيش در رياض با يك دختر اهل سنت آشنا شد و با موافقت پدرش با وي ازدواج كرد. اما بعد از مرگ پدر همسرش، پسرعموهاي اين زن در دادگاه شكايت كرده و طلاق دخترعمويشان را خواستار شدند كه دادگاه وهابي هم به نفع آنها رأي داد. اگر اين جوان از كشور نميگريخت چه بسا چند سال زندان هم در انتظار وي بود. متأسفانه نهتنها در عربستان بلكه در بسياري از جوامع عربي، برخي دچار گمراهي نسبت به شيعيان هستند.
اما امر گرايش به سوي مذهب شيعي به شكلي كاملا مستمر ادامه دارد. بهطور مثال خانواده پدري و خانواده مادري من روزگاري وهابي بودند كه با آگاهي از واقعيتهاي شيعه به آن گرويده وهماكنون جزو خانوادههاي شيعه محسوب ميشوند. مشكل اصلي، گمراهسازيهاي صورت گرفته توسط آلسعود است. وقتي يك كودك و نوجوان در برنامههاي درسي و يك جوان در دانشگاه و سپس در رسانههاي مختلف به شكل متمركز و در يك سمت و سو عليه شيعيان تغذيه فكري و رواني ميشود بهطور حتم در نقطهاي آن را بهطور كامل باور خواهد كرد و با توجه به اين باور، موضعگيري و اقدام خواهد كرد. در اينجا بايد اشاره كنم كه انديشههاي وهابي، تاريخچه چندان طول و درازي ندارد اما وقتي به موزههاي جهاني و تاريخ تمدن مراجعه ميكنيم، شاهد آن هستيم كه بهطور مثال بسياري از نفايس قرآن كريم منشأ ايراني دارند و در سايه چنين امري، اين تمدن بزرگ ميتواند به شكل بسيار كاراتري در مقابل اين مذهب جعلي قرار گرفته و بيپايه و اساس بودن آن را به اثبات برساند.
- توهين ملكسلمان به شيعيان
آيا باور ميكنيد جامعهاي كه حداقل يكچهارم جمعيت كشور را تشكيل ميدهند يك مسجد خاص بهخود در مناطقي همچون رياض ندارد؟ آلسعود اجازه فعاليت حتي يك روحاني شيعه را در رياض نميدهد و اگر يك خانواده شيعه بخواهد عقدي را جاري كند، مجبور ميشود به قطيف سفر كرده و در آنجا اين كار را انجام دهد. كافي است شماري از شيعيان چندبار با يكديگر ملاقات داشته باشند تا به سرعت متهم به توطئهچيني عليه كشور و تلاش براي انتشار مذهب شيعه شوند. مثالهاي زيادي در اين رابطه وجود دارد كه ذكر آنها در اين مجال نميگنجد. در تئوريهاي آلسعود، يك فرد شيعه بزرگترين خطري است كه ساختار اين نظام را تهديد ميكند و حكومت آلسعود تلاش ميكند با شيعههراسي در داخل جامعه عربستان سياستهاي خود را در ميان مردم پيش ببرد. من مستنداتي در اختيار دارم كه نشان ميدهد ملكسلمان خود شخصا به شكلي كاملا زشت و قبيح عليه شيعيان سخن ميگويد. وهابيت و آلسعود بهعنوان يك فرهنگ، كينه شديدي نهتنها عليه شيعيان بلكه عليه كل اهلبيت(ع) دارند. اگر به نام دهها هزار عضو خانواده آلسعود بنگريد هيچ نشاني از نامهايي چون فاطمه، حسن و حسين نخواهيد يافت. اين نامها اصلا در ميان آلسعود به هيچ عنوان كاربردي ندارند. حتي نامگذاري محمد هم بهخاطر احترام به پيامبر اكرم(ص) نيست بلكه آنها بهخاطر اسم محمدبنعبدالوهاب، رهبر وهابيت، از اين نام استفاده ميكنند.
- بايكوت رسانهاي عزاداري امام حسين ع
در بعد آموزشي، تكفير شيعيان از همان اوايل آموزش به كودكان عربستاني آموزش داده ميشود. من در كتابي كه بهزودي در ارتباط با شرايط آموزش وپرورش در ساختار آلسعود منتشر خواهد شد، گزارشهاي زيادي در اينباره درج كردهام. در كتابهاي آموزشي عربستان، شيعيان، مشرك و كافر توصيف ميشوند و تلاش ميشود تا اين ايدئولوژي از ابتداي تحصيل بهطور مستمر در ذهن افراد جامعه عربستان وارد شود. در بخش رسانهاي هم خبري از حضور شيعيان نيست و در يك دستورالعمل جامع كه تمامي رسانههاي عربستاني هم از آن پيروي ميكنند هيچ شخصيت شيعي حق حضور در اين رسانهها را نداشته و ندارد.
تفاوتي نميكند كه عيد باشد يا عزا، رمضان باشد يا محرم، اين ممنوعيت همواره و بهطور هميشگي و فراگير است. اين رويكرد از اين هم فراتر است، درحاليكه رسانههاي سعودي هر نوع فعاليت و حادثهاي را منتشر ميكنند و از جنايت و قتل و تجمع و... همگي در اين رسانهها بازتاب پيدا ميكند اما با وجود اين بهطور كامل عزاداري يا تجمع شيعيان در سوگواري براي امام حسين(ع) را در بايكوت كامل رسانهاي باقي نگهميدارند. اين در حالي است كه فعاليتهاي عزاداري درماه محرم، دومين تجمع و فعاليت بزرگ مردمي در عربستان محسوب ميشود اما هرگز راهي به سوي انعكاس در رسانههاي آلسعود پيدا نميكند گويي كه چنين جامعهاي نهتنها در خاك عربستان بلكه اصولا در اين كره خاكي وجود ندارند. در نقطه مقابل، فعاليتهاي كوچك و بزرگ گروه القاعده در عربستان با آب و تاب منعكس ميشود. به اعتراف اكثر جامعهشناسان، بعد از موسم حج، عزاداري عاشوراي شيعيان در عربستان مهمترين و بزرگترين مراسم در خاك اين كشور است و بيشترين تعداد از مردم را براي مشاركت در آن بهخود جذب ميكند اما در هيچ رسانه رسمي عربستاني، چه نوشتاري و چه ديداري، هيچ نشاني از انعكاس اين رخداد بزرگ به چشم نميخورد. هيچيك از روحانيون شيعه حق حضور در هيچ برنامهاي در رسانههاي عربستان را ندارند و اصولا در چهارچوب يك رويكرد تبعيضآميز اجازه حضور به آنها داده نميشود.
ساختار آلسعود در يك برنامه كاملا مدون و راهبردي، تلاش ميكند تا از شيعيان، تصوير موجوداتي خطرناك و وحشي در افكار عمومي كشور بسازد. اين رويكرد، رويكردي فردي يا درون دستگاهي نيست بلكه يك استراتژي فراگير است كه توسط وزير كشور و پادشاه اين كشور رسما پيگيري ميشود.