آنچه هم که این روزها تحت عنوان سریالهای فاخر نامیده میشوند، اغلب سریالهای تاریخی با روایت خطی و یکنواخت و بازیگرانی تکراری است که با گویشی نیمه تاتری و ژستهای تکراری دیالوگ هایشان را ادا میکنند.
روند این سریالها کند و فاقد جذابیت است و اغلب آنقدر شلوغ و پر از پرسوناژها و تیپهای فرعی است که از همان اول تماشاگر را دلزده میکند این سریال ها بهرغم فاخر نامیده شدن و صرف هزینه زیاد بسیار کلیشهایاند و نمیتوانند مخاطب را با خود همراه سازند.
واقعا چه عاملی باعث میشود که سریالی کرهای مثل یانگوم بزرگ یا همان جواهری در قصر ( که قسمت اعظم آن در لوکیشن آشپزخانه می گذرد!) با مولفههایی ابتدایی و روایتی تکراری بدون افت و خیز خاص یا به کارگیری جلوههای ویژه مرعوبکننده یا حتی صحنههای اکشن و نداشتن مولفههای معمولی مثل خشونت و.. که در تمام دنیا مخاطب را جلب میکند، توانسته است آنقدر در جذب مخاطب موفق باشد، تا جایی که در هنگام پخش آن خیابانها خلوت میشوند؟
چرا بیشتر سریالهای داخلی نمیتوانند با به کارگیری همین عناصر ساده و بدون ترفند خاصی تا این حد موفق باشند؟ نقطه قوت چنین سریالی بهرغم سادگی روایتش درنحوه روایت همین داستان ساده است ودر نوشتار فیلمنامهای است که مخاطب عام را به خوبی میشناسد.
ایجاد همذات پنداری در مخاطب با شخصیتها جلب احساسات مخاطب، به کارگیری اصول صحیح ساخت یک ملودرام و سپس گره افکنی و تعلیق در سرنوشت کاراکترها از عواملی هستند که اگر خوب پرداخت شوند سریال به راحتی مخاطب را جذب میکند.
ضعف فیلمنامه نویسی در مجموعههای تلویزیونی عاملی است که بارها و بارها از سوی کارشناسان این فن مطرح شده است.فیلمنامههای سریالهای داخلی کمتر توانستهاند با دستمایه قرار دادن موضوعی معمولی و پرداخت آن مخاطب را در گیر کنند. بهخصوص قسمتهای اول یک سریال ودر شروع ماجرا آنقدر به معرفی صرف شخصیتها پرداخته میشود و آنقدر دیر وارد داستان اصلی میشویم که حوصله تماشاگر سر میرود و دیگر پیگیر قسمت های بعدی آن نمیشود.
حتی اگر این ضعف فراگیر را نادیده بگیریم عناصر دیگری هم هستند که بتوانند مخاطب را جذب یک سریال کنند بهعنوان مثال سریال جدید فخیمزاده صرفنظر از افراط در سکانسهای اکشن و ضد و خورد و موضوع پلیسی آن، با استفاده از یک مضمون نسبتا تازهای مانند مصرف قرصهای روان گردان، که مشکل امروز جوانان در جامعه است و هنوز در سیما طرح آن جزو رازهای مگو حساب میشود، با همان قسمت اول مجموعه توانسته جلب توجه کند همین جسارت در پرداختن به مضامینی که جزئی از معضلات امروز جامعه است و روز به روز دارد حادتر میشود ضمن آگاهی دادن به مخاطب میتواند سبب موفقیت یک مجموعه تلویزیونی گردد.
مضامین و مشکلات مختلفی که با کتمان و سرپوش گذاشتن روی آنها هرگز کمرنگ نخواهند شد.
به خاطر دارم زمانی را که نام بردن از کلمه ایدز در تلویزیون ممنوع بود و تابو محسوب می شد اما حالا مدتهاست که علاوه بر برنامههای متعدد پزشکی سریالهای بسیاری درباره این بیماری و نحوه انتقال آن ساخته و پخش شدهاند.یا فیلم و سریال های نادری با موضوع دختران فراری و...که هرچند اندک اما ساختار شکنانه مرزهای قبلی را شکسته و به نمایش در آمدند.
هنوز هم از این دست مضامین دست نخورده که می توانند مشکل هر کدام از افراد جامعه باشند بسیارند که با کمی جسارت و خلاقیت میتوانند موضوع یک سریال قرار گیرند و حتی ورای نفس سرگرمیسازی، به لحاظ پیام رسانی و آشنایی مخاطب مفید باشند
خصوصا که مخاطبان تلویزیون از هر رسانه دیگری بیشترند و خواهی نخواهی همه اقشار مردم ساعاتی از شبانه روز را ، حتی اگر سرگرم کارهای دیگری باشند تلویزیون هم تماشا میکنند و وسعت و زیادی تعداد مخاطب میتواند به وسعت پیام رسانی و آگاهی جمعی کمک شایان توجهی کند.
اما در مجموع عوامل مختلفی میتوانند سبب موفقیت یک سریال تلویزیونی گردند. با شناسایی ذائقه مخاطب ایرانی ونیازهای او و غنای بصری تصاویر و به کار گیری مضامینی نو و مرتبط با زندگی روزانه مردم در قالب فیلمنامههای اصولی میتوان سریالها را در قالبی عرضه کرد که مخاطبین بسیاری را پای این صفحه جادویی بنشاند.