اين زن 33ساله كه سميرا نام دارد متهم است نيمهشب شنبه 23بهمنماه پسر 4ساله و دختر 8سالهاش را درحاليكه در خواب بودند به قتل رسانده و پس از آن با خودزني قصد خودكشي داشته كه ناكام مانده است. صبح روز بعد و با پيداشدن اجساد قربانيان، او به جرم قتل فرزندانش دستگير شد و به بيمارستان انتقال يافت تا اينكه صبح ديروز و پس از درمان اوليه براي بازجويي به دادسراي عمومي و انقلاب مشهد منتقل شد و مقابل قاضي علياكبر احمدينژاد قرار گرفت.
در اين جلسه شوهر دوم سميرا هم حضور داشت. مرد 67سالهاي كه چند سال پيش بهرغم داشتن زن و فرزند، سميرا را كه از شوهرش جدا شده و همراه دخترش تنها زندگي ميكرد به عقد خود درآورده و با او زندگي ميكرد. در جلسه ديروز مرد 67ساله به قاضي پرونده گفت: از زماني كه من و سميرا با هم ازدواج كرديم، بين همسر و فرزندانم و او اختلاف بود. اخلاق سميرا هم طوري بود كه به اين اختلافات دامن ميزد.
با اين حال زندگيمان ادامه داشت و حتي دخترش تصور ميكرد كه من پدر واقعياش هستم. وقتي پسرمان به دنيا آمد، تصور ميكردم كه اختلافات تمام شود اما نشد. سميرا ناسازگاري ميكرد و همه اينها باعث شد كه نتوانم به زندگي در كنار او ادامه بدهم. به همين دليل حدود 2ماه پيش تصميم گرفتم از او جدا شوم.
مهريهاش را كه 14سكه طلا بود دادم و از هم جدا شديم. پس از آن سميرا و بچهها در همان خانهاي كه اجاره كرده بوديم زندگي ميكردند تا اينكه متوجه شدم او دست به قتل بچهها زده و حتي قصد داشته خودش را هم بكشد كه موفق نشده است. سميرا اما به قاضي گفت: من و شوهرم اختلاف داشتيم اما تصور نميكردم كه اين اختلافات باعث شود او من و بچه هايم را ترك كند و برود. من زندگي سختي داشتم. 12ساله بودم كه مادرم را از دست دادم.
پشتوانهاي نداشتم و در نخستين ازدواجم با شكست روبهرو شدم و با وجود داشتن يك دختربچه، از شوهر اولم جدا شدم. وقتي با شوهر دومم ازدواج كردم، تصور ميكردم كه ميتوانم به او تكيه كنم اما اختلافاتمان تا جايي پيش رفت كه او مهريهام را پرداخت كرد و مرا طلاق داد. پس از آن از آينده وحشت داشتم. خانوادهاي نداشتم كه به آن تكيه كنم. حتي باخواهرم نيز رابطه خوبي نداشتم. از طرفي شوهرم مرا رها كرده و رفته بود. نميدانستم آينده من و فرزندانم چه خواهد شد.
براي همين بود كه تصميم گرفتم به زندگي خودم و فرزندانم پايان دهم. آن شب براي خواهرم پيامك فرستادم و گفتم كه خواهر خوبي برايش نبودم و خواستم مرا حلال كند. نيمههاي شب بود و بچههايم در خواب بودند. سراغشان رفتم و هر دو را خفه كردم. پس از آن هم رگ دستم را بريدم كه خودكشي كنم اما زنده ماندم. سميرا زماني كه ميخواست از جزئيات دقيق جنايت بگويد، گريه امانش را بريد و حالش بد شد. او و شوهرش هر كدام ديگري را مقصر اين حادثه عنوان ميكردند.
سميرا ميگفت كه اگر شوهرم تركم نميكرد اين اتفاق نميافتاد و شوهرش ميگفت كه اگر او زن بسازي بود و به اختلافات دامن نميزد هرگز تركش نميكرد. پس از اظهارات اين زن و شوهر، قاضي جنايي مشهد دستور انتقال سميرا به بازداشتگاه را صادر كرد و تحقيقات درخصوص اين پرونده ادامه دارد.