چرا بايد سرانه مطالعه در كشور بالا باشد درحالي كه در رسانههاي پرمخاطب ما عملا رويكردي فرهنگي كه مردم را به سمت مطالعه تشويق كند، مشاهده نميشود؟ بديهي است كه منظور از تشويق به مطالعه، برنامههاي عمدتا غيرجذاب و ناكارآمدي نيست كه به صورت كار كارمندي ساخته و پخش ميشود و هيچ تاثيري هم بهجا نميگذارد.
براي تغيير اين وضعيت هم نميشود به راهحلهايي فكر كرد كه در زماني كوتاه، مردم به مطالعه علاقهمند شوند. معجزه نميشود كرد و نميتوان يكشبه جامعهاي كه از كتاب خواندن فاصله گرفته را ناگهان چنان تغيير داد كه تيراژ كتابها افزايش چشمگيري پيدا كند. عادت به مطالعه فرايندي است كه معمولا به شكل فوتي و فوري در نهاد انسان شكل نميگيرد. اين عادت از دوران كودكي و نوجواني آغاز ميشود و در سالهاي بعد هم ادامه مييابد. اگر نسل جوان امروز به شدت با مطالعه بيگانه است دليلش ميتواند اين باشد كه از سنين پايينتر مطالعه را آغاز نكرده.
پسرم تعريف ميكرد كه وقتي در مدرسه با همكلاسيهايم درباره برخي رمانهاي مشهور و شاخص ادبيات جهان صحبت ميكردم واكنش بچهها جوري بود كه انگار دارم در مورد مقولهاي بسيار دور از ذهن حرف ميزنم.اين جوانهايي كه جز كتاب درسي مطالعه ديگري نداشتهاند را به سختي ميتوان به خواندن ترغيب كرد.
از اينجا ميتوان به ضعف نهادهاي آموزشيمان هم رسيد كه بهخصوص در دوران پايه، كاري جدي براي بچهها انجام نميدهند؛ شايد به اين دليل كه خود معلمان هم احتمالا خيلي اهل مطالعه نيستند. اگر فرهنگ مسئلهمان است و واقعا ميخواهيم جامعهاي اهل مطالعه داشته باشيم بايد از كودكي آغاز كنيم؛ از سنين دبستان. ژان پل سارتر راست ميگفت كه كودكي انسان تعيينكننده است.
- نويسنده و كارگردان سينما