بعدازظهر 28ديماه امسال مأموران پليس در جريان ربوده شدن مرد برجسازي در حوالي شهرري قرار گرفتند. اين مرد براي سركشي به پروژه ساختمانياش به آنجا رفته بود كه هنگام خروج از سوي سرنشينان يك خودروي سراتو سفيد رنگ ربوده شد. كارمندان او ميگفتند كه آدمربايان چاقو در دست داشتند و زماني كه مرد برجساز قصد سوار شدن به ماشينش را داشت به او حمله كرده و وي را ربودهاند.
با اين اطلاعات تحقيقات براي شناسايي آدمربايان آغاز شد. هنوز 24ساعت از اين ماجرا نگذشته بود كه مرد ربوده شده به پايگاه نهم پليس آگاهي تهران رفت و مدعي شد كه آدمربايان حدود ساعت يك بامداد او را رها كردهاند. اين مرد به مأموران گفت: آنها وقتي مرا ربودند و سوار ماشين خود كردند، چمشانم را بستند. حدودا يك ساعت داخل ماشين بودم كه احساس كردم ماشين وارد يك جاده فرعي و خاكي شد.
در يك زمين خاكي مرا از ماشين پياده كردند. در آنجا دست و پايم را بستند و چشمانم را باز كردند. 2مرد بالاي سرم بودند. نقاب داشتند و گفتند كه بايد 10ميليارد تومان به آنها بدهم تا آزادم كنند. گفتم چنين پولي ندارم و اين بار گفتند 5ميليارد تومان ميخواهند. اما باز همچنين پولي نداشتم. در نهايت آنها تمامي مدارك و كارتهاي عابربانكم را گرفتند و رفتند.
چند ساعت بعد وقتي بهسراغم آمدند، متوجه شدم كه 120ميليون تومان از حسابهايم برداشت كردهاند. آنها چشمهايم را بستند و دوباره سوار ماشين كردند و در محلي خلوت رهايم كردند. قبل از آن تهديد كردند كه اگر شكايت كنم، بهخودم و خانوادهام آسيب ميرسانند.
مرد گروگان در ميان صحبتهايش سرنخ مهمي به مأموران داد. او گفت: زماني كه در اسارت آنها بودم، متوجه شدم كه از وضعيت زندگيام كاملا باخبر بودند. حتي ميدانستند پسرم كه سال گذشته ازدواج كرد، چه ماشيني داشت.اظهارات اين مرد نشان ميداد كه بيشك پاي فردي آشنا در اين ماجرا در ميان است.
كسي كه شاكي و خانوادهاش را به خوبي ميشناسد و از وضعيت مالي او خبر دارد. مأموران در ادامه تحقيقات به سركارگر اين مرد مشكوك شدند. او فرد مورد اعتماد شاكي بود و همه كارهاي مالي پروژههاي ساختماني وي را انجام ميداد. حتي اطلاعات حسابهاي بانكي او را هم داشت و در مراسم عروسي پسر شاكي نيز دعوت بود.
مأموران اين مرد را زيرنظر گرفتند و متوجه شدند كه وي در يك مجتمع مسكوني زندگي ميكند و در اين ميان با 2نفر از همسايهها ارتباطات خوبي دارد. نكته مهم اينكه يكي از همسايهها خودروي سراتو سفيد داشت و صاحب يك كارگاه در وپنجرهسازي بود كه ميتوانست محل نگهداري گروگان باشد. با اين اطلاعات دستور بازداشت سركارگر شاكي و همسايههايش صادر شد و آنها بازداشت شدند.
هر چند متهمان در ابتدا مدعي بودند كه بيگناهند اما در ادامه به اجراي نقشه آدمربايي با همدستي 2 نفر ديگر اعتراف كردند. در اين ميان 2 مرد همسايه مدعي شدند كه در ازاي دريافت 45ميليون تومان حاضر شده بودند كه همدست متهم اصلي شوند. به گفته سرهنگ حسين زارع، رئيس پايگاه نهم پليس آگاهي تهران، پس از اعترافات متهمان براي آنها قرار قانوني صادر شد و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.